Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 146 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
airy-fairy
U
فریف و لطیف
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
wirespun
U
زیاد کشیده ونازک لطیف فریف
Other Matches
thick
U
طرح مدار الکترنیکی فریف که قط عات فریف آن روی یک پایه عایق قرار دارند و در صورت نیاز وصل می شوند
thicker
U
طرح مدار الکترنیکی فریف که قط عات فریف آن روی یک پایه عایق قرار دارند و در صورت نیاز وصل می شوند
thickest
U
طرح مدار الکترنیکی فریف که قط عات فریف آن روی یک پایه عایق قرار دارند و در صورت نیاز وصل می شوند
fragile
U
لطیف
delicate
U
لطیف
volatile
U
لطیف
gaseous
U
لطیف
benign
U
لطیف
benignly
U
لطیف
softest
U
لطیف
fairest
U
لطیف
fairer
U
لطیف
fair
U
لطیف
gauzy
U
لطیف
fairs
U
لطیف
soft
U
لطیف
softer
U
لطیف
benignant
U
لطیف
smooth
<adj.>
U
لطیف
precieuse
U
لطیف
tender
U
لطیف
tendered
U
لطیف
mignon
U
لطیف
tenderest
U
لطیف
precieux
U
لطیف
tendering
U
لطیف
etherean
U
لطیف
soft
<adj.>
U
لطیف
pleasantries
U
لطیف طبعی
rose water
U
لطیف احساساتی
fair sex
U
جنس لطیف
queazy
U
لطیف مزاج
rarafaction
U
لطیف سازی
the fairses
U
جنس لطیف
gossamery
U
خفیف لطیف
queasy
U
لطیف مزاج
honeyed
U
مطبوع لطیف
gentle sex
U
جنس لطیف
fragile
U
لطیف زودشکن
arrefication
U
لطیف سازی
pleasantry
U
لطیف طبعی
subtler
U
دقیق لطیف
fine
U
عالی لطیف
subtlest
U
دقیق لطیف
gossamer
U
لطیف سبک
subtle
U
دقیق لطیف
gentle
U
ارام لطیف
gentler
U
ارام لطیف
fined
U
عالی لطیف
gentlest
U
ارام لطیف
finest
U
عالی لطیف
tenuous
U
لطیف دقیق
pindling
U
فریف
fine
U
فریف
chichi
U
فریف
precieux
U
فریف
precieuse
U
فریف
svelt
U
فریف
subtile
U
فریف
finest
U
فریف
fined
U
فریف
minikin
U
فریف
elegant
U
فریف
slender
U
فریف
svelte
U
فریف
delicate
U
فریف
mignon
U
فریف
rarer
U
لطیف نیم پخته
tendered
U
لطیف کردن انبار
tender
U
لطیف کردن انبار
rarest
U
لطیف نیم پخته
tendering
U
لطیف کردن انبار
tenderest
U
لطیف کردن انبار
rare
U
لطیف نیم پخته
squeamishness
U
لطیف مزاجی دقت
the gentle sex
U
جنس لطیف یعنی زن
the fair sex
U
جنس لطیف یعنی زن
daintiness
U
سلیقه باذوق لطیف
The fair sex The female sex.
U
جنس لطیف ( مؤنث )
superfine
U
بسیار فریف
wiredrawn
U
طویل و فریف
high grade zink
U
زینک فریف
hyperfine
U
فوق فریف
in miniature
U
بطور فریف
lenis
U
رقیق فریف
tinnily
U
بطور فریف
elegant maners
U
اطوار فریف
quaint
U
خیلی فریف
fine structure
U
ساختار فریف
fine adjustment
U
تنظیم فریف
fine boring
U
سوراخکاری فریف
fine skill
U
مهارت فریف
elegant style
U
انشا فریف
fine structure
U
استخوانبندی فریف
aesthetic
U
فریف طبع
sheer
U
مستقیما فریف
aesthetically
U
فریف طبع
subtilization
U
ملایمت دقیق و لطیف سازی
squeamishly
U
بانازک طبعی یا لطیف مزاجی
serrulated
U
دارای دندانههای فریف
serrulate
U
دارای دندانههای فریف
capillary
U
فریف عروق شعریه
edition de luxe
U
چاپ فریف یا تجملی
capillaries
U
فریف عروق شعریه
finely
U
بطورعالی یا فریف یا ریز
davenport
U
یکنوع میزتحریر فریف
supersubtle
U
فوق العاده فریف
finesse
U
ضربه فریف و ماهرانه
sheer
U
پارچه فریف حریری
commercial light gage sheet
U
ورق فریف تجارتی
dainty
U
هر چیز فریف و عالی
floc
U
کلالهای ازرشتههای فریف
hyperfine structure
U
ساختار فوق فریف
fret saw
U
اره فریف کاری
nobby
U
فریف خیلی شیک
fretsaw
U
اره فریف کاری
fimbrillate
U
دارای ریشه فریف
fine motor skills
U
مهارتهای حرکتی فریف
fine miscle movement
U
حرکت فریف عضلانی
fine boring machine
U
دستگاه مته فریف
plumulate
U
دارای پرهای فریف و ریز
wire gauze
U
تور فریف سیم مانند
reticulated
U
دارای شبکه سه بعدی فریف
rugulose
U
دارای چینهای فریف وکوچک
penicillate
U
دارای شبکه توری فریف
curvacious
U
دارای انحناء وقوسهای فریف زنانه
curvaceous
U
دارای انحناء وقوسهای فریف زنانه
cambric
U
نوعی پارچه کتانی فریف قمیص
in petto
U
سری بصورت خیلی ریز و فریف
h.f.s
U
structure hyperfine ساختار فوق فریف
beau geste
U
حرکات لطیف وزیبا در هنگام سخن گفتن ژست
mechlin
U
توری فریف مخصوص کلاه وتوری دوزی
close grain
U
دارای الیاف یا بلورهاویاساختمان فریف وبهم پیوسته
close grained
U
دارای الیاف یا بلورهاویاساختمان فریف وبهم پیوسته
mignonette
U
یکجور توری فریف سبز مایل به سفید
parnassian school of poets
U
شعرای سده نوزدهم فرانیه که بیشتراهمیت بوزن شعرمیداندتابمعانی لطیف ان
diatomite
U
ذرات فریف و ریزسیلیسی که از بقایای گمزادان بدست می اید
iceneedle
U
یکی از ذرات فریف یخ که درهوای سرد و شفاف بطورشناوریافت میشود
bone china
U
چینی فراتاب و فریف که از رس سفید و خاکستر استخوان درست شده است
malines
U
تور فریف ابریشمی و اهاردارکه برای لباس وکلاه زنانه بکار میبرند
crocus cloth
U
پارچه زبری که اکسید فریک قرمزرنگ فریف و ریزسایندهای روی سطح ان قرارگرفته و برای جلا دادن فلزات بکارمیرود
thumbnails
U
نمایش گرافیکی فریف یک تصویر, به عنوان یک روش سریع و مرسوم برای مشاهده محتوای گرافیک یا فایل PTP پیش از بازیابی
thumbnail
U
نمایش گرافیکی فریف یک تصویر, به عنوان یک روش سریع و مرسوم برای مشاهده محتوای گرافیک یا فایل PTP پیش از بازیابی
intenerate
U
لطیف کردن حساس کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com