Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
tomorow morning . I wI'll leavew for london.
U
فردا صبح بسوی لندن حرکت خواهم کرد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
I want to depart tomorrow morning
[noon, afternoon]
at ... o'clock.
U
من می خواهم فردا صبح
[ظهر شب]
ساعت ... حرکت کنم.
I'd like to book a flight to london.
یک پرواز به لندن می خواهم رزرو کنم.
I'll call him tomorrow - no, on second thoughts, I'll try now.
U
من فردا با او
[مرد]
تماس خواهم گرفت - پس ازفکربیشتری، من همین حالا سعی میکنم.
drive to maturity
U
حرکت بسوی بلوغ
continuation
U
حرکت مداوم بسوی سبد
scotland yard
U
نام کوچهای در لندن که اداره مرکزی شهربانی لندن در ان قراردارد
transhumant
U
حرکت کننده بسوی کوهستان برای چرا
I'd like a train timetable.
من برنامه حرکت قطارها را می خواهم.
defer not till tomorrow to be wise tomorrow's sun to thee may never rise
<proverb>
U
از امروز کاری به فردا ممان چه دانی که فردا چه زاید زمان
defer not till tomorrow to be wise tomorrow's sun to thee may never rise
U
از امروز کاری به فردا ممان چه دانی که فردا چه زاید زمان
He is expected to arrive in acople of days.
U
فردا پ؟ فردا قرار است بیاید
the metropolis
U
لندن
London
U
لندن
cockney
U
اهل لندن
Fleet Street
U
جراید لندن
In the very heart of london .
U
درقلب لندن
londoner
U
اهل لندن
cockneys
U
اهل لندن
london ivy
U
دود و مه لندن
we learnt from london that
U
از لندن خبر میرسد
Scotland
U
اداره اگاهی در لندن
Beefeaters
U
نگهبان برج لندن
scotland yard
U
اداره کاراگاهی لندن
east end
U
قسمت شرقی لندن
Beefeater
U
نگهبان برج لندن
clearinghouse
U
موسسه تهاتری لندن انبار
general posr office
U
اداره مرکزی پست در لندن
What time does the train arrive in London?
U
چه وقت قطار به لندن می رسد؟
london in size
U
پس از لندن نیویورک بزرگترین شهراست
transpontine
U
واقع درجنوب رود تیمز در لندن
Does the train stop in London?
U
آیا قطار در لندن توقف دارد؟
tomorrow
U
فردا
the day a to morrow
U
پس فردا
day after tomorrow
U
پس فردا
morrow
U
فردا
Is this the right platform for the train to London?
U
آیا این سکوی قطار لندن است؟
inns of chancery
U
عمارتی در لندن که بیشترشاگردانش حقوق در ان زندگی می کردند
london system
U
سیستم لندن در دفاع هلندی شاه شطرنج
differential ailerons
U
ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
to morrow week
U
از فردا یک هفته
Today me, tomarrow thee.
<proverb>
U
امروز من,فردا تو .
morrow
[Old English]
U
فردا
[ آینده]
You have to change at London.
شما باید در لندن قطار تان را عوض کنید.
imperial institute
U
بنگاه امپراطوری است در لندن برای پیشرفت بازرگانی
Change at London and get a local train.
در لندن عوض کنید و یک قطار محلی سوار شوید.
lombard street
U
خیا بان صرافان و بانک دارهادر شهر لندن
Come here tomorrow .
U
فردا بیا اینجا
Leave it I'll tomorrow . Let it wait tI'll tomorrow .
U
بگذار بماند تا فردا
Where wI'll you be tomorrow morning?
U
فردا صبح کجایی ؟
bigben
U
ساعت بزرگی که بر برج پارلمان لندن نصب شده است
The cream wont keep tI'll tomorrow .
U
خامه تا فردا خراب می شود
Never put off tI'll tomorrow what you can do today .
U
کار امروز را به فردا نیانداز
never put off till tomorrow what may be done today
<proverb>
U
کار امروز به فردا مفکن
Leave it tI'll tomorrow morning .
U
آنرا بگذارتا فردا صبح
Delays are dangerous.
<proverb>
U
کار امروز به فردا مینداز.
present maid prospective bride
U
دوشیزه امروز عروس فردا
the bill will mature tomorrow
U
سررسید ان قبض فردا است
Tomarrow is another day.
<proverb>
U
فردا روز دیگرى اشت .
Take no thought of the morrow.
U
نگران فردا
[آینده]
نباش.
at
U
بسوی
against
U
بسوی
toward
U
بسوی
off
U
بسوی
towards
U
بسوی
to
U
بسوی
into
U
بسوی
pantechnicons
U
نام بازاری در لندن که همه جورکالاهای صنعتی دران نمایش میدهند
pantechnicon
U
نام بازاری در لندن که همه جورکالاهای صنعتی دران نمایش میدهند
the bill will mature to morrow
U
سر رسید پرداخت ان قبض فردا است
I travel tomorrow
[afternoon]
.
U
من فردا
[بعد از ظهر]
به مسافرت می روم.
The prescribed time - limit expires tomorrow .
U
مهلت مقرر فردا منقضی می شود
I wI'll come tommorow if at all.
U
اگر آمدنی باشم فردا می آیم
Dont leave off tI'll tomorrow what you can do today .
U
کار امروز به فردا مگذار (میفکن )
I'll get there when I get there.
<proverb>
U
حالا امروز نه فردا
[عجله ای ندارم]
I will depart the day after tomorrow with the Iran Air.
U
من پس فردا با ایران ایر پرواز می کنم.
spaceward
U
بسوی فضا
eastbound
U
بسوی شرق
to put a bout
U
بسوی دیگرگرداندن
easterly
U
بسوی شرق
earthward
U
بسوی زمین
onward
U
بسوی جلو
aport
U
بسوی بندر
south wards
U
بسوی جنوب
soiuth ward
U
بسوی جنوب
inpouring
U
بسوی درون
landward
U
بسوی خشکی
landward
U
بسوی زمین
east
U
بسوی خاوررفتن
over
U
بسوی دیگر
over-
U
بسوی دیگر
seaward
U
بسوی دریا
selenotropic
U
بسوی ماه
skyward
U
بسوی اسمان
off
U
عازم بسوی
baltic exchange
U
بازار یاتالار بورسی در لندن که مربوط به کرایه کشتی ومعاملات مربوطه میباشد
mohock
U
تنی ازگردن کلفتهای اشرافی درسده هجدهم درخیابانهای لندن اوباشی می کردند
introversion
U
برگشت بسوی درون
goal kick
U
شوت بسوی دروازه
introvert
U
بسوی درون کشیدن
introrse
U
رو کننده بسوی درون
northwards
U
بسوی شمال شمالا
introverts
U
بسوی درون کشیدن
infalling
U
ریزش بسوی درون
orientating
U
توجه بسوی خاور
shooting
U
شوت بسوی دروازه
shootings
U
شوت بسوی دروازه
orientates
U
توجه بسوی خاور
orientate
U
توجه بسوی خاور
northward
U
بسوی شمال شمالا
introrsal
U
رو کننده بسوی درون
propulsion
U
فشار بسوی جلو
sentimentality
U
گرایش بسوی احساسات
make for
U
پیش رفتن بسوی
base running
U
دویدن بسوی پایگاه
wester
U
بسوی باختر رفتن
aslant
U
بسوی سراشیب اریبی
earthbound
U
متوجه بسوی زمین
southwestwards
U
بسوی جنوب غربی
southwestward
U
بسوی جنوب غربی
sentimentalism
U
گرایش بسوی احساسات
uptrend
U
تمایل بسوی بالا
indraft
U
ریزش چیزی بسوی درون
She is the center of attraction .
U
آن زن همه را بسوی خودش می کشد
adductive
U
استشهادی بسوی محور کشنده
indraght
U
ریزش چیزی بسوی درون
westward
U
بسوی باختر بطرف مغرب
upsurge
U
بسوی بالا موج زدن
south
U
بسوی جنوب نیم روز
westwards
U
بسوی باختر بطرف مغرب
plinking
U
تیراندازی تفریحی بسوی اشیاء
We made a long step toward success.
U
قدم بزرگه بسوی موفقیت برداشتیم
the odds are in our favour
U
احتمالات بسوی ما متمایل است یا می چربد
postward
U
بسوی محل شروع اسب دوانی
Never put off till tomorrow what maybe done today.
<proverb>
U
آنچه امروز مىتوانى انجام دهى هرگز براى فردا مگذار.
i shall go
U
خواهم رفت
to beg your pardon
U
پوزش می خواهم
to beg your pardon
U
معذرت می خواهم
i will go
U
خواهم رفت
i shall be
U
خواهم بود
excuse me
U
پوزش می خواهم
snipe
U
از کمین گاه بسوی دشمن تیراندازی کردن
send down
U
پرتاب کردن توپ بسوی میله توپزن
To go cap in hand to someone.
U
دست گدایی بسوی کسی دراز کردن
snipes
U
از کمین گاه بسوی دشمن تیراندازی کردن
sniping
U
از کمین گاه بسوی دشمن تیراندازی کردن
sniped
U
از کمین گاه بسوی دشمن تیراندازی کردن
wills
U
فعل کمکی "خواهم "
I am thinking of your own good.
U
من خو بی شما رامی خواهم
I'd like to see Mr. ...
U
من می خواهم آقای ... را ببینم.
he said
U
گفت خواهم امد
I'd like to reserve ...
می خواهم یک ... رزرو کنم؟
willed
U
فعل کمکی "خواهم "
will
U
فعل کمکی "خواهم "
he said i will come
U
اوگفت خواهم امد
Please excuse me .
U
عذرمی خواهم ( ببخشید )
I want to take a couple of days off .
U
یک ردوروز مرخصی می خواهم
he said he shoued go
U
اوگفت خواهم رفت
i will see sbout it
U
من به ان رسیدگی خواهم کرد
he said
U
گفت که خواهم امد
delayed steal
U
دزدانه گریختن بسوی پایگاه هنگام پرتاب توپگیر
there is no time like the present
<idiom>
U
سعدیا دی رفت و فردا همچنان معلوم نیست در میان این و آن فرصت شمار امروز را
No harm meant!
U
نمی خواهم توهین کنم!
I wI'll sign for him .
U
من بجای اوامضاء خواهم کرد
I want my steak well done.
U
می خواهم استیکم خوب پخته با شد
I'll be at home today .
U
امروز منزل خواهم بود
I dont know and I dont want to know .
U
نه می دانم ونه می خواهم بدانم
He owes me some money.
U
از او پول می خواهم (طلب دارم )
No offence!
U
نمی خواهم توهین کنم!
I ll pay him back in his own coin .
U
حقش را کف دستش خواهم گذارد
I'd like to cancel my flight.
می خواهم پروازم را لغو کنم.
I'd like to confirm my flight.
می خواهم پروازم را اوکی کنم.
i will return his kindness
U
مهربانی او را تلافی خواهم کرد
I'd like to confirm my flight.
می خواهم پروازم را تائید کنم.
I'd like to cancel my flight.
می خواهم پروازم را کنسل کنم.
i wish you happiness
U
خوشی یا سعادت شما را می خواهم
I'd like to see Mr. ...
U
من می خواهم آقای ... را ملاقات کنم.
I would like to have something to drink .
U
می خواهم گلویی تازه کنم
I'll look into the matter.
U
من موضوع را دنبال خواهم کرد.
i beg your pardon
U
پوزش میخواهم معذرت می خواهم
drive to maturity
U
جهش بسوی کمال چهارمین مرحله رشد در نظریه روستو
waving
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
wave
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waved
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waves
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feint
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinting
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
mouse
U
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouses
U
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order
U
ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
I'll think it over.
U
در این خصوص فکر خواهم کرد.
Don't let me keep you.
U
نمی خواهم که خیلی معطلتان کنم.
with you
U
بی پرده با شما سخن خواهم گفت
I'd like to have a place of my own
[to call my own]
.
U
من منزل خودم را می خواهم داشته باشم.
I would like to
[ undress]
take off my clothes.
U
من می خواهم
[لخت بشوم]
لباسهایم را در بیاورم.
I will be instigating
[initiating]
legal proceedings.
U
من دعوی حقوقی را آغاز خواهم کرد.
i will send him my book
U
کتاب خود را برای او خواهم فرستاد
i will speak to him about it
U
در این خصوص با او صحبت خواهم کرد
I'd like to leave my luggage, please.
من می خواهم اسباب و اثاثیه ام را تحویل بدهم.
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com