Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 130 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
iranism
U
فرهنگ ایرانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
i knew you for an iranian
U
شما را ایرانی می پنداشتم شمارا ایرانی میشناختم
onomasticon
U
فرهنگ نامهای خاص فرهنگ اسامی مردم
of iranian nationality
U
ایرانی
Persian
U
ایرانی
iranian
U
ایرانی
fat tailed sheep
U
گوسفند ایرانی
Persian cat
U
گربه ایرانی
Persian carpet
U
قالی ایرانی
of ipanian origin
U
ایرانی الاصل
he is a persian
U
او ایرانی است
indo iranian
U
هند و ایرانی
mallow
U
پنیرک پنبه ایرانی
meridian fennel
[Carum carvi]
U
زیره ایرانی
[گیاه شناسی]
Persian cumin
[Carum carvi]
U
زیره ایرانی
[گیاه شناسی]
This is an Iranian custom.
U
این یک رسم ایرانی است
I come from Iran . I am Iranian.
U
من اهل ایران هستم (ایرانی ام )
caraway
[Carum carvi]
U
زیره ایرانی
[گیاه شناسی]
Persian
[Iranian ]
calendar
U
گاه شماری ایرانی
[تقویم فارسی]
lexicons
U
فرهنگ
kultur
U
فرهنگ
lexicon
U
فرهنگ
cultures
U
فرهنگ
dictionary
U
فرهنگ
culture
U
فرهنگ
culturing
U
فرهنگ
lowbrow
U
بی فرهنگ
dictionaries
U
فرهنگ
phoenix
U
مرغ آتشین
[سیمرغ]
[نقش این پرنده افسانه ای در فرش های ترکی، چینی و ایرانی استفاده می شود.]
ministry education
U
وزارت فرهنگ
walking dictionary
U
فرهنگ متحرک
wordbook
U
فرهنگ لغات
graecism
U
فرهنگ یونانی
gradus
U
فرهنگ عروضی
ministry of education
U
وزارت فرهنگ
national culture
U
فرهنگ ملی
word book
U
فرهنگ لغات
lexicon
[dictionary]
U
فرهنگ لغات
glossary
U
فرهنگ لغات
dictionary
U
فرهنگ لغات
rhyming dictionary
U
فرهنگ قوافی
urbiculture
U
شهر فرهنگ
gazetteer
U
فرهنگ جغرافیایی
lexicography
U
فرهنگ نویسی
subcultures
U
خرده فرهنگ
class culture
U
فرهنگ طبقهای
armenian
U
فرهنگ ارمنی
subcultures
U
فرهنگ فرعی
an a to a dictionary
U
ضمیمه فرهنگ
thesaurus
U
فرهنگ جامع
thesauruses
U
فرهنگ جامع
Arabic
U
فرهنگ عربی
acculturation
U
فرهنگ پذیری
acculturate
U
فرهنگ پذیرفتن
educative
U
فرهنگ بخش
abclution
U
فرهنگ ناپذیری
folklore
U
فرهنگ قومی
encyclopaedia
U
فرهنگ جامع
subculture
U
خرده فرهنگ
vocabulary
U
فرهنگ لغات
enculturation
U
فرهنگ اموزی
etymologicon
U
فرهنگ مشتقات
dictionaries
U
فرهنگ لغات
vocabularies
U
فرهنگ لغات
deculturation
U
فرهنگ باختگی
data dictionary
U
فرهنگ داده ها
dictionary
U
فرهنگ لغات
subculture
U
فرهنگ فرعی
deculturation
U
فرهنگ زدایی
lexical
U
وابسته به فرهنگ نویسی
glossaries
U
فرهنگ لغات دشوار
glossary
U
فرهنگ لغات دشوار
lexical
U
وابسته به فرهنگ لغات
culture bound tests
U
ازمونهای فرهنگ- بسته
eeglish persian dictionary
U
فرهنگ انگلیسی به فارسی
dictionary program
U
برنامه فرهنگ لغات
chung shin sooyak
U
فرهنگ اخلاقی تکواندو
an a to a dictionary
U
ذیل یاملحقات فرهنگ
culture free tests
U
ازمونهای فرهنگ- نابسته
culture fair tests
U
ازمونهای فرهنگ- نابسته
hellenist
U
متخصص فرهنگ یونان
Why should I buy a foreign car in preference to an Iranian car?
U
چرا اتوموبیل ایرانی رابگذارم ویک اتوموبیل خارجی ( فرنگی ) بخرم ؟
glossaries
U
فرهنگ لغات فنی سفرنگ
glossary
U
فرهنگ لغات فنی سفرنگ
germanist
U
دانشمند فرهنگ و زبان المانی
americanist
U
متخصص زبان یا فرهنگ امریکایی
occidentalism
U
پیروی از فرهنگ و تمدن باختری
slavist
U
محقق در فرهنگ وزبان اسلاوی
vocabular
U
مربوط به فرهنگ لغات زبان
Brahmin
U
آدم با فرهنگ از طبقات بالا
lexicography
U
فرهنگ نویسی واژه نگاری
it is ministerial to culture
U
وسیله ترقی فرهنگ است
Brahmins
U
آدم با فرهنگ از طبقات بالا
slavicist
U
محقق در فرهنگ وزبان اسلاوی
Persian rug
U
[فرش ایرانی در حالت کلی کلمه که گاه با کلمه قالی شرقی نیز مانوس می باشد.]
philistine
U
ادم بی فرهنگ وبی ذوق ومادی
philistia
U
ادم بی فرهنگ وبی ذوق ومادی
philistines
U
ادم بی فرهنگ وبی ذوق ومادی
intercultural
U
وابسته به فرهنگ دو کشور بین فرهنگی
culturist
U
فرهنگ خواه هواخواه تهذیب وپرورش
A dictionary tell you what words mean .
U
فرهنگ زبان معنی کلمات را میدهد
Don't touch me!; Don't you touch me!
U
به من خیلی نزدیک نشو !
[یک متر در فرهنگ باختر]
Indian style
U
[سبک معماری هندی متاثر از فرهنگ غربی]
humanism
U
مسلک نوع پرستی و انسان دوستی ادبیات و فرهنگ
This dictionary has many examples of how idioms are used .
U
این فرهنگ مثالهای زیادی از کاربرد اصطلاحات دارد
acculturate
نقل و انتقال دادن فرهنگ یک جامعه به جامعهء دیگر
Don't touch me!; Don't you touch me!
U
وارد منطقه شخصی من نشو !
[یک متر در فرهنگ باختر]
Dudley carpet
U
فرش سفارشی ایرانی دادلی
[مربوط به قرن هفدهم میلادی به همراه درختان شکوفه دار و زمینه گل و بته بصورت ردیف های عرضی و جلوه ای از طرح جوشقان]
This dictionary is published(printed) in three volumes.
U
این فرهنگ زبان درسه جلد منتشر گردیده است
occidentalist
U
کسیکه فرهنگ و اداب باختریان را جستجو میکند باختر شناس
gradus
U
فرهنگ نظم ونثر لاتین و یونانی که سابقادر انگلستان تدریس میشده
lore
U
فرهنگ نژادی افسانه هاوروایات قومی فاصله بین چشم ومنقار
synonymize
U
الفاظ مترادف بکار بردن فرهنگ لغات هم معنی راتالیف کردن
homestay
U
خانواده مهمان دار
[کسی که برای آموزش زبان یا فرهنگ در آن کشور می گذراند]
rose motif
U
نگاره گل رز
[در فرش های مختلف ایرانی از انواع گل رز از جمله طرح گل فرنگ، طرح درختی، طرح باغی، طرح گل و بوته استفاده می شود.]
external symbol dictionary
U
فهرست علائم خارجی فرهنگ لغات نمادهای خارجی
sinologist
U
چین شناس ویژه گر فرهنگ وادبیات وتاریخ چین
sinologue
U
چین شناس ویژه گر فرهنگ وادبیات وتاریخ چین
Japonaiserie
U
[از بعد از نیمه قرن نوزدهم میلادی طراحی ژاپنی متاثر از فرهنگ غرب بویژه در صنایع دستی و زیبایی شناسی بوجود آمد.]
lexicographic
U
وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
hyacinths
U
گل سنبل سنبل ایرانی
hyacinth
U
گل سنبل سنبل ایرانی
Indo-persian rug
U
قالی هندی با طرح ایرانی
[اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
room-sized rug
U
فرش های ایرانی
[فرش های درباری]
[بافت این فرش ها که برای مفروش کردن تالارها و سالن های بزرگ استفاده می شود در ایران در اواخر قرن دوازدهم رواج یافت. بیشتر مشتریان کشورهای حوزه خلیج فارس و اروپایی اند.]
grecism
U
طرز یونانی فرهنگ یونانی
tribial rugs
U
فرش های عشایری
[فرش های ایلی]
[اینگونه فرش ها ریشه در آداب و رسوم و فرهنگ هر منطقه داشته و تابلوئی از زندگی ایشان را به نقش می کشد.]
peacock
U
طرح طاووس
[این طرح در فرش های ایرانی، چینی، مغولی، قفقازی و ترکیه بصورت های متفاوت بکار می رود. در فرش چین گاه در کل متن و گاه در فرش ایران و قفقاز بصورت نمادی کوچک در گوشه و کنار فرش بافت می شود.]
atlases
U
فرهنگ جهان نما نقشه جهان نما
atlas
U
فرهنگ جهان نما نقشه جهان نما
floral design
U
طرح گل و بته
[قدیمی ترین فرش بافته شده با این طرح مربوط به قرن هجدهم میلادی در منطقه قفقاز روسیه می باشد. این طرح به گونه های مختلف بافته شده و ریشه در فرهنگ کشور دارد مثل گل لاله در فرش ترکیه.]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com