Perdic | فرمان نفر راهنما به راست یابه چپ فرمان نفر هادی به راست یا چپ | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (9 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	guide left U	فرمان نفر راهنما به راست یابه چپ فرمان نفر هادی به راست یا چپ

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	columnleft U	فرمان ستون به چپ چپ یا به راست راست
	side step U	فرمان یک قدم به چپ یا به راست برداشتن یک قدم به چپ یا به راست
	half left U	فرمان نیم به چپ چپ یا نیم به راست راست
	dexiotropic U	واقع در طرف راست بکار برندهء دست راست راست دست
	dexiotropous U	واقع در طرف راست بکار برندهء دست راست راست دست
	attention to port U	احترام به سمت چپ یا راست کشتی افراد نظر به راست یاچپ ناو
	The main road bears to the right. U	این جاده اصلی به کمی راست [مورب در سمت راست] ادامه دارد.
	ctrl break U	در DOS فرمان صفحه کلیدی که اخرین فرمان داده شده رالغو میکند
	magna carta U	فرمان کبیر یا فرمان ازادی صادره از طرف جان پادشاه انگلیس در سال 5121
	magna charta U	فرمان کبیر یا فرمان ازادی صادره از طرف جان پادشاه انگلیس در سال 5121
	sound off U	فرمان موزیک را شروع کنید فرمان مارش کوتاه
	controlled stick steering U	دستگاه فرمان کنترل شده اهرم فرمان خودکار
	bi directional U	چاپگری که میتواند حروف را از چپ به راست و از راست به چپ با توجه به حرکت نوک به جلو و عقب روی صفحه چاپ کند.
	stand fast U	فرمان توقف درتوپخانه یا فرمان توقف درتوپخانه یا فرمان بایست به جای خود
	orthotropous U	دارای تخمک راست راست اسه
	one two U	ضربههای چپ و راست ضربه چپ با هوک راست
	To lead an idle life. U	راست راست راه رفتن ( ول بیکار )
	plain dealing U	معامله راست حسینی راست باز
	steering U	فرمان ماشین سیستم فرمان یا هدایت
	off U	خارج از محدوده مدافع خط مربوط به سمت راست زمین کریکت سمت راست اسب مسیر خیس و کندکننده سرعت
	half face U	نیم به راست راست یانیم به چپ چپ
	forward march U	فرمان قدم رو فرمان پیش
	guide on me U	فرمان پشت سر من پیش مرا تعقیب کنید فرمان پشت سر من
	underhook U	گرفتن سر حریف با دست راست دست چپ زیر بازوی راست حریف قلاب و با حرکت قدرتی حریف را از بغل به روی تشک پرت کردن
	right justify U	هم تراز کردن از راست تنظیم کردن از راست
	close ranks U	فرمان " صفها جمع " فرمان " فاصله جمع "
	computer controlled machine U	دستگاه با فرمان کامپیوتری دستگاه با فرمان الکترونیکی
	close interval U	فرمان " فاصله جمع " فرمان " جمع به جلو "
	cancel check firing U	فرمان بازرسی اتش ملغی فرمان بازرسی اتش لغو
	directress U	هادی خط راهنما
	directrix U	هادی خط راهنما
	nozzle guide vane U	تیغههای هادی یا راهنما
	leader U	هادی راهنما فرمانده گروه یا یکان کوچک
	leaders U	هادی راهنما فرمانده گروه یا یکان کوچک
	turnabouts U	به راست راست
	wrapover dress U	راست
	outspoken U	رک و راست
	vertically U	راست
	bolt upright U	راست
	bee line U	خط راست
	uninhibited U	رک و راست
	forthrights U	سر راست
	freehearted U	رک و راست
	up front U	رک و راست
	on end U	راست
	straightforward U	رک سر راست
	true U	راست
	truer U	راست
	truest U	راست
	upright U	راست
	vertical beam U	راست رو
	directly U	سر راست
	righted U	راست
	right back U	بک راست
	apeak U	راست
	turnabout U	به راست راست
	four-square U	رک و راست
	right turn U	به راست راست
	candid U	راست
	righting U	راست
	right U	راست
	right footed U	راست پا
	right face U	به راست راست
	rectilineal U	راست خط
	blankly U	سر راست
	dextrorotatory U	راست بر
	plumply U	سر راست
	pricked U	راست
	straightest U	راست
	erecting U	راست
	prick U	راست
	wooden U	راست
	straightforward U	راست
	straight U	راست
	straighter U	راست
	sheer U	یک راست
	dextrogyrous U	راست بر
	erected U	راست
	plain dealing U	راست
	straightish U	راست
	pricking U	راست
	erects U	راست
	beeline U	خط راست
	pricks U	راست
	plain spoken U	یر راست
	wrapover top U	راست
	wrapover skirt U	راست
	erect U	راست
	straightish U	سر راست
	charter U	فرمان
	chartered U	فرمان
	hest U	فرمان
	assize U	فرمان
	decree U	فرمان
	rescript U	فرمان
	pipes U	فرمان
	steering U	فرمان
	indocile U	نا فرمان
	handlebar U	فرمان
	Rd U	فرمان RD
	chartering U	فرمان
	drives U	فرمان
	control U	فرمان
	controlling U	فرمان
	rudder bar U	فرمان
	controls U	فرمان
	drive U	فرمان
	bugle call U	فرمان
	commandments U	فرمان
	commissions U	فرمان
	commissioning U	فرمان
	commandment U	فرمان
	firman U	فرمان
	commission U	فرمان
	charters U	فرمان
	at my command U	به فرمان من
	sanctioning U	فرمان
	if U	فرمان IF
	precepts U	فرمان
	precept U	فرمان
	for U	فرمان FOR
	ship will adjust U	فرمان
	MDs U	فرمان D
	MD U	فرمان D
	chdir U	فرمان CD
	by order of U	فرمان
	ordinance U	فرمان
	ordinances U	فرمان
	commanded U	فرمان
	mark time U	فرمان در جا
	ordinace U	فرمان
	decrees U	فرمان
	sanctions U	فرمان
	sanction U	فرمان
	word U	فرمان
	decreed U	فرمان
	mkdir U	فرمان D
	command U	فرمان
	sanctioned U	فرمان
	decreeing U	فرمان
	commands U	فرمان
	instituting U	فرمان
	edict U	فرمان
	instituted U	فرمان
	edicts U	فرمان
	institute U	فرمان
	worded U	فرمان
	institutes U	فرمان
	handle bar U	فرمان
	insubordinate U	نا فرمان
	upended U	راست نشاندن
	orthoptera U	راست بالان
	orthogonal U	راست گوشه
	dexter U	در طرف راست
	the parting on the right U	فرق سر به راست
	dextrality U	راست برتری
	dextrad U	راست سویه
	upends U	راست نشاندن
	upending U	راست نشاندن
	rectums U	راست روده
	rectum U	راست روده
	dextrosal U	راست گرد
	unbent U	راست کردن
	verity U	سخن راست
	round unvarnished tale U	راست حسینی
	open heartedness U	راست بازی
	to the right <adv.> U	سمت راست
	battery left U	رگبار از راست یا از چپ
	round unvarnished tale U	حرف سر راست
	erectile U	راست شدنی
	dextrogyrous U	راست گردان
	orthognathous U	راست ارواره
	verities U	سخن راست
	sincere U	راست نما
	dextrorotatory U	راست گردان
	squaring U	راست حسینی
	squares U	راست حسینی
	square U	راست حسینی
	erectile U	راست کردنی
	hard shouder U	شانه راست
	partially true U	فی الجمله راست
	partially true U	تا یک اندازه راست
	To become straight. U	راست شدن
	A straightforward answer. U	جواب سر راست
	rotation in a clockwise direction U	گردش به راست
	squared U	راست حسینی
	straight stairs U	پلکان راست
	outside right U	گوش راست
	orthodoxies U	راست دینی
	simon pure U	راست حسینی
	Is it true that. . . ? U	راست است که ...؟
	speak the trurh U	راست گفتن
	erect U	راست کردن
	sit up U	راست نشستن
	sheer U	راست تند
	erected U	راست کردن
	point device U	کاملا راست
	erecting U	راست کردن
	rectangular U	راست گوشه
	right-angled U	راست گوشه