English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 84 (8314 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
natural erosion U فرسایش نابهنجار
sever erosion U فرسایش نابهنجار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
attrition rate U میزان کاهش توان رزمی نواخت فرسایش سرعت فرسایش
perverted U نابهنجار
atypically U نابهنجار
atypical U نابهنجار
peak cathode fault current U جریان نابهنجار کاتدی
surge electrode current U جریان نابهنجار الکترد
fault electrode current U جریان نابهنجار الکترد
arid erosion U فرسایش مناطق خشک فرسایش مناطق کم اب
character actors U هنرپیشهای که نقش اشخاص نابهنجار یاعجیب و غریب را بازی میکند
character actor هنرپیشه ای که نقش اشخاص نابهنجار یاعجیب و غریب را بازی میکند
attrition U فرسایش
wears U فرسایش
wear U فرسایش
depletion U فرسایش
abrasions U فرسایش
erosion U فرسایش
fraying U فرسایش
abrasion U فرسایش
nuclear corrosion U فرسایش هستهای
natural erosion U فرسایش طبیعی
erosion control U جلوگیری از فرسایش
internal erosion U فرسایش داخلی
gully erosion U فرسایش خندقی
erosive U فرسایش دهنده
erosion U فرسایش وسایل
pot hole U دیگ فرسایش
wind erosion U فرسایش بادی
weathring test U ازمایش فرسایش
surface erosion U فرسایش سطحی
soil erosion U فرسایش خاک
sheet washing U فرسایش رویی
sheet washing U فرسایش سطحی
selective erosion U فرسایش انتخابی
rill erosion U فرسایش شیاری
precession U فرسایش لوله
erodible U قابل فرسایش
erodibility U قابلیت فرسایش
weathering U فرسایش در اثرهوا
scuff U خراش فرسایش
accelerated erosion U فرسایش تشدیدی
scuffed U خراش فرسایش
attrition U فرسایش نیروها
scuffing U خراش فرسایش
beach erosion U فرسایش ساحلی
shore erosion U فرسایش ساحلی
scuffs U خراش فرسایش
bioerosion U فرسایش زیستی
concrete erosion U فرسایش بتن
electro erosion U فرسایش الکتریکی
spark erossion U فرسایش الکتریکی
elutriation U شستشو با اب فرسایش انتخابی
abrasion of surface U فرسایش سطح فرش
electro erosion process U فرایند فرسایش الکتریکی
geologic erosion U فرسایش زمین شناسی
electroerosive U فرسایش قوس الکتریکی
attenuation U فرسایش انرژی موج
wears U فرسایش خوردگی جنگ افزارها
restraints U نیروی خستگی یا فرسایش بار
corrosion U زنگ خوردگی فرسایش شیمیایی
wear U فرسایش خوردگی جنگ افزارها
restraint U نیروی خستگی یا فرسایش بار
weatherability U قابلیت عدم فرسایش در هوا
rain wash U فرسایش ناشی از ریزش باران
planation U مسطح شدن زمین در اثر فرسایش
detritus U ذراتی که در نتیجه عمل فرسایش از زمین جدامیشوند
fastness of color U عدم تغییر رنگ [در برابر نور، آب و فرسایش]
soliflucation U فرسایش خاک یا زمین به وسیله یخ زدن و اب شدن یخ
bed plate U صفحه فلزی که در کف ابگیرنصب میشود تا از فرسایش جلوگیری کند
anti wear U مواد افزودنی جهت کاهش سایندگی و فرسایش پشم
jetty U سنگ چینی یا تیربندی که در مقابل فرسایش درهنگام لاروبی انجام میشود
natural erosion U فرسایش طبیعی که گاهی با پدیده خاک زائی در حالت تعادل است
jetties U سنگ چینی یا تیربندی که در مقابل فرسایش درهنگام لاروبی انجام میشود
polygonal soil U زمین چند دامنهای که شیبهای ان در اثر فرسایش یخ یا برف تولید شده باشد
special degration U نابودی ویژه که عبارتست ازوزن خاک فرسایش یافته سالیانه در واحد سطح
bolsters U کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
reventment U روکش کردن سطح زمین به منظور جلوگیری از فرسایش ناشی از باد و باران
bolstered U کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
rill erosion U این نوع فرسایش دراولین بسترفرسایش یافته بصورت جوی دیده میشود
bolster U کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
aprons U لایه حفافتی از سنگ یا مواددیگر که در کنار تاسیسات ابی جهت جلوگیری از فرسایش ساخته میشود
apron U لایه حفافتی از سنگ یا مواددیگر که در کنار تاسیسات ابی جهت جلوگیری از فرسایش ساخته میشود
attenuation factor U ضریب فرسایش انرژی موج ضریب افت قدرت امواج
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com