Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
view halloo
U
فریاد شکارچی پس ازمشاهده بیرون جستن روباه از پناهگاه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
tallyho
U
فریاد شکارچی هنگام دیدن روباه که از پناهگاه بیرون دویده
earths
U
حفره زیرزمینی روباه بیرون راندن روباه از سوراخ
earth
U
حفره زیرزمینی روباه بیرون راندن روباه از سوراخ
tallyho
U
صدای شکارچی در موقع دیدن روباه
to turn out
U
بیرون دادن بیرون کردن سوی بیرون برگرداندن بیرون اوردن امدن
to make approaches
U
وسایل نزدیک شدن جستن دسترس جستن
escape
U
رهایی جستن خلاصی جستن
escaped
U
رهایی جستن خلاصی جستن
escapes
U
رهایی جستن خلاصی جستن
escaping
U
رهایی جستن خلاصی جستن
case mate
U
پناهگاه توپ پناهگاه بمب جای نصب توپ در ناو
to strain at a gnat
U
ازدروازه بیرون نرفتن وازچشم سوزن بیرون رفتن
huntsman
U
شکارچی
predator
U
شکارچی
gunners
U
شکارچی
hunters
U
شکارچی
orion
U
شکارچی
predators
U
شکارچی
gunner
U
شکارچی
hunter
U
شکارچی
huntress
U
زن شکارچی
orionis
U
شکارچی
huntsmen
U
شکارچی
gatherer
U
شکارچی
predacious
U
شکارچی
predaceous
U
شکارچی
jaeger
U
شکارچی
birder
U
شکارچی مرغان
alpha orionis
U
الفا- شکارچی
delta orionis
U
دلتا- شکارچی
bellatrix
U
گاما- شکارچی
betelgeuse
U
الفا- شکارچی
gunner
U
شکارچی با تفنگ
stand
U
کمینگاه شکارچی
rabbiter
U
شکارچی خرگوش
woodman
U
جنگلبان شکارچی
poachers
U
شکارچی دزدکی
gunners
U
شکارچی با تفنگ
pothunter
U
شکارچی ایلخی
poacher
U
شکارچی دزدکی
fowler
U
شکارچی پرندگان
beta orionis
U
بتا- شکارچی
gamma orionis
U
گاما- شکارچی
witjout
U
بی بدون بیرون بیرون از درخارج فاهرا
waterfowler
U
شکارچی مرغان شناگر
wildfowler
U
شکارچی پرندگان ابی
wildfowler
U
شکارچی غاز وحشی
bow hunter
U
شکارچی با تیر و کمان
put to
U
بگروه شکارچی پیوستن
pot hunter
U
شکارچی که هر چه دید شکارمیکند
reynard
U
روباه
foxtail
U
دم روباه
fox brush
U
دم روباه
arctic fox
U
سگ روباه
blue fox
U
سگ روباه
fox
U
روباه
dog fox
U
روباه
foxing
U
روباه
foxes
U
روباه
tufter
U
کسی که شکار را رم میدهد شکارچی
jaeger
U
علاقمند به شکار مرد شکارچی
sealer
U
شکارچی گوساله ماهی مهردار
foxier
U
روباه صفت
scoria
U
روباه سربار
vulpine
U
روباه صفت
pit
U
حفره روباه
pits
U
حفره روباه
foxiest
U
روباه صفت
foxy
U
روباه صفت
kennel
U
لانه روباه
guile
U
روباه صفتی
kennels
U
لانه روباه
yoicks
U
صید روباه
foxholes
U
سوراخ روباه
foxhole
U
سوراخ روباه
vixens
U
روباه ماده
hanky-panky
U
روباه بازی
hanky panky
U
روباه بازی
How did you make out? Did you succeed or fail?
U
شیری یا روباه ؟
vixen
U
روباه ماده
whipper
U
همدست شکارچی که تازی ها راباشلاق میراند
orion
U
منظومه جبار یا النسق شکارچی ماهر
extravasate
U
ازمجرای طبیعی بیرون رفتن ازمجرای خود بیرون انداختن بداخل بافت ریختن
extrusion
U
بیرون اندازی بیرون امدگی
eject
U
بیرون راندن بیرون انداختن
ejecting
U
بیرون راندن بیرون انداختن
ejected
U
بیرون راندن بیرون انداختن
outward bound
U
عازم بیرون روانه بیرون
ejects
U
بیرون راندن بیرون انداختن
cub hunting
U
شکار بچه روباه
vixenish
U
شبیه روباه ماده
silver fox
U
روباه نقره فام
fox hole
U
سنگر حفره روباه
foxhunt
U
شکار روباه باتازی
whipper in
U
کمک شکارچی برای جمع کردن تازیها
buck fever
U
هیجان شکارچی تازه کار درمقابل شکار
foxhound
U
تازی مخصوص شکار روباه
earth stopper
U
مامور بستن سوراخهای روباه
to rid to hounds
U
با تازی شکار روباه کردن
to be like a fox
<idiom>
U
مثل روباه حیله گر بودن
to ride to hounds
U
با تازی شکار روباه کردن
foxhounds
U
تازی مخصوص شکار روباه
master of
U
سرپرست گروه شکار روباه
foxhunt
U
باتازی شکار روباه کردن
break cover
U
خروج روباه یا خرگوش ازپناهگاه
stalking horse
U
اسب یا چیزی شبیه به ان که شکارچی در پشت ان پنهان است
pass shooting
U
شکار مرغابی هنگام گذشتن ازبالای موضع شکارچی
haven ofrest
U
پناهگاه
howf
U
پناهگاه
harborage
U
پناهگاه
covert
U
پناهگاه
harbor
U
پناهگاه
sanctury
U
پناهگاه
asylum
U
پناهگاه
asylums
U
پناهگاه
haven
U
پناهگاه
howff
U
پناهگاه
refuges
U
پناهگاه
harbored
U
پناهگاه
harbours
U
پناهگاه
sheltering
U
پناهگاه
resorts
U
پناهگاه
harboring
U
پناهگاه
harbour
U
پناهگاه
harboured
U
پناهگاه
harbors
U
پناهگاه
harbouring
U
پناهگاه
resorted
U
پناهگاه
resort
U
پناهگاه
shelter
U
پناهگاه
ambushes
U
پناهگاه
ambushed
U
پناهگاه
ambush
U
پناهگاه
refuge
U
پناهگاه
sheltered
U
پناهگاه
shelters
U
پناهگاه
ambushing
U
پناهگاه
brush
U
دم روباه شکارشده بعنوان نشانه پیروزی
brushes
U
دم روباه شکارشده بعنوان نشانه پیروزی
dug out
U
پناهگاه زیرزمینی
alee
U
پناهگاه کشتی
tax haven
U
پناهگاه مالیاتی
tax havens
U
پناهگاه مالیاتی
elephant shelter
U
پناهگاه فلزی
elephant shelter
U
پناهگاه ضدگلوله
sanctuaries
U
پناهگاه تحصین
lean-to
U
پناهگاه موقت
lean-tos
U
پناهگاه موقت
sanctuary
U
پناهگاه تحصین
light shelter
U
پناهگاه سبک
hovel
U
پناهگاه خیمه
dugouts
U
پناهگاه موقتی
burrowing
U
نقب پناهگاه
burrowed
U
نقب پناهگاه
emergency shelter
U
پناهگاه اضطراری
burrow
U
نقب پناهگاه
awnings
U
پناه پناهگاه
awning
U
پناه پناهگاه
burrows
U
نقب پناهگاه
strongholds
U
سنگر پناهگاه
hovels
U
پناهگاه خیمه
dugout
U
پناهگاه موقتی
funk hole
U
پناهگاه موقتی
stronghold
U
سنگر پناهگاه
pup tent
U
چادر پناهگاه
case mate
U
پناهگاه توپ
casemate
U
پناهگاه توپ
masks
U
کلاه مخصوص شمشیربازی سر روباه شکار شده
fox hunting
شکار روباه بطور گروهی با اسب و تازیها
mask
U
کلاه مخصوص شمشیربازی سر روباه شکار شده
fox-hunting
U
شکار روباه بطور گروهی با اسب و تازیها
The fox,being asked who his withness was ,said, my.
<proverb>
U
به روباه گفتند شاهدت کیست گفت دمم.
buck fever
U
هیجان شکارچی تازه کار دردیدن شکار و خطا رفتن تیر
bounced
U
پس جستن
jumps
U
جستن
jumped
U
جستن
bounce
U
پس جستن
jump
U
جستن
spring
U
جستن
springs
U
جستن
overleap
U
جستن از
bounces
U
پس جستن
outjockey
U
جستن بر
air raid shelter
U
پناهگاه حمله هوائی
shelters
U
پناهگاه پناه بردن
sheltering
U
پناهگاه پناه بردن
sheltered
U
پناهگاه پناه بردن
snowshed
U
پناهگاه روستایی در برابربرف
action station
U
پناهگاه ضد تک هوایی دشمن
gone away
U
رانده شده از پناهگاه
hold
U
نگهداشتن پناهگاه گرفتن
shelter
U
پناهگاه پناه بردن
holds
U
نگهداشتن پناهگاه گرفتن
bursting layer
U
لایههای سقفی پناهگاه
drag hunt
U
شکار با تازی در مسیری بابوی مصنوعی روباه بخاطرورزش
foxtail
U
یکجورعلف که درسران خوشه هایی ماننددم روباه دارد
to get the better of
U
پیشی جستن بر
denied
U
تبری جستن
transcends
U
سبقت جستن
purgation
U
برائت جستن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com