Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
action letter
U
فرم بازرسی ویژه در ردههای بالا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
halliard
U
طناب ویژه بالا و پایین بردن بادبان یاپرچم
idiosyncrasy
U
طبیعت ویژه طرز فکر ویژه شیوه ویژه هرنویسنده خصوصیات اخلاقی
idiosyncrasies
U
طبیعت ویژه طرز فکر ویژه شیوه ویژه هرنویسنده خصوصیات اخلاقی
command channels
U
ردههای فرماندهی
echelon
U
ردههای تابع
levels of maintenance
U
ردههای نگهداری
echelons
U
ردههای تابع
service echelon
U
ردههای سرویس
to watch for certain symptoms
U
توجه کردن به نشانه های ویژه
[علایم ویژه مرض ]
special interest groups
U
گروههایی با علاقه ویژه گروه مشترک المنافع ویژه
speciality
U
کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
specialities
U
کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
specialty
U
کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
idiocrasy
U
طبیعت ویژه طرز فکر ویژه
forward tell
U
انتقال دادن اطلاعات به ردههای بالاتر گزارش به مقام بالاتر
inspector general
U
بازرسی بازرسی کل ارتش
praetorial
U
متعلق به گارد ویژه سربازی که جز گارد ویژه است
cancel check firing
U
فرمان بازرسی اتش ملغی فرمان بازرسی اتش لغو
inspection
U
بازرسی بازدید کردن بازرسی کردن
spinwriter
U
چاپگر کامپیوتر با کیفیت بالا نوع خاصی از چاپگرکامپیوتری با کیفیت بالا
vertically
U
از بالا به پایین یا حرکت بالا و پایین در زاویه راست افق
the clouds above
ابرهای بالا یا بالا سر
visited
U
بازرسی
visits
U
بازرسی
surveyed
U
بازرسی
surveys
U
بازرسی
survey
U
بازرسی
inspection
U
بازرسی
checked
U
بازرسی شد
inspect
U
بازرسی
inspected
U
بازرسی
audit
U
بازرسی
inspecting
U
بازرسی
examinations
U
بازرسی
audited
U
بازرسی
inquiry
U
بازرسی
auditing
U
بازرسی
audits
U
بازرسی
visit
U
بازرسی
inquiries
U
بازرسی
inspects
U
بازرسی
examination
U
بازرسی
checks
U
بازرسی شد
controls
U
بازرسی
examining
U
بازرسی
controlling
U
بازرسی
controllership
U
بازرسی
examines
U
بازرسی
examine
U
بازرسی
visitation
U
بازرسی
examined
U
بازرسی
examen
U
بازرسی
perambulation
U
بازرسی
control
U
بازرسی
inspectorship
U
بازرسی
check
U
بازرسی شد
cross examination
U
بازرسی
visitations
U
بازرسی
dat
U
سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
tacit collusion
U
حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
searches
U
تکاپو بازرسی
jerque
U
بازرسی کشتی
inspectional
U
مربوط به بازرسی
inspect
U
بازرسی کردن
martitime survey
U
بازرسی دریائی
searches
U
بازرسی کردن
inspection certificate
U
گواهی بازرسی
controls
U
بازرسی کردن
controlling
U
بازرسی کردن
searched
U
بازرسی کردن
search
U
تکاپو بازرسی
control
U
بازرسی کردن
search
U
بازرسی کردن
searched
U
تکاپو بازرسی
right of visit
U
حق بازرسی و تفتیش
searchingly
U
تکاپو بازرسی
searcher warrant
U
اجازه بازرسی
check point
U
نقطه بازرسی
certificate of survey
U
گواهی بازرسی
checks
U
بازرسی کردن
checked
U
بازرسی کردن
board of inspection and survey
U
سازمان بازرسی
cargo checking
U
بازرسی بار
certificate of inspection
U
گواهی بازرسی
seach
U
بازرسی کردن
inspects
U
تحقیق بازرسی
inspects
U
بازرسی کردن
searchingly
U
بازرسی کردن
inspect
U
تحقیق بازرسی
aircraft inspection
U
بازرسی هواپیما
inspected
U
بازرسی کردن
inspected
U
تحقیق بازرسی
inspecting
U
بازرسی کردن
magnetic inspection
U
بازرسی مغناطیسی
checkup
U
بازرسی کلی
inspecting
U
تحقیق بازرسی
scrutineer
U
بازرسی فنی
check
U
بازرسی کردن
examination
U
بازرسی معاینه
unverified
<adj.>
U
بازرسی نشده
examine
U
بازرسی کردن
untested
<adj.>
U
بازرسی نشده
uninspected
<adj.>
U
بازرسی نشده
unexamined
<adj.>
U
بازرسی نشده
unevaluated
<adj.>
U
بازرسی نشده
unchecked
<adj.>
U
بازرسی نشده
unaudited
<adj.>
U
بازرسی نشده
investigating committee
U
کمیته بازرسی
committee of inquiry
U
کمیته بازرسی
examined
U
بازرسی کردن
to search after
U
بازرسی کردن
to browse through
U
بازرسی کردن
to rummage
U
بازرسی کردن
probed
U
میله بازرسی
probes
U
میله بازرسی
manhole
U
اطاقک بازرسی
manholes
U
اطاقک بازرسی
examining
U
بازرسی کردن
identity control
U
بازرسی شناسنامه
identity check
U
بازرسی شناسنامه
examines
U
بازرسی کردن
probe
U
میله بازرسی
survey report
U
گزارش بازرسی
survey
U
بازرسی کردن
audit
U
بازرسی رسیدگی
surveys
U
بازرسی کردن
examinations
U
بازرسی معاینه
inquiry documents
U
اسناد بازرسی
to look over
U
بازرسی کردن
audited
U
بازرسی رسیدگی
auditing
U
بازرسی رسیدگی
vidimus
U
بازرسی حساب
surveyed
U
بازرسی کردن
for
[your/our]
inspection
U
برای بازرسی
look over something
<idiom>
U
بازرسی کردن
inspection
U
بازرسی و بازبینی
audits
U
بازرسی رسیدگی
detection
U
بازیابی بازرسی
checks
U
امتحان کردن بازرسی
search warrant
U
حکم بازرسی و ورود
privateer
U
فرمانده کشتی بازرسی
search warrants
U
حکم بازرسی و ورود
scrutineering
U
بازرسی فنی قایق
domiciliary visit
U
بازرسی خانه شخص
personnel monitoring
U
بازرسی بدنی از افراد
check sweeping
U
بازرسی مین روبی
he was appointed to inspect it
U
مامور شد ان را بازرسی کند
cwe
U
ترخیص بدون بازرسی
to pick over
U
بازرسی کردن و برگزیدن
cleared without examination
U
ترخیص بدون بازرسی
contractor inspection system
U
سیستم بازرسی پیمانها
controllable
U
قابل ممیزی یا بازرسی
right of search
U
حق بازرسی کشتی در دریاها
checked
U
امتحان کردن بازرسی
inspective
U
وابسته به تفتیش و بازرسی
controlling
U
بازرسی نظارت جلوگیری
control
U
بازرسی نظارت جلوگیری
cargo checking
U
بازرسی کردن محمولات
censorial
U
مبنی بر بازرسی مطبوعات و
input control unit
U
واحد بازرسی ورودی
controls
U
بازرسی نظارت جلوگیری
non destructive inspection
U
بازرسی غیر مخرب
check
U
امتحان کردن بازرسی
inspection gallery
U
دالان بازرسی گالری بازدید
location survey
U
بازرسی در جای اجناس درانبار
FBI
U
مخفف دفتر بازرسی فدرال
visitatorial
U
وابسته به یادارای اختیار بازرسی
espied
U
جاسوس بودن بازرسی کردن
g man
U
نماینده مخصوص دایره بازرسی
helical scanning
U
بازرسی وتجسس مارپیچی با رادار
test
U
شهادت گواهی بازرسی کردن
espy
U
جاسوس بودن بازرسی کردن
espying
U
جاسوس بودن بازرسی کردن
tests
U
شهادت گواهی بازرسی کردن
tech inspection
U
بازرسی اتومبیلها پیش ازمسابقه
espies
U
جاسوس بودن بازرسی کردن
tested
U
شهادت گواهی بازرسی کردن
weight and balance sheet
U
برگ بازرسی تعادل وزن هواپیما
geologize
U
ازنظر زمین شناسی بازرسی کردن
visitations
U
اداره بازرسی ونظارت بر کار شرکتها
visitation
U
اداره بازرسی ونظارت بر کار شرکتها
borescope
U
ابزار چشمی برای بازرسی قطعات
board of inspection and survey
U
هیئت بازرسی کننده خسارات وضایعات
target approach point
U
اخرین نقطه بازرسی درمنطقه فرود یا بارریزی
checkpoints
U
محل بازرسی وسائط نقلیه نقطه مقابله
The reporter was held at the checkpoint for several hours.
U
خبرنگار چندها ساعت در محل بازرسی معطل شد.
check-points
U
محل بازرسی وسائط نقلیه نقطه مقابله
checkpoint
U
محل بازرسی وسائط نقلیه نقطه مقابله
interrogate
U
مورد پرسش یا بازرسی قراردادن استنطاق کردن از
interrogated
U
مورد پرسش یا بازرسی قراردادن استنطاق کردن از
interrogates
U
مورد پرسش یا بازرسی قراردادن استنطاق کردن از
interrogating
U
مورد پرسش یا بازرسی قراردادن استنطاق کردن از
caveat emptor
U
یعنی خریدارخود مسئول بازرسی کالائی که می خرد میباشد
apl
U
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا زبان برنامه نویسی رویه گرای سطح بالا برای محاسبات علمی و ریاضی
bench check
U
کارگاه مجهز به دستگاههای ازمایشی علامت نقطه بازرسی نقشه برداری
pull up
U
بالا کشیدن هواپیما بالا کشیدن
nets
U
ویژه
particular
U
ویژه
net
U
ویژه
nett
U
ویژه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com