English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 163 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
electronic formula U فرمول الکترونی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
formulism U رعایت کامل فرمول یا قاعده فرمول دوستی
electron multiplier U چند برابر کننده الکترونی افزاینده الکترونی
quantize U با تئوری و فرمول صفات وکیفیت چیزی را تعیین کردن نیرو را با فرمول اندازه گیری کردن
formulization U فرمول بندی فرمول سازی
formulae U الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formulas U الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formula U الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
isomerous U هم فرمول
equations U فرمول
equation U فرمول
isomer U هم فرمول
formula U فرمول
formulae U فرمول
frame U فرمول
formulas U فرمول
empirical formula U فرمول ساده
constitutional formula U فرمول ساختاری
dispersion formula U فرمول پاشندگی
formulism U قاعده فرمول)
empirical formula U فرمول خام
emprical formula U فرمول تجربی
formularization U فرمول سازی
mil formula U فرمول میلیم
string formula U فرمول رشتهای
structural formula U فرمول گسترده
structural formula U فرمول ساختاری
projection formula U فرمول تصویری
perspective formula U فرمول تجسمی
molecular formula U فرمول مولکولی
taylor formula U فرمول تیلور
wedge formula U فرمول گوهای
expressions U فرمول یا رابط ه ریاضی
condensed structural formula U فرمول ساختاری فشرده
expression U فرمول یا رابط ه ریاضی
formularize U بصورت فرمول دراوردن
refomulate U از نو فرمول بندی کردن
formulate U فرمول بندی کردن
formulated U فرمول بندی کردن
formulates U فرمول بندی کردن
formulize U بصورت فرمول دراوردن
formulating U فرمول بندی کردن
formulaic U مثل یا وابسته به فرمول
reformulation U فرمول بندی تازه
spearman brown prophecy formula U فرمول پیشگویی اسپیرمن-براون
DDT U حشرهکش نیرومندی به فرمول 3CHCCl
cyphers U فرمول تبدیل متن به حالت رمزی
cipher U فرمول تبدیل متن به حالت رمزی
ciphers U فرمول تبدیل متن به حالت رمزی
electron tube U لامپ الکترونی
electron wave U موج الکترونی
electronic density U چگالی الکترونی
electronic excitation U تحریک الکترونی
electronic flash U فلاش الکترونی
electron theory U تئوری الکترونی
electron theory U نظریه الکترونی
electron telescope U تلسکوپ الکترونی
electron shower U رگبار الکترونی
electron sheath U پوسته الکترونی
electron ray U اشعه الکترونی
electron physics U فیزیک الکترونی
electron particle U ذره الکترونی
electron mirror U اینه الکترونی
electronic microscope U میکروسکوپ الکترونی
electronic radiation U تشعشع الکترونی
one electron atom U اتم تک الکترونی
tube U لامپ الکترونی
tubes U لامپ الکترونی
computer U حسابگر الکترونی
computers U حسابگر الکترونی
gun U تفنگ الکترونی
guns U تفنگ الکترونی
barrier layer U بند الکترونی
electronic tuning U تنظیم الکترونی
electronic transition U جهش الکترونی
electronic switch U سوئیچ الکترونی
electronic structure U ساختار الکترونی
electronic rectifier U یکسوساز الکترونی
electronic rectifier U یکسوکننده الکترونی
electron microscope U میکروسکوپ الکترونی
electron microscope U میکروسکپ الکترونی
electron current U جریان الکترونی
electron coupling U تزویج الکترونی
electronic current U جریان الکترونی
electron coupling U پیوست الکترونی
electron could U ابر الکترونی
electron configuration U ارایش الکترونی
electron cloud U ابر الکترونی
electron cascade U ابشار الکترونی
electron capture U جاذبه الکترونی
electron capture U ربایش الکترونی
electron camera U دوربین الکترونی
electron bombardment U بمباران الکترونی
electron cutting U برش الکترونی
electron density U چگالی الکترونی
electron gun U تفنگ الکترونی
electron lens U لنز الکترونی
electron lens U عدسی الکترونی
electron hole U حفره الکترونی
electron beam U پرتوی الکترونی
electron beam U اشعه الکترونی
electron gas U گاز الکترونی
electron flow U جریان الکترونی
electron diffraction U پراش الکترونی
electron avalanche U بهمن الکترونی
scaling law U فرمول محاسله بازده بمب اتمی در هر فاصله
formulation U تهیه جمع اوری فرمول بندی کردن
compacts U فرمول کاهش حجم لازم برای یک متن
compacted U فرمول کاهش حجم لازم برای یک متن
compacting U فرمول کاهش حجم لازم برای یک متن
compact U فرمول کاهش حجم لازم برای یک متن
phosphor U معمولا اشعه الکترونی
multidentate atom U اتم چند الکترونی
electron beam cutting U برش با اشعه الکترونی
glass type tube U لامپ الکترونی شیشهای
gas filled valve U لامپ الکترونی گازی
electron beam generator U مولد اشعه الکترونی
forbidden transition U جهش الکترونی ممنوع
density of an electron beam U چگالی اشعه الکترونی
electron disintegration U فرو ریزش الکترونی
depletion layer capacitance U فرفیت بند الکترونی
electronic lens U عدسی یا لنز الکترونی
barrier layer capacitance U فرفیت بند الکترونی
eniac U ماشین حساب الکترونی
electron microscope U ذره بین الکترونی
welding by electron beam U جوشکاری با اشعه الکترونی
electron beam welding U جوشکاری با اشعه الکترونی
hidden U فرمول ریاضی که خط وط پنهان را از تصویر دو بعدی شی D پاک میکند
functions U فرمول ریاضی که یک نتیجه در آن بستگی به اعداد دیگری دارد
functioned U فرمول ریاضی که یک نتیجه در آن بستگی به اعداد دیگری دارد
function U فرمول ریاضی که یک نتیجه در آن بستگی به اعداد دیگری دارد
input circuit U مدار ورودی لامپ الکترونی
get a fix on something <idiom> U نامه الکترونی دریافت کردن
electron beam focusing U تمرکز دهی اشعه الکترونی
output circuit U مدار خروجی لامپ الکترونی
beam current at a specified point U شدت اشعه الکترونی در یک نقطه
octal glass type tube U لامپ الکترونی هشت پایهای
thermoelectron U الکترونی که در اثر گرماصادر شود
electron beam deflection system U سیستم شکست پرتو الکترونی
Gothick U [استفاده مجدد از فرمول های گوتیک در قرن هجدهم] [معماری]
mu U فاکتور شدت نیروی لامپ الکترونی
beams U دسته کردن اشعه الکترونی جهت دادن
electron gun U بخشی از CRT که یک اشعه الکترونی ایجاد میکند
bread-board U لوحهای که مدارهای آزمایشی الکترونی راروی آن میآرایند
sferics U دستگاه الکترونی کشف طوفان هوا شناسی
bread-boards U لوحهای که مدارهای آزمایشی الکترونی راروی آن میآرایند
beam U دسته کردن اشعه الکترونی جهت دادن
curve fitting U روش ریاضی برای پیدا کردن یک فرمول که نمایشگرمجموعهای از نقاط داده میباشد
synchrotron U دستگاه تقویت وتسریع ذرات بار دار الکترونی
income elasticity of demand U تغییر مقدار تقاضابرای یک کالا درنتیجه درامدمصرف- کننده . فرمول کشش درامدی تقاضا : q/I *dI / dq = E
numerical indicator tube U هر گونه لامپ الکترونی که توانایی نمایش اشکال عددی را دارد
riboflavin U ریبو فلاوین ویتامین B به فرمول 6O4N2H71C که در شیر و تخم مرغ و جگر و غیره یافت میشود
electron beam recording U ضبط خروجی کامپیوتر مستقیماگ روی میکروفیلم با استفاده از اشعه الکترونی
cross elasticity of demand U درصدتغییر تقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت کالای دیگر فرمول کشش متقاطع عبارت است از :
electronic U میدانهای الکترومغناطیسی و الکتریسیته ساکن که توسط وسایل الکترونی زیاد ایجاد شده است .
electronics U شاخهای از علم فیزیک که درباره صدوروحرکت و تاثیرات الکترون درخلا و گازهاوهمچنین استفاده ازدستگاههای الکترونی بحث میکند
arc elasticity of demand U عبارت از کشش تقاضا بین دو نقطه روی منحنی تقاضا که بوسیله فرمول زیر محاسبه میشود :
zinc oxid U اکسید روی به فرمول ZnO اکسید دو زنگ
y plates U صفحات افقی موازی که اختلاف پتانسیل انها سبب انحراف قائم پرتو الکترونی در لوله اشعه کاتدی میگردد
push pull U وابسته بدولوله الکترونی که جریان برق در انها دردوجهت متضاد جریان یابد
guns U منبع اشعه الکترونی درون تیوپ اشعه کاتدی
gun U منبع اشعه الکترونی درون تیوپ اشعه کاتدی
thermionic tube U لوله الکترونی که دران الکترون بوسیله حرارت دادن به الکترود منتشر میشود لوله گرمایونی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com