English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
design assumption U فرضیه حساب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
life cycle hypothesis U فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
cost accounts حساب های هزینه یابی حساب هزینه ای حساب مخارج
cost plus contracts U به حساب خرید سفارش دهنده وجز فروش سازنده به حساب می اورند
reckons U حساب پس دادن روی چیزی حساب کردن محسوب داشتن
reckoned U حساب پس دادن روی چیزی حساب کردن محسوب داشتن
reckon U حساب پس دادن روی چیزی حساب کردن محسوب داشتن
overdrawn account U حساب اضافه برداشت شده حساب با مانده منفی
capitalized expense U هزینهای که علاوه بر به حساب امدن در حساب سود وزیان
equity accounts حساب قسمت ذیحساب حساب های اموال یکان
clearance U تسویه حساب واریز حساب فاصله ازاد لقی
To bring someone to account. کسی را پای حساب کشیدن [حساب پس گرفتن]
To cook the books. U حساب بالاآوردن (حساب سازی کردن )
privilege U دستورات کامپیوتری که فقط توسط یک حساب امتیاز دار قابل دستیابی هستند , مثل حذف حساب و دیگر تنظیم کابر جدید یا بررسی کلمه رمز
reckonings U تصفیه حساب صورت حساب
reckoning U تصفیه حساب صورت حساب
charge and discharge statements U حساب قیومیت صورت و نحوه ارزیابی و عملیات مالی ارث حساب ارث
check register U بازرسی کردن صورت حساب واریز حساب کردن واریزحساب
Q.E.D U فرضیه
accidentalism U فرضیه
theories U فرضیه
postulation U فرضیه
theory U فرضیه
hypotheses U فرضیه
hypothesis U فرضیه
approximate assumption U فرضیه تقریب
alternative hypothesis U فرضیه مقابل
validation of a hypothesis U اعتبار یک فرضیه
relativity U فرضیه نسبی
whorf's hypothesis U فرضیه وورف
drainage hypothesis U فرضیه زهکشی
contraction hypothesis U فرضیه انقباض
voluntarism U فرضیه ارادی
evolution U فرضیه سیرتکامل
presumed <adj.> <past-p.> U فرضیه مقدم
premised <adj.> <past-p.> U فرضیه مقدم
theory U نگره فرضیه
theories U نگره فرضیه
preconditioned <adj.> <past-p.> U فرضیه مقدم
hypothesis testing U فرضیه ازمایی
assumed <adj.> <past-p.> U فرضیه مقدم
null hypothesis U فرضیه صفر
presupposed <adj.> <past-p.> U فرضیه مقدم
continuum hypothesis [CH] U فرضیه پیوستار [ریاضی]
absolute income hypothesis فرضیه درآمد مطلق
sciametry U فرضیه کسوف وخسوف
validation of a hypothesis U تحقق پذیری یک فرضیه
planetesimal hypothesis U فرضیه ذرات سیارهای
theories U فرضیه علمی تعلیم
relative income hypothesis U فرضیه درامد نسبی
natural rate hypothesis U فرضیه نرخ طبیعی
theory U فرضیه علمی تعلیم
prerecognition hypothesis U فرضیه پیش شناخت
legal fiction U فرض قانونی فرضیه حقوقی
to collapse U درهم شکستن [مذاکره یا فرضیه]
premisses U فرض قبلی فرضیه مقدم
premise U فرض قبلی فرضیه مقدم
polygenism U فرضیه تحد دمبدا بشر
to collapse U موفق نشدن [مذاکره یا فرضیه]
evolutionist U معتقد به فرضیه تکامل یافرگشت
premised U فرض قبلی فرضیه مقدم
to collapse U بهم خوردن [مذاکره یا فرضیه]
account U حساب صورت حساب
null hypothesis U فرضیه اولیهای که مورد ازمون قرارمیگیرد
coherence U فرضیه تکنولوژی پیمایش صفحهای تلویزیون
permanent income hypothesis U فرضیه درامد دائمی درباره مصرف
kinetic theory U فرضیه حرکت ذرات کوچک اجسام
theorized U فرضیه بوجود اوردن فرضیهای بنیاد نهادن
theorizing U فرضیه بوجود اوردن فرضیهای بنیاد نهادن
theorize U فرضیه بوجود اوردن فرضیهای بنیاد نهادن
theorises U فرضیه بوجود اوردن فرضیهای بنیاد نهادن
theorising U فرضیه بوجود اوردن فرضیهای بنیاد نهادن
theorizes U فرضیه بوجود اوردن فرضیهای بنیاد نهادن
theorised U فرضیه بوجود اوردن فرضیهای بنیاد نهادن
no year oppropriation U حساب تامین اعتبار باز حساب باز
digital computer U ماشین حساب عددی ماشین حساب دیجیتالی
he calcn lates with a U اوبادقت حساب میکند اودرست حساب میکند
thermostatics U اصول نظری یا فرضیه علمی درباره موازنه گرما
what is U فرضیه منطقی که اکثر برنامههای صفحه گشترده الکترونیکی براساس ان عمل می کنند
stagnation thesis U فرضیه رکود .فرضیهای که بر اساس ان بعلت بلوغ کامل اقتصادی یک کشور و امکان عدم جذب پس اندازها
permanent income hypothesis U این فرضیه توسط میلتون فریدمن بیان شده که بر اساس ان مصرف تابعی ازانچه که وی انرا درامد دائمی
malthusian theory of population U فرضیه جمعیت مالتوس چون ازدیاد جمعیت جهان باتصاعد هندسی و افزایش منابع اغذیه به شکل تصاعدحسابی است باید جمعیت کنترل شود
account U حساب
reckoning U حساب
reckonings U حساب
scores U حساب
algorism U حساب
to keep score U حساب
to my a U به حساب من
tallying U حساب
tallied U حساب
tallies U حساب
scored U حساب
tally U حساب
score U حساب
incalculable U بی حساب
incomputable U بی حساب
dam design U حساب سد
scoreless U بی حساب
accountant U ذی حساب
science of numbers U حساب
in favour of U به حساب
accountants U ذی حساب
arithmetic U حساب
tabs U حساب
tab U حساب
To concoct accounts. U حساب تراشیدن
crypto account U حساب رمز
cash account U حساب نقدی
capital account U حساب سرمایه
certificate of clearance U مفاصا حساب
saving account U حساب پس انداز
bank accounts U حساب بانکی
bank account U حساب بانکی
calculator mode U مد ماشین حساب
unguarded U حساب نشده
credit account حساب اعتباری
figure U حساب کردن
fluxion U حساب فاضله
call to account U حساب خواستن از
certificate of expenditure U صورت حساب
rule off U بستن حساب
joint account U حساب مشترک
minculculate U بد حساب کردن
rule of thumb U حساب انگشت
residuary account U حساب ترکه
loan account حساب وام ها
closing of account U تفریغ حساب
make much of U حساب بردن از
computers U ماشین حساب
return account U حساب بازگشت
misreckon U بد حساب کردن
integral calculvs U حساب جامعه
rule of thumb U حساب سر انگشتی
notcher U حساب نگهدار
ibm computer U ماشین حساب ای بی ام
imprest U حساب تنخواه
in f.of U به حساب بنفع
calculus of variations U حساب تغییرات
realization account U حساب تسویه
cost accountant U حساب دار
integral calculus U حساب جامعه
A rough (crude)estimate. U حساب سر انگشتی
day of r U روز حساب
arithmometer U ماشین حساب
to bring to book U حساب پس گرفتن
comptometer U ماشین حساب
science of numbers U علم حساب
account number U شماره حساب
profit and loss a U حساب سودوزیان
to cast up U حساب کردن
account cuurent U حساب جاری
arithmeticlal U مربوط به حساب
stock account U حساب موجودی
arithmetician U حساب دان
differential calculus U حساب فاضله
stability calculation U حساب پایداری
balance of account U مانده حساب
differential calulus U حساب فاضله
arithmetic unit U واحد حساب
binary arithmetic U حساب دودویی
accoutn balance U مانده حساب
production account U حساب تولید
balance sheet account U حساب ترازنامه
account card U کارت حساب
pridicate calculus U حساب مسندات
tripos U امتحان حساب
boolean calculus U حساب بولی
box score U حساب بازی
undercharge U کم حساب کردن
calculable U حساب کردنی
calculating machine U ماشین حساب
vidimus U بازرسی حساب
binary arithmetic U حساب دودوئی
propositional calculus U حساب گزارهای
savings account U حساب پس انداز
account book U دفتر حساب
bank overdraft U حساب جاری
acalculia U ناتوانی در حساب
bank pass book U دفترچه حساب
to count up U حساب کردن
to figure up U حساب کردن
figuring U حساب کردن
figures U حساب کردن
calculation U حساب براورد
debits U حساب بدهی
debiting U حساب بدهی
debited U حساب بدهی
debit U حساب بدهی
statements U صورت حساب
statement U صورت حساب
arithmetic U علم حساب
cipher U حساب کردن
ciphers U حساب کردن
cyphers U حساب کردن
computes U حساب کردن
computed U حساب کردن
compute U حساب کردن
algorism [rare] U حساب [ریاضی]
deposit accounts U حساب پس انداز
deposit accounts U حساب سپرده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com