English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
trinketer U فروشنده جواهر بدلی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
trinketry U جواهر الات بدلی
trinket U چیز کم خرج جواهر بدلی
trinkets U چیز کم خرج جواهر بدلی
glyptography U شناسائی نقشهای جواهر حکاکی در روی جواهر
vendors U فروشنده کالاهای نظامی طرف فروشنده قرارداد
vendor U فروشنده کالاهای نظامی طرف فروشنده قرارداد
imitative U بدلی
makeshift U بدلی
artificial U بدلی
counterfeit U بدلی
counterfeited U بدلی
counterfeiting U بدلی
counterfeits U بدلی
spurious U بدلی
imitativeness U بدلی بودن
oroide U مطلا یا زر بدلی
oreide U مطلا یا زر بدلی
trinkums U زیور الات بدلی
imitation U چیز تقلیدی بدلی
imitations U چیز تقلیدی بدلی
spangle U پولک وسنگهای بدلی زینت لباس
pailette U زینت الات بدلی مانندمنجوق وغیره
spangles U پولک وسنگهای بدلی زینت لباس
pailett U زینت الات بدلی مانند منجوق وغیره
jewels U جواهر
bijou U جواهر
gem U جواهر
gems U جواهر
jewel U جواهر
bijouterie U جواهر فروشی
gemmed U جواهر نشان
gemstone U سنگ جواهر
gemmology U جواهر شناسی
pendant U جواهر آویزه
jewel case U قوطی جواهر
jeweler U جواهر ساز
jewelry U جواهر فروشی
jewel box U جعبه جواهر
ornamented with jewles U اراسته به جواهر
gemstones U سنگ جواهر
jewellers U جواهر فروش
treasuring U ثروت جواهر
treasures U ثروت جواهر
treasured U ثروت جواهر
treasure U ثروت جواهر
jewelers U جواهر ساز
jeweller U جواهر ساز
jewellers U جواهر ساز
jeweller U جواهر فروش
jewelers U جواهر فروش
armlet U بازوبند [بعنوان جواهر]
inlaid U جواهر نشان شده
bibelot U جواهر یازینت کم ارزش
inlaid with gems U جواهر نشان مرصع
glyptograph U نقش روی جواهر
jeweler U جواهر فروش جواهری
as good as gold <idiom> U مثل یک تکه جواهر
ouch U جواهر سنجاق قفلی
riviere U گردن بند جواهر
pendant necklace U گردن بند با جواهر آویزه
aigrette U شاخهء جواهر دستهء کرک
casket U جعبه جواهر صندوق یاتابوت
caskets U جعبه جواهر صندوق یاتابوت
setter U جواهر نشان حروف چین
setters U جواهر نشان حروف چین
scarab U تکه جواهر سوسک سرگین غلتان
marquize U نگین بیضی شکل که از جواهر باشد
facets U سطوح کوچک جواهر و سنگهای قیمتی تراش
facet U سطوح کوچک جواهر و سنگهای قیمتی تراش
gem U سنگ گران بها جواهر نشان کردن
gems U سنگ گران بها جواهر نشان کردن
gem-set rug U قالچه جواهر نشان [بیشتر در هند رواج داشته و قدمت آن به بیش از صد سال می رسد.]
monger U فروشنده
salesgirl U فروشنده
salespeople U فروشنده
bargainer U فروشنده
alienator U فروشنده
salespersons U فروشنده
suppliers U فروشنده
supplier U فروشنده
sales man U فروشنده
sales clerks U فروشنده
sales clerk U فروشنده
salesgirls U فروشنده
frontsman U فروشنده
sales woman U فروشنده زن
shopman U فروشنده
salesperson U فروشنده
vender U فروشنده
salesmen U فروشنده
dealer U فروشنده
seller U فروشنده
dealers U فروشنده
vendors U فروشنده
sellers U فروشنده
saleswomen U زن فروشنده
salesman U فروشنده
saleswoman U زن فروشنده
vendor U فروشنده
runner U فروشنده سیار
seller's market U بازار فروشنده
dealers U فروشنده معاملات چی
sales man U فروشنده سیار
runners U فروشنده سیار
marginal seller U فروشنده نهائی
caveat venditor U اخطار به فروشنده
supplier evaluation U ارزیابی فروشنده
dealer U فروشنده معاملات چی
saleswomen U بانوی فروشنده
computer salesman U فروشنده کامپیوتر
seller's option U انتخاب فروشنده
salesclerk U فروشنده مغازه
sellers surplus U مازاد فروشنده
counter jumper U فروشنده دکان
tallyman U فروشنده اقساطی
saleswoman U بانوی فروشنده
computer vendor U فروشنده کامپیوتر
duopoly U در انحصار دو فروشنده
seller's option U اختیار فروشنده
traveling man U فروشنده سیار
traveling salesman U فروشنده سیار
herbalist U فروشنده گیاهان طبی
stationer U فروشنده لوازم التحریر
outfitter U فروشنده لوازم شکار
ironmonger U فروشنده اهن الات
plumassier U فروشنده پرهای ارایشی
third party vendor U فروشنده دسته سوم
haberdasher U فروشنده لباس مردانه
herbalists U فروشنده گیاهان طبی
haberdashers U فروشنده لباس مردانه
stationers U فروشنده لوازم التحریر
offeror U فروشنده عرضه کننده
aytomobile dealer U فروشنده یا دلال اتومبیل
tipsters U فروشنده اطلاعات در شرطبندی
ex warehouse U تحویل در انبار فروشنده
supplier at arm's length U فروشنده آزاد [اقتصاد]
cutler U فروشنده الات برنده
counterbid U جواب خریداربه فروشنده
bottlegger U فروشنده مشروب قاچاق
ironmongers U فروشنده اهن الات
tipster U فروشنده اطلاعات در شرطبندی
caveat venditor U ملتفت بودن فروشنده
outfitters U فروشنده لوازم شکار
tout U فروشنده اطلاعات شرطبندی
touted U فروشنده اطلاعات شرطبندی
touting U فروشنده اطلاعات شرطبندی
touts U فروشنده اطلاعات شرطبندی
herborist U فروشنده گیاهان طبی
herbist U فروشنده گیاهان طبی
hardwareman U فروشنده افزارواسباب فلزی
asking price U قیمت مورد مطالبهی فروشنده
suppliers rating U درجه بندی نمودن فروشنده ها
stapler U فروشنده پشم وپنبه وامثال ان
value added reseller U فروشنده تکمیلی دسته دوم
staplers U فروشنده پشم وپنبه وامثال ان
gold import point U طلای خالص به فروشنده میدهد
tipster U فروشنده اسرار واطلاعات محرمانه
tipsters U فروشنده اسرار واطلاعات محرمانه
hawker U فروشنده دوره گرد وجار زن
hawkers U فروشنده دوره گرد وجار زن
corsetiere U فروشنده شکم بند زنانه
clerk U کارمند دفتری فروشنده مغازه
clerks U کارمند دفتری فروشنده مغازه
drysalter U فروشنده مواد شیمیایی وگوشت وترشی
private treaty U معامله کالا یا توافق فروشنده وخریدار
price taker U خریدار یا فروشنده جزء گیرنده قیمت
lithoglyptics U کنده کاری روی گوهر حکاکی روی جواهر
vendors U کمپانی فروش وسائل جانبی کامپیوتر فروشنده
represent U عمل کردن به عنوان فروشنده برای یک محصول
vendor U کمپانی فروش وسائل جانبی کامپیوتر فروشنده
represented U عمل کردن به عنوان فروشنده برای یک محصول
represents U عمل کردن به عنوان فروشنده برای یک محصول
caveat venditor U یعنی فروشنده مسئول معایب کالای فروخته شده میباشد
del credere U ضمانت فروشنده حق العمل کار نسبت به معتبر بودن خریدار
seller's market U بازاری که در ان اختیار معامله وتصمیم گیری در دست فروشنده است
tie in sales U حالتی که دران فروشنده چند کالا رابصورت مجموعه میفروشد
right of stoppage in transitu U حق امتناع از تسلیم مال التجاره در حال حمل برای فروشنده
free on quay U قراردادی که دران فروشنده کالا رادراسکله بندر مقصد تحویل میدهد
ex works U یک از قراردادهای اینکوترمز که در ان فروشنده کالا را در محل خود به خریدار تحویل میدهد
ex ship U یکی ازقراردادهای اینکوترمز که دران فروشنده کالا را در بندرمقصد و درکشتی به خریدارتحویل میدهد
ex quay U یکی ازقراردادهای اینکوترمز که دران فروشنده کالا را در بندرمقصد به خریدار تحویل میدهد
discount register U دفتر ثبت تخفیفها و امتیازاتی که از طرف فروشنده به خریدار داده شده است
free carrier U یکی از قرارداد-های اینکوترمزکه در ان فروشنده کالا را به اولین حمل کننده تحویل می نماید
free on rail U قراردادی که در ان فروشنده کالا را درایستگاه راه اهن کشور مبداء به خریدار تحویل میدهد
particular lien U حق حبس مخصوص حق حبسی است برای فروشنده یا سازنده کالای بخصوص نسبت به ان کالا
delivered at frontier U یکی ازقراردادهای اینکوترمز که دران فروشنده کالای موردمعامله را در مرز تعیین شده تحویل میدهد
c.i.f. U یکی از قراردادهای اینکوترمز که در ان فروشنده کالا را به هزینه خود و باپرداخت حق بیمه لازم در بندرمقصد به خریدار تحویل میدهد
S HTTP U سیستمی که خط امنیتی بین جستجوگر کاربر و وب سایت فروشنده ایجاد تا به کاربران امکان پرداخت قیمت کالاها از طریق اینترنت بدهد
building material dealer U فروشنده مصالح ساختمان دلال مواد اولیه ساختمان
secure encryption payment protocol U سیستمی که یک اتصال امن بین جستجوگرکاربر ووب سایت فروشنده ایجاد میکند تا کاربران بتوانند قیمت کالاها را روی اینترنت بپردازند
disclaimer U عبارتی که مربوط به بسیاری از محصولات نرم افزاری است و بیانگر مسئول نبودن فروشنده در قبال ضررهای تجاری متحمل شده بخاطراستفاده از محصول میباشد
delivered duty paid U یکی از قراردادهای اینکوترمز که در ان فروشنده کلیه اقدامات لازم از جمله پرداخت عوارض را بعمل اورده و کالای مورد معامله را در محل خریدار به اوتحویل میدهد
disclaimers U عبارتی که مربوط به بسیاری از محصولات نرم افزاری است و بیانگر مسئول نبودن فروشنده در قبال ضررهای تجاری متحمل شده بخاطراستفاده از محصول میباشد
STT U نشانه تامین اتصال امن بین جستجوگر کاربر و وب سایت فروشنده که به کاربر امکان پرداخت قیمت برای اینترنت میدهد
SEPP U سیستم تامین کننده خط امن بین جستجوگری کاربر و وب سایت فروشنده که به کاربر امکان فروش کالاها از طریق اینترنت میدهد
imperfect competition U حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
secure transaction technology U سیستم ساخت ماکروسافت برای ایجار اتصال ایمن بین جستجوگر کاربر و وب سایت فروشنده که به کاربر امکان پرداخت قیمت کالاها روی اینترنت میدهد
kinked demand curve U و اگر فروشنده قیمت کالا راکاهش دهد فروش وی بیشترنخواهد شد زیرا سایرفروشندگان قیمت خود راپائین اورده و از کاهش قیمت تبعیت میکنند .
compensation trading U معاملهای که در ان فروشنده ماشین الات کارخانه متعهد میگردد تامحصول ان ماشین الات راخریداری نماید
root of title U منشاء سمت در CL فروشنده اراضی بایدترتیب ایادی را ضمن 03سال گذشته در موقع معامله روشن و منشاء سمت مالکیت خود را مشخص کند
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com