Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
route
U
فرمان حرکت دادن
routes
U
فرمان حرکت دادن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
drags
U
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drag
U
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
dragged
U
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
mouses
U
وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
mouse
U
وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
skull
U
حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
skulls
U
حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
hawed
U
درنگ فرمان حرکت
haws
U
درنگ فرمان حرکت
haw
U
درنگ فرمان حرکت
hawing
U
درنگ فرمان حرکت
marching orders
U
فرمان حرکت برای جنگ
tent striking
U
فرمان اماده حرکت شدن یکانها
recover
U
به حالت اول درامدن فرمان حرکت از نو
recovering
U
به حالت اول درامدن فرمان حرکت از نو
recovers
U
به حالت اول درامدن فرمان حرکت از نو
wingman
U
خلبانی که خارج از فرمان دسته هوایی حرکت میکند خلبان جناحی
trackball
U
وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
operated
U
فرمان دادن
operate
U
فرمان دادن
commanded
U
فرمان دادن
officer
U
فرمان دادن
ordain
U
فرمان دادن
officers
U
فرمان دادن
ordained
U
فرمان دادن
ordaining
U
فرمان دادن
commands
U
فرمان دادن
command
U
فرمان دادن
operates
U
فرمان دادن
ordains
U
فرمان دادن
fire order
U
فرمان اتش دادن
shifting
U
حرکت دادن تغییر سمت دادن لوله
ctrl break
U
در DOS فرمان صفحه کلیدی که اخرین فرمان داده شده رالغو میکند
magna carta
U
فرمان کبیر یا فرمان ازادی صادره از طرف جان پادشاه انگلیس در سال 5121
magna charta
U
فرمان کبیر یا فرمان ازادی صادره از طرف جان پادشاه انگلیس در سال 5121
sound off
U
فرمان موزیک را شروع کنید فرمان مارش کوتاه
controlled stick steering
U
دستگاه فرمان کنترل شده اهرم فرمان خودکار
stand fast
U
فرمان توقف درتوپخانه یا فرمان توقف درتوپخانه یا فرمان بایست به جای خود
steering
U
فرمان ماشین سیستم فرمان یا هدایت
shifted
U
حرکت دادن
shifts
U
حرکت دادن
shift
U
حرکت دادن
stir up
<idiom>
U
حرکت دادن
moves
U
حرکت دادن
move
U
حرکت دادن
moved
U
حرکت دادن
movement
U
حرکت دادن
interrupting
U
حرکت دادن وقفه
interrupt
U
حرکت دادن وقفه
scurried
U
بسرعت حرکت دادن
moom umjigigi
U
حرکت دادن بدن
interrupts
U
حرکت دادن وقفه
scurries
U
بسرعت حرکت دادن
propel
U
بردن حرکت دادن
propelled
U
بردن حرکت دادن
courses
U
بسرعت حرکت دادن
propels
U
بردن حرکت دادن
scurry
U
بسرعت حرکت دادن
coursed
U
بسرعت حرکت دادن
moveable
U
قابل حرکت دادن
course
U
بسرعت حرکت دادن
scurrying
U
بسرعت حرکت دادن
stirrings
U
حرکت دادن بهم زدن
traversed
U
حرکت دادن لوله در سمت
whiff
U
باصدای پف حرکت دادن وزیدن
advancing
U
حرکت دادن چیزی به جلو
advance
U
حرکت دادن چیزی به جلو
commercial water movement
U
حرکت دادن با کشتی غیرنظامی
stir
U
حرکت دادن بهم زدن
advances
U
حرکت دادن چیزی به جلو
stirs
U
حرکت دادن بهم زدن
traverse
U
حرکت دادن لوله در سمت
traversing
U
حرکت دادن لوله در سمت
traverses
U
حرکت دادن لوله در سمت
stirred
U
حرکت دادن بهم زدن
maneuver
U
حرکت دادن یاحرکت کردن
air movements
U
حرکت دادن ازراه هوا
forward march
U
فرمان قدم رو فرمان پیش
give free rein to
<idiom>
U
اجازه حرکت یا انجام کاری را دادن
papering
U
روش حرکت دادن کاغذ به جلو
papered
U
روش حرکت دادن کاغذ به جلو
paper
U
روش حرکت دادن کاغذ به جلو
slew
U
حرکت دادن کاغذ از میان یک چاپگر
papers
U
روش حرکت دادن کاغذ به جلو
sculled
U
حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
yawed
U
پهلو بپهلو حرکت دادن هواپیما
rouse
U
از خواب بیدار شدن حرکت دادن
yaw
U
پهلو بپهلو حرکت دادن هواپیما
roused
U
از خواب بیدار شدن حرکت دادن
rouses
U
از خواب بیدار شدن حرکت دادن
sculls
U
حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
scull
U
حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
man handle
U
با نیروی انسان حرکت دادن بدرفتاری کردن
DFD
U
نمودار نشان دادن حرکت داده در سیستم
carrying
U
حرکت دادن چیزی از جایی به جای دیگر
carries
U
حرکت دادن چیزی از جایی به جای دیگر
carry
U
حرکت دادن چیزی از جایی به جای دیگر
carried
U
حرکت دادن چیزی از جایی به جای دیگر
move on
U
ازجای خود حرکت دادن ازجای خود حرکت کردن
trap
U
سد کردن حرکت دادن هدفها در مقابل تیرانداز دام
byte
U
حرکت دادن ویرایش کردن و تغییر محتوای یک بایت
cursor tracking
U
حرکت دادن مکان نما روی یک صفحه نمایش
windage
U
پیچ خوردگی حرکت دادن دستگاه درجه درسمت
bytes
U
حرکت دادن ویرایش کردن و تغییر محتوای یک بایت
guide on me
U
فرمان پشت سر من پیش مرا تعقیب کنید فرمان پشت سر من
differential ailerons
U
ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
joysticks
U
با حرکت دادن دسته ایستاده در پورت ورودی /خروجی کامپیوتر
joystick
U
با حرکت دادن دسته ایستاده در پورت ورودی /خروجی کامپیوتر
friction feed
U
مکانیزم چاپگر که در آن کاغذ با قرار دادن آن بین دوچرخ حرکت میکند
mechanical mouse
U
وسیله چاپ که با حرکت دادن آن روی سطح صاف ایجاد میشود
gluteus
U
یکی از سه عضله سرینی که برای حرکت دادن ران بکار میرود
roll on roll off
U
سوار کردن و حرکت دادن سریع بار و کالا بین انبارها
indents
U
شروع و یا حرکت دادن یک متن به اندازه تعدادی فاصله از لبه چپ یا راست ابتدای کاغذ
hanger
U
اسکلت یاچهارچوبهای که از سقف اویتخه ودارای بلبرینگ برای حرکت دادن ماشین باشد
passes
U
عمل حرکت دادن تمام طول نوار مغناطیسی روی نوکهای خواندن /نوشتن
pass
U
عمل حرکت دادن تمام طول نوار مغناطیسی روی نوکهای خواندن /نوشتن
indenting
U
شروع و یا حرکت دادن یک متن به اندازه تعدادی فاصله از لبه چپ یا راست ابتدای کاغذ
blank
U
حرکت دادن قایق بطوریکه مانع وزیدن بادروی بادبان سمت باد شود
hangers
U
اسکلت یاچهارچوبهای که از سقف اویتخه ودارای بلبرینگ برای حرکت دادن ماشین باشد
indent
U
شروع و یا حرکت دادن یک متن به اندازه تعدادی فاصله از لبه چپ یا راست ابتدای کاغذ
passed
U
عمل حرکت دادن تمام طول نوار مغناطیسی روی نوکهای خواندن /نوشتن
blankest
U
حرکت دادن قایق بطوریکه مانع وزیدن بادروی بادبان سمت باد شود
CDs
U
دستور سیستم در UNIX , DOS-MS برای حرکت دادن شما اطراف ساختار دایرکتوری
CD
U
دستور سیستم در UNIX , DOS-MS برای حرکت دادن شما اطراف ساختار دایرکتوری
polar motion
U
وسیله نشان دادن حرکات قطعات یا مایعات سیال بااستفاده از انرژی مغناطیسی حرکت قطبی
computer controlled machine
U
دستگاه با فرمان کامپیوتری دستگاه با فرمان الکترونیکی
close ranks
U
فرمان " صفها جمع " فرمان " فاصله جمع "
close interval
U
فرمان " فاصله جمع " فرمان " جمع به جلو "
pans
U
حرکت دادن ملایم پنجره دید به صورت افقی در تصویری که آن قدر بزرگ است که به یکباره قابل نمایش نیست . 2-
pan
U
حرکت دادن ملایم پنجره دید به صورت افقی در تصویری که آن قدر بزرگ است که به یکباره قابل نمایش نیست . 2-
gyro
U
برای نشان دادن یا اندازه گیری حرکت زاویهای پایه خودحول یک یا دو محور عمود برمحور دوران بهره میگیرد
pan-
U
حرکت دادن ملایم پنجره دید به صورت افقی در تصویری که آن قدر بزرگ است که به یکباره قابل نمایش نیست . 2-
sculled
U
قایق تک نفره یا4 نفره حرکت دادن دست یاپارو در اب
pushed
U
فشردن چیزی یا حرکت دادن چیزی با اعمال فشار روی آن
sculls
U
قایق تک نفره یا4 نفره حرکت دادن دست یاپارو در اب
push
U
فشردن چیزی یا حرکت دادن چیزی با اعمال فشار روی آن
pushes
U
فشردن چیزی یا حرکت دادن چیزی با اعمال فشار روی آن
scull
U
قایق تک نفره یا4 نفره حرکت دادن دست یاپارو در اب
elvate
U
بالا بردن بالابردن لوله حرکت دادن لوله جنگ افزار در برد
guide left
U
فرمان نفر راهنما به راست یابه چپ فرمان نفر هادی به راست یا چپ
write protect
U
غیر ممکن کردن نوشتن روی فلاپی دیسک یا با حرکت دادن قسمت حفافت در مقابل نوشتن
switching
U
مرکز مخابرات مرکزتلفن خودکار حرکت دادن خودروها از یک نقطه به نقطه دیگر برای بارگیری یاتخلیه
blitter
U
عنصر الکترونیکی که برای حرکت دادن یک تصویر از یک ناحیه حافظه به ناحیه دیگر طراحی شده است
waves
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waving
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
wave
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waved
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feinting
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
scroll
U
حرکت دادن متن نمایش داده شده به صورت عمودی بالا یا پایین صفحه نمایش یک پیکسل یا خط در واحد زمان
scrolls
U
حرکت دادن متن نمایش داده شده به صورت عمودی بالا یا پایین صفحه نمایش یک پیکسل یا خط در واحد زمان
markers
U
دو علامت در ابتدا و انتهای بخشی از داده یا متن برای نشان دادن بلاک خاص که قابل حرکت یا حذف یا کپی به عنوان سیگنال واحد باشد
marker
U
دو علامت در ابتدا و انتهای بخشی از داده یا متن برای نشان دادن بلاک خاص که قابل حرکت یا حذف یا کپی به عنوان سیگنال واحد باشد
mouses
U
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouse
U
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order
U
ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
parks
U
حرکت دادن نوک خواندن /نوشتن درایو دیسک سخت روی نقط های از دیسک که دادهای ذخیره نشده است
parked
U
حرکت دادن نوک خواندن /نوشتن درایو دیسک سخت روی نقط های از دیسک که دادهای ذخیره نشده است
park
U
حرکت دادن نوک خواندن /نوشتن درایو دیسک سخت روی نقط های از دیسک که دادهای ذخیره نشده است
stroking
U
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
tape
U
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
taped
U
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
tapes
U
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
stroked
U
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
strokes
U
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
fish tailing
U
حرکت نوسانی یا تاب
[تریلر در حال حرکت]
move off the ball
U
حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
cruise
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruised
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruising
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
stroke
U
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
cruises
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cancel check firing
U
فرمان بازرسی اتش ملغی فرمان بازرسی اتش لغو
brevet
U
درجه افتخاری دادن فرمان درجه افتخاری
transfer
U
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transferring
U
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfers
U
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
counter clockwise
U
حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
compound motion
U
حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
aberration
جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد
relative
U
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
momentum
U
سرعت حرکت شتاب حرکت
angle of depression
U
میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
moving havens
U
مناطق ازاد از نظر حرکت زیردریاییها مناطق امن حرکت دریایی
reduce
U
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reducing
U
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduces
U
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
travelling overwatch
U
راهپیمایی با پوشش حرکت راهپیمایی با استفاده ازمراقبت حرکت با اتش
nodes
U
ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
bounding overwatch
U
حرکت خیز به خیز با پوشش حرکت با اتش و مانور
node
U
ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
quadrature encoding
U
سیستمی که جهت حرکت mouse را مشخص میکند. در یک mouse مکانیکی , دو احساس WS و سیگنال حرکت عمودی و افقی آنرا تشخیص می دهند. با این روش این سیگنالها ارسال می شوند
stabile
U
بدون حرکت بی حرکت
edicts
U
فرمان
command
U
فرمان
drives
U
فرمان
decree
U
فرمان
decrees
U
فرمان
Recent search history
Forum search
There is no search result on forum.
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com