Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
outfitter
U
فروشنده لوازم شکار
outfitters
U
فروشنده لوازم شکار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
stationers
U
فروشنده لوازم التحریر
stationer
U
فروشنده لوازم التحریر
vendor
U
فروشنده کالاهای نظامی طرف فروشنده قرارداد
vendors
U
فروشنده کالاهای نظامی طرف فروشنده قرارداد
accessory
U
لوازم یدکی لوازم اضافی
fittings
U
لوازم
apparatus
U
لوازم
dixings
U
لوازم
furnishings
U
لوازم
equipment
U
لوازم
fixing
U
لوازم
accessories
U
لوازم
service
U
لوازم
fitting
U
لوازم
fitments
U
لوازم
needments
U
لوازم
serviced
U
لوازم
tackled
U
لوازم
tackles
U
لوازم
fixings
U
لوازم
tackling
U
لوازم
tackle
U
لوازم
estovers
U
لوازم
equipments
U
لوازم
fitment
U
لوازم
kits
U
بسته لوازم
tackles
U
لوازم کار
bedding
U
لوازم تختواب
gears
U
اسباب لوازم
geared
U
اسباب لوازم
utensil
U
لوازم اشپزخانه
utensils
U
لوازم اشپزخانه
tackled
U
لوازم کار
stationery
U
لوازم التحریر
paraphernalia
U
اسباب لوازم
gear
U
اسباب لوازم
personal effects
U
لوازم شخصی
photography
U
لوازم عکاسی
kit
U
بسته لوازم
rigged
U
لوازم لباس
firing accessories
U
لوازم احتراق
camping equipment
U
لوازم مخصوصاردو
accessories
U
لوازم یدکی
hairstyling accessories
U
لوازم آرایشمو
accessory
U
لوازم یدکی
plumbing tools
U
لوازم لولهکشیخانه
accessory
U
لوازم فرعی
accessory
U
لوازم کمکی
photographic accessories
U
لوازم عکاسی
tackling
U
لوازم کار
throwing apparatus
U
لوازم پرتاب
tool tether
U
لوازم مورداحتیاج
travelling outfit
U
لوازم سفر
rig
U
لوازم لباس
tackle
U
لوازم کار
rigs
U
لوازم لباس
outfit
U
لوازم فنی
maintenance materials
U
لوازم تعمیرات
fittings
U
لوازم ثابت
fittings
U
لوازم قایق
fire-irons
U
لوازم بخاری
kitchen stuff
U
لوازم اشپزخانه
sanitary ware
U
لوازم بهداشتی
outfits
U
لوازم فنی
Home appliances
U
لوازم خانگی
illuminating fixture
U
لوازم روشنایی
sellers
U
فروشنده
vendors
U
فروشنده
sales clerk
U
فروشنده
frontsman
U
فروشنده
salespeople
U
فروشنده
salesperson
U
فروشنده
salespersons
U
فروشنده
seller
U
فروشنده
monger
U
فروشنده
vendor
U
فروشنده
salesgirls
U
فروشنده
salesgirl
U
فروشنده
sales clerks
U
فروشنده
saleswomen
U
زن فروشنده
alienator
U
فروشنده
dealer
U
فروشنده
suppliers
U
فروشنده
supplier
U
فروشنده
saleswoman
U
زن فروشنده
salesmen
U
فروشنده
shopman
U
فروشنده
dealers
U
فروشنده
sales man
U
فروشنده
salesman
U
فروشنده
sales woman
U
فروشنده زن
vender
U
فروشنده
bargainer
U
فروشنده
upholstery
U
اثاثه یا لوازم داخلی
fire irons
U
لوازم پای بخاری
table ware
U
لوازم میز یا سفره
muniment
U
وسیله دفاع لوازم
spares stock
U
موجودی لوازم یدکی
spare parts list
U
فهرست لوازم یدکی
dressing case
U
جعبه لوازم ارایش
desk accessory
U
لوازم رومیزی یا روزمره
drilling fixture
U
لوازم مته کاری
duffle bag
U
کیسه لوازم شخصی
equipage
U
اسباب و لوازم جنگی
motorcar accessories
U
لوازم اضافی اتومبیل
tableware
U
لوازم میز یا سفره
drawing materials
U
لوازم نقشه کشی
swimming things
U
لوازم شنا
[حمام]
bathing things
U
لوازم شنا
[حمام]
bathing gear
U
لوازم شنا
[حمام]
bathing clothes
U
لوازم شنا
[حمام]
accessory box
جعبه لوازم یدکی
accessory pouch
کیسه کوچک لوازم
fixture
U
لوازم نصب کردنی
traveling salesman
U
فروشنده سیار
saleswomen
U
بانوی فروشنده
salesclerk
U
فروشنده مغازه
seller's market
U
بازار فروشنده
sales man
U
فروشنده سیار
duopoly
U
در انحصار دو فروشنده
computer salesman
U
فروشنده کامپیوتر
computer vendor
U
فروشنده کامپیوتر
caveat venditor
U
اخطار به فروشنده
counter jumper
U
فروشنده دکان
saleswoman
U
بانوی فروشنده
dealer
U
فروشنده معاملات چی
sellers surplus
U
مازاد فروشنده
runner
U
فروشنده سیار
runners
U
فروشنده سیار
tallyman
U
فروشنده اقساطی
supplier evaluation
U
ارزیابی فروشنده
seller's option
U
انتخاب فروشنده
seller's option
U
اختیار فروشنده
traveling man
U
فروشنده سیار
dealers
U
فروشنده معاملات چی
marginal seller
U
فروشنده نهائی
dinner set
U
لوازم و فرف شام یا ناهار
toiletry
U
لوازم ارایش اسباب توالت
fixtures
U
لوازم برقی و لوله کشی
sanitate
U
دارای لوازم بهداشتی کردن
duffel
U
لوازم واثاثه قابل حمل
deadlined equipment
U
لوازم و تجهیزات از کار افتاده
duffle
U
لوازم واثاثه قابل حمل
manifest destiny
U
لوازم قهری بسط وتوسعه نژادی
mountings
U
لوازم نصب شده روی وسیله
pantry
U
شربت خانه مخصوص لوازم سفره
pantries
U
شربت خانه مخصوص لوازم سفره
stock in trade
U
لوازم وابزار کار فوت وفن
ex warehouse
U
تحویل در انبار فروشنده
ironmongers
U
فروشنده اهن الات
ironmonger
U
فروشنده اهن الات
herborist
U
فروشنده گیاهان طبی
tipsters
U
فروشنده اطلاعات در شرطبندی
tipster
U
فروشنده اطلاعات در شرطبندی
touts
U
فروشنده اطلاعات شرطبندی
haberdashers
U
فروشنده لباس مردانه
touted
U
فروشنده اطلاعات شرطبندی
tout
U
فروشنده اطلاعات شرطبندی
touting
U
فروشنده اطلاعات شرطبندی
herbist
U
فروشنده گیاهان طبی
third party vendor
U
فروشنده دسته سوم
trinketer
U
فروشنده جواهر بدلی
cutler
U
فروشنده الات برنده
counterbid
U
جواب خریداربه فروشنده
caveat venditor
U
ملتفت بودن فروشنده
bottlegger
U
فروشنده مشروب قاچاق
herbalists
U
فروشنده گیاهان طبی
plumassier
U
فروشنده پرهای ارایشی
herbalist
U
فروشنده گیاهان طبی
supplier at arm's length
U
فروشنده آزاد
[اقتصاد]
hardwareman
U
فروشنده افزارواسباب فلزی
offeror
U
فروشنده عرضه کننده
haberdasher
U
فروشنده لباس مردانه
aytomobile dealer
U
فروشنده یا دلال اتومبیل
I expended all my capital on equipment.
U
تمام سرمایه ام راصرف خرید لوازم کردم
tote road
U
جاده مخصوص حمل لوازم وذخایر به محلی
Personal effects are duty-free.
لوازم شخصی معاف از حقوق گمرکی است
bedclothes
U
لوازم رختخواب مثل ملافه ولحاف و پتو
corsetiere
U
فروشنده شکم بند زنانه
clerk
U
کارمند دفتری فروشنده مغازه
clerks
U
کارمند دفتری فروشنده مغازه
gold import point
U
طلای خالص به فروشنده میدهد
suppliers rating
U
درجه بندی نمودن فروشنده ها
hawkers
U
فروشنده دوره گرد وجار زن
hawker
U
فروشنده دوره گرد وجار زن
stapler
U
فروشنده پشم وپنبه وامثال ان
tipster
U
فروشنده اسرار واطلاعات محرمانه
tipsters
U
فروشنده اسرار واطلاعات محرمانه
asking price
U
قیمت مورد مطالبهی فروشنده
value added reseller
U
فروشنده تکمیلی دسته دوم
staplers
U
فروشنده پشم وپنبه وامثال ان
drysalter
U
فروشنده مواد شیمیایی وگوشت وترشی
price taker
U
خریدار یا فروشنده جزء گیرنده قیمت
private treaty
U
معامله کالا یا توافق فروشنده وخریدار
game
U
شکار
quarry
U
شکار
prey
U
شکار
hanks
U
شکار
quarries
U
شکار
predatin
U
شکار
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com