English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
application of load U فرود بار کاربرد نیرو
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
application of a force U کاربرد نیرو
commitments U تسلیم کاربرد نیرو یا قوا
commitment U تسلیم کاربرد نیرو یا قوا
application of a force U فرود نیرو
point of application of a force U نقطه فرود نیرو
water power utilization U کاربرد انرژی هیدرولیک کاربرد نیروی ابی
ease turn U سرعت چرخش فرود چرخیدن یا دور زدن هواپیمابرای فرود
diversionary landing U فرود انحرافی برای اغفال دشمن فرود منحرف کننده
plunging fire U تیر با زاویه فرود زیاد اتش فرود اینده به جلو و عقب دشمن
service peculiar U امور اختصاصی یک قسمت یایک نیرو مخصوص یک نیرو
bingo U علامت رمز برای اعلام حداقل سوخت برای فرود علامت رمزابلاغ فرود در فرودگاه یدکی
transducer U دستگاه گیرنده نیرو از یک دستگاه ودهنده نیرو بدستگاه دیگری
control surface U کف پوش متحرک باند فرود کف پوش قابل جمع اوری باند فرود
end use U کاربرد
implementation U کاربرد
applicability U کاربرد
employment U کاربرد
implementation U کاربرد
using U کاربرد
usage U کاربرد
usages U کاربرد
application U کاربرد
applications U کاربرد
use U کاربرد
uses U کاربرد
application oriented U کاربرد گرا
applicability U کاربرد پذیری
standby application U کاربرد جانشین
application of load U کاربرد بار
conditions of use U شرایط کاربرد
type of use U نمونه کاربرد
applications U کاربرد استفاده
application U کاربرد استفاده
field of application U میدان کاربرد
applicable U کاربرد پذیر
angle of arrival U زاویه فرود مسیر گلوله زاویه فرود گلوله
lock option U اختیار کاربرد قفل
server based application U برنامه کاربرد شبکه
domain knowledge U دانش محیط کاربرد
to inure U کاربرد پذیر شدن
to take effect U کاربرد پذیر شدن
utilization U کاربرد روزانه استفاده
to come into operation U کاربرد پذیر شدن
instrumentation U کاربرد وسائل سنجش
use inheritance U وراثت ناشی از کاربرد
This does not apply to . . . U در رابطه با . . . کاربرد ندارد.
to go into effect U کاربرد پذیر شدن
reworks U برای کاربرد مجدد آماده کردن
reworked U برای کاربرد مجدد آماده کردن
employment U کاربرد نیروها یا جنگ افزارها استفاده از
utilitarianism U کاربرد گرایی اعتقاد باینکه نیکی
reworking U برای کاربرد مجدد آماده کردن
rework U برای کاربرد مجدد آماده کردن
other than [usually used in negative sentences] <adv.> U به غیر از [در جمله های منفی کاربرد دارد]
application study U بررسی امکان کاربرد اقلام جدید اماد
keypad U مجموعهای از کلیدهای خاص برای کاربرد مشخص
interface human machine interface U امکانات بهبود رابط ه بین کاربرد و سیستم کامپیوتری
This dictionary has many examples of how idioms are used . U این فرهنگ مثالهای زیادی از کاربرد اصطلاحات دارد
HMI U امکاناتی برای بهبود ارتباط بین کاربرد سیستم کامپیوتری
HMI's U امکاناتی برای بهبود ارتباط بین کاربرد سیستم کامپیوتری
Phone Dialer U امکانی در ویندوز که به کاربرد مکان شماره گیری از کامپیوتر خود میدهد
frees U حالت محاورهای که به بیش از یک کاربرد امکان استفاده همزمان از برنامه میدهد
freed U حالت محاورهای که به بیش از یک کاربرد امکان استفاده همزمان از برنامه میدهد
free U حالت محاورهای که به بیش از یک کاربرد امکان استفاده همزمان از برنامه میدهد
freeing U حالت محاورهای که به بیش از یک کاربرد امکان استفاده همزمان از برنامه میدهد
landing U فرود
line of fall U خط فرود
tailwater U فرود اب
landings U فرود
land U فرود
downstream U فرود اب
splashdown U آب فرود
splashdowns U آب فرود
abseil U فرود
drop U فرود
dropped U فرود
dropping U فرود
drops U فرود
abseiled U فرود
abseiling U فرود
abseils U فرود
landing angle U زاویه فرود
perched U فرود امدن
landing hill U تپه فرود
landing light U چراغ فرود
perches U فرود امدن
perching U فرود امدن
run way U باند فرود
soft landing U فرود نرم
landing site U پایگاه فرود
plunge U فرود امدن
perch U فرود امدن
land vi U فرود امدن
drop zone U منطقه فرود
landing area U منطقه فرود
descendeur U صفحه فرود
deck landing aid U کمکهای فرود
landing gear U ارابه فرود
instrument landing U فرود کور
pits U منطقه فرود
pit U منطقه فرود
prelanding U قبل از فرود
plunged U فرود امدن
plunges U فرود امدن
landing zone U منطقه فرود
access point U نقطه فرود
parachut U چتر فرود
night landing U فرود شبانه
missed approach U فرود اضطراری
missed approach U فرود ناقص
impact point U نقطه فرود
approach clearance U اجازه فرود
landed U فرود امده
forced landing U فرود اجباری
landing weight U وزن فرود
run way U محوطه فرود
alight U فرود امدن
alighted U فرود امدن
landing site U محل فرود
alighting U فرود امدن
alights U فرود امدن
landing spot U نقطه فرود
descend U فرود امدن
descends U فرود امدن
angle of fall U زاویه فرود
light or lighted U فرود امدن
nosedives U فرود عمودی
nosediving U فرود عمودی
approach U مسیر فرود
approached U مسیر فرود
undercarriages U ارابه فرود
undercarriage U ارابه فرود
approaches U مسیر فرود
landing strip U باند فرود
strip U باند فرود
under carriage U ارابه فرود
nosedived U فرود عمودی
landing strips U باند فرود
ditching U فرود اضطراری
nosedive U فرود عمودی
privilege U وضعیت کاربرد در رابط ه با نوع برنامه که اجرا میکند ومنابعی که میتواند استفاده کند
approach chart U نقشه مسیر فرود
landing threshold U استانه فرود اب خاکی
landing U فرود [هواپیما یا موشک]
overshooting U فرود ناقص هواپیما
landing aircraft U هواپیمای در حال فرود
overshoot U فرود ناقص هواپیما
landing mat U باند فرود اضطراری
drop zone U منطقه فرود چترباز
landing signal officer U افسر ارتباط فرود
approach end U ابتدای باند فرود
slope of falp U شیب زاویه فرود
landing ship dock U اسکله فرود اب خاکی
service court U محل فرود سرویس
landing U فرود ژیمناست به زمین
landings U فرود ژیمناست به زمین
back dive U شیرجه از پشت و فرود با پا
angle of fall U زاویه فرود گلوله
glide path U مسیر فرود ازاد
final approach U مسیرنهایی فرود هواپیما
line of approach U مسیر تقرب یا فرود
line of fall U خط فرود گلوله به زمین
forced landing U فرود اجباری هواپیما
helipad U سکوی فرود هلیکوپتر
maximum landing weight U حداکثر وزن فرود
lodgment area U منطقه استراحت یا فرود در سر پل
belly flops U با شکم فرود آمدن
final approach U مسیر نهایی فرود
wave off U فرود همراه با سایش
angle of approach U زاویه فرود هواپیما
air strip U باند فرود یاپرواز
air landing U فرود از راه هوا
advanced landing field U پایگاه فرود مقدم
belly flop U با شکم فرود آمدن
overshoots U فرود ناقص هواپیما
cybernation U کاربرد کامپیوترهای تزویج شده با ماشین الات خودکاربه منظور کنترل و انجام عملیات پیچیده
seadrome U محل فرود هواپیمای اب نشین
scramble net U تور بار یا فرود نفرات
peas U شن نرم در محل فرود چترباز
norm point U نقطه احتمالی فرود در پرش
autorotation U روش فرود اضطراری هلیکوپتر
air landed U فرود امده از راه هوا
ground controled approach U دستگاه فرود خودکار هواپیما
service court U محل فرود سرویس اسکواش
ditching U فرود اضطراری هواپیما روی اب
critical point U نقطه فرود در پرش با اسکی
free fall U زمان فرود ازاد بدون چتر
strainght running U فرود در مسیر مستقیم بااسکیهای موازی
strip alert U اماده باش روی باند فرود
taxi U حرکت هواپیماها روی باند فرود
the bird took its perch U مرغ فرود امده بر چوب قرارگرفت
taxies U حرکت هواپیماها روی باند فرود
taxiing U حرکت هواپیماها روی باند فرود
throwing sector U نقطه فرود وسیله پرتاب شده
glide slope U زاویه فرود ازاد هواپیما یاموشک
heliport U باند فرود و پرواز هلی کوپتر
froud number U عدد فرود که بدون بعد میباشد
adjusting to water U حرکت در هوا هنگام فرود دراب
oleo U محور ضربه گیر ارابه فرود
heliports U باند فرود و پرواز هلی کوپتر
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com