English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
load U فشار مسئولیت
loads U فشار مسئولیت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
collective guarantee U مسئولیت دسته جمعی مسئولیت تضامنی
custody U مسئولیت کنترل و انتقال ودسترسی به جنگ افزارها مسئولیت حفافت و کنترل جنگ افزارها و اسناد انها
cabin pressure U فشار مطلق داخل هواپیما اختلاف فشار بین کابین واتمسفر پیرامون
pressurized cabin U اطاق فشار هوای هواپیما کابین فشار
compensating relief valve U شیر رها کننده فشار با شیرترمواستاتیک برای کاهش فشار تنظیم شده هنگامیکه روغن داغ است
pitot static system U سیستم نشان دهندهای که باترکیبی از فشار محلی تغذیه میشود اختلاف این دو فشار باسرعت نسبی فاهری متناسب است
pore pressure U فشارمنفذی فشار اب منفذی فشار خنثی
cabin pressurization safety valve U شیری مرکب از شیر خلاص فشار و خلاء و شیر تخلیه برای جلوگیری از افزایش بیش از حد فشار داخل کابین
compressor pressure ratio U نسبت فشار سیال بعد ازکمپرسوز یا در خروجی ان به فشار سیال قبل از ورودیا در ورودی ان
isopiestic U دارای فشار یکسان خط هم فشار
liability to disease U مسئولیت
unresponsive U بی مسئولیت
responsibility U مسئولیت
amenableness U مسئولیت
trusts U مسئولیت
menage U مسئولیت
trust U مسئولیت
responsibly U با مسئولیت
responsibilities U مسئولیت
onus U مسئولیت
burthen U مسئولیت
trusted U مسئولیت
liability U مسئولیت
liabilities U مسئولیت
irresponsible U بی مسئولیت
in common <idiom> U مسئولیت داشتن
implied trust U مسئولیت فرضی
irresponsible U عاری از حس مسئولیت
product liability U مسئولیت محصول
primary interest U مسئولیت اصلی
onmy own responsibility U به مسئولیت خودم
liabilities U الزام مسئولیت
posts U مقام مسئولیت
irresponsibly U بدون حس مسئولیت
posted U مقام مسئولیت
office U مسئولیت احرازمقام
post U مقام مسئولیت
liability U الزام مسئولیت
offices U مسئولیت احرازمقام
responsible U مسئولیت دار
charge U بار مسئولیت
on one's shoulders <idiom> U مسئولیت شخصی
law of tort U مسئولیت مدنی
imputability U مسئولیت اخلاقی
area of responsibility U منطقه مسئولیت
post- U مقام مسئولیت
amenability U احساس مسئولیت
charges U بار مسئولیت
sector of responsibility U منطقه مسئولیت
cark U بار مسئولیت
constructive trust U مسئولیت قهری
sponsors U مسئولیت راقبول کردن
The responsibility lies with you. U مسئولیت با شما است.
peril U بیم زیان مسئولیت
liability for damages U مسئولیت در برابر خسارت
To assume responsibility . U قبول مسئولیت کردن
law of tort U قانون مسئولیت مدنی
without engagement U بدون تقبل مسئولیت
law of torts U قانون مسئولیت مدنی
limited liability company U شرکت با مسئولیت محدود
privity of contract U مسئولیت طرفین قرارداد
unlimited company U شرکت با مسئولیت نامحدود
over worked man U مهره شطرنج پر مسئولیت
sponsor U مسئولیت راقبول کردن
irresponsibly U بدون داشتن مسئولیت
sponsoring U مسئولیت راقبول کردن
perils U بیم زیان مسئولیت
solidarity U بهم پیوستگی مسئولیت مشترک
loose U از قید مسئولیت ازاد ساختن
disclaimer U رفع کننده ادعا یا مسئولیت
disclaimers U رفع کننده ادعا یا مسئولیت
loosest U از قید مسئولیت ازاد ساختن
Responsibility weighed him down U بار مسئولیت کمرش را خم کرد
pass the buck <idiom> U مسئولیت خودرا به دیگری دادن
caveat subscriptor U مسئولیت به عهده عضو میباشد
amoral U بدون احساس مسئولیت اخلاقی
looser U از قید مسئولیت ازاد ساختن
What do I care? U چطور این مسئولیت من است؟
up to someone to do something <idiom> U مسئولیت مراقبت از چیزی را داشتن
tied down <idiom> U مسئولیت شغلی یا خانوادگی داشتن
low head plant U نیروگاه ابی فشار ضعیف تاسیسات فشار ضعیف
(in) charge of something <idiom> U مسئولیت کار یاکسانی را به عهده داشتن
sinecure U هر شغلی که متضمن مسئولیت مهمی نباشد
sinecures U هر شغلی که متضمن مسئولیت مهمی نباشد
broad shoulders U نیروی باربری یا طاقت تحمل مسئولیت
ignorance of law is no excuse U جهل به قانون رافع مسئولیت نیست
see to it <idiom> U مسئولیت انجام کاری را برعهده گرفتن
to take the fall [American English] U مسئولیت چیزی [کاری یا خطایی] را پذیرفتن
to take the fall for somebody U مسئولیت خطایی را بجای کسی پذیرفتن
I wI'll do it on my own responsibility . U به مسئولیت خودم این کاررا خواهم کرد
to pass the buck to somebody U مسئولیت ناخوشایند [تقصیر یا زحمت] را به کسی دادن
accountability U ذیحسابی مسئولیت نگهداری سوابق پولی و مالی
buck passer U شخصی که مسئولیت خود را بدیگران محول میکند
to shuffle off responsibility U مسئولیت را ازخودسلب کردن بدوش ودیگری گذاردن
to shift off responsibility U مسئولیت را ازخودسلب کردن وبدوش دیگری گذاردن
to pass the buck <idiom> U مسئولیت ناخوشایند [تقصیر یا زحمت] را به دیگری دادن
frankpledge U مسئولیت دسته جمعی افراد مالیات پرداز یک ناحیه
pick up U واگذار کردن مسئولیت مهاریک بازیگر ازاد به کسی
To wash ones hands of somebody (something). U دست از کسی (چیزی )شستن (قطع مسئولیت ورابطه )
piezoelectric U ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
energy absorber U مکانیسم ضربه گیری مکانیسم دفع فشار حرکت دستگاه دفع فشار
One insust not step aside and diclaim responsibility . U نبا ید کنا ررفت واز خود سلب مسئولیت کرد
impluse level U سطح فشار ضربهای استحکام فشار ضربهای
high voltage transformer U ترانسفورماتور فشار قوی مبدل فشار قوی
profit centre U قسمتی از سازمان که مسئولیت محاسبه هزینه هاو درامدها را به عهده دارد
pitot pressure U فشار وارد به انتن فشارسنج هواپیما یا ناو فشار انتن فشارسنج
clear one's ears U متعادل کردن فشار نسبت به پرده گوشها هنگام شیرجه فشار متعادل در طرفین هنگام شیرجه در اب
low voltage distribution system U شبکه پخش فشار ضعیف تاسیسات پخش فشار ضعیف
hypobaric U مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
misrepresentation U در CL وقتی قلب واقعیت میتواند در محدوده مسئولیت مدنی موضوع دعوی قرار گیرد که ناشی از عمد وقصد باشد تدلیس
limited company U شرکت با مسئولیت محدود شرکت سهامی
errors and omissions expected U باستثنای اشتباهات وچیزهایکه از قلم افتاده این عبارت روی صورت حسابهانوشته میشود و یعنی مسئولیت اشتباهات بعهده شرکت نمیباشد
sectors U منطقه عمل منطقه مسئولیت
unlimited liability U بدهیهای نامحدود مسئولیت نامحدود
sector U منطقه عمل منطقه مسئولیت
pressuring U فشار
sense of pressure U حس فشار
pressure sense U حس فشار
atmospheric pressure U فشار جو
weight U فشار
hydraulic pressure U فشار اب
back pressure U پی فشار
barometric pressure U فشار جو
low pressure U فشار کم
line of thrust U خط فشار
distraint U فشار
ice push U فشار یخ
fantod U فشار
bunt U فشار با سر
pressure curve U خم فشار
pressor U فشار زا
pressing U فشار
isobare U هم فشار
thrust U فشار
thrusting U فشار
isopiestic U هم فشار
back iron U بن فشار
brunt U فشار
pressure vessel U فشار
thrusts U فشار
stroking U فشار با پا
strokes U فشار با پا
stroked U فشار با پا
stroke U فشار با پا
stressing U فشار
stresses U فشار
stress U فشار
impact U فشار
impacts U فشار
compression U فشار
total pressure U فشار کل
pushes U فشار
pushed U فشار
push U فشار
water pressure U فشار اب
tensions U فشار
tension U فشار
constraint U فشار
violence U فشار
strains U فشار
strain U فشار
presses U فشار
zips U فشار
zipping U فشار
zipped U فشار
zip U فشار
atmospheres U فشار جو
atmosphere U فشار جو
press U فشار
exertion U فشار
isobars U تک فشار
growing pains U فشار
pressure U فشار
isobar U هم فشار
pressured U فشار
isobar U تک فشار
isobars U هم فشار
exertions U فشار
pressures U فشار
hydrostatic pressure U فشار ایستابی
hydraulic pressure U فشار هیدرولیکی
group pressure U فشار گروهی
simple compression U فشار ساده
gage pressure U فشار مانومتری
gage pressure U فشار گیج
standard atmospheric pressure U فشار متعارفی جو
social pressure U فشار اجتماعی
contact pressure U فشار تماسی
hydrostatic U مربوط به فشار اب
high tension U فشار قوی
high voltage line U خط فشار قوی
high tension line U خط فشار قوی
hydrostatic pressure U فشار عمق
high pressure line U خط فشار قوی
hydrostatic pressure U فشار ایستائی
high pressure area U منطقه پر فشار
hydrostatic pressure U فشار عمق اب
high tension magneto U مگنت پر فشار
high pressure U فشار زیاد
high potential U فشار قوی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com