English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (611 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
to pick up U فراگرفتن دوباره پیدا کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
revived U دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revive U دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revives U دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
regaining U دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regains U دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regain U دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regained U دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
engulfed U فراگرفتن خروشان کردن
engulf U فراگرفتن خروشان کردن
engulfing U فراگرفتن خروشان کردن
beseige U احاطه کردن فراگرفتن
engulfs U فراگرفتن خروشان کردن
reopened U دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopen U دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopening U دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopens U دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reeducate U دوباره تربیت و هدایت کردن دوباره اموزش دادن
reship U دوباره در کشتی گذاشتن دوباره حمل کردن
redintegrate U دوباره درست کردن دوباره بر قرار کردن
licks U فراگرفتن
envelop U فراگرفتن
form U فراگرفتن
formed U فراگرفتن
forms U فراگرفتن
lick U فراگرفتن
enveloping U فراگرفتن
enveloped U فراگرفتن
envelops U فراگرفتن
licked U فراگرفتن
absorbs U فراگرفتن جذب شدن
dampers U دلمرده کردن حالت خفقان پیدا کردن مرطوب ساختن
damp U دلمرده کردن حالت خفقان پیدا کردن مرطوب ساختن
dampest U دلمرده کردن حالت خفقان پیدا کردن مرطوب ساختن
averages U پیدا کردن
detecting U پیدا کردن
to pluck up one's heart U دل پیدا کردن
averaging U پیدا کردن
pin point U پیدا کردن
to look up U پیدا کردن
detected U پیدا کردن
detect U پیدا کردن
detects U پیدا کردن
gained U پیدا کردن
to search out U پیدا کردن
tracked U پیدا کردن
tracks U پیدا کردن
to figure up پیدا کردن
track U پیدا کردن
acquire پیدا کردن
gains U پیدا کردن
gain U پیدا کردن
find U پیدا کردن
average U پیدا کردن
to pick up U پیدا کردن
averaged U پیدا کردن
finds U پیدا کردن
smell out U با بو پیدا کردن
give tongue U عوعو کردن در پیدا کردن بوی شکار
unregenerate U دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
unregenerated U دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
decline U شیب پیدا کردن
in the doghouse <idiom> U مشکل پیدا کردن با
take to U تمایل پیدا کردن به
declines U شیب پیدا کردن
touted U خریدار پیدا کردن
touting U خریدار پیدا کردن
touts U خریدار پیدا کردن
declined U شیب پیدا کردن
shields U حفاظ پیدا کردن
stammer U لکنت پیدا کردن
to spring a leaguer U رخنه پیدا کردن
declining U شیب پیدا کردن
to work out something U حل چیزی را پیدا کردن
equation of payments U قاعده پیدا کردن
to become a necessity U لزوم پیدا کردن
stammers U لکنت پیدا کردن
stammered U لکنت پیدا کردن
tout U خریدار پیدا کردن
to take a ply U تمایل پیدا کردن
take to U تمایل پیدا کردن
to think out U با فکر پیدا کردن
to take umbra at U رنجش پیدا کردن از
shield U حفاظ پیدا کردن
luff U لنگر پیدا کردن
hade U تمایل پیدا کردن
dampens U رطوبت پیدا کردن
To find a way out. To find a remedy. U چاره پیدا کردن
liaise U ارتباط پیدا کردن
to win fame U شهرت پیدا کردن
prove opplicable U مصداق پیدا کردن
qualifies U شایستگی پیدا کردن
converges U تقارت پیدا کردن
qualify U شایستگی پیدا کردن
converge U تقارت پیدا کردن
converged U تقارت پیدا کردن
come to an agreement U موافقت پیدا کردن
converging U تقارت پیدا کردن
liaised U ارتباط پیدا کردن
dampening U رطوبت پیدا کردن
liaising U ارتباط پیدا کردن
demonetize U تنزل پیدا کردن
liaises U ارتباط پیدا کردن
dampen U رطوبت پیدا کردن
preempt U حق تقدم پیدا کردن
dampened U رطوبت پیدا کردن
cabbage U کش رفتن رشد پیدا کردن
overmaster U مهارت کامل پیدا کردن در
waver U فتور پیدا کردن دو دل بودن
to pick out U باگوش پیدا کردن دریافتن
to nerve oneself U قوت قلب پیدا کردن
hit on/upon <idiom> U پیدا کردن چیزی که میخواهی
to make the pot boi; U معاش خود را پیدا کردن
read between the lines <idiom> U پیدا کردن مفهوم ضمنی
pay dirt <idiom> U زیر خاکی پیدا کردن
to come to an understanding U پیدا کردن سازش پیداکردن
deeping of capital U عمق پیدا کردن سرمایه
to rummage out U با جستجوی زیاد پیدا کردن
out maneuver U برتری مانور پیدا کردن
wavered U فتور پیدا کردن دو دل بودن
respire U امید تازه پیدا کردن
respires U امید تازه پیدا کردن
respiring U امید تازه پیدا کردن
find and replace U پیدا کردن و جایگزین نمودن
genealogize U شجره کسی را پیدا کردن
shocks U هول وهراس پیدا کردن
respired U امید تازه پیدا کردن
shocked U هول وهراس پیدا کردن
shock U هول وهراس پیدا کردن
wavering U فتور پیدا کردن دو دل بودن
wavers U فتور پیدا کردن دو دل بودن
cabbages U کش رفتن رشد پیدا کردن
radar trapping U اختلال پیدا کردن رادار
fumbles U لکنت زبان پیدا کردن من من کردن
swells U ورم کردن برجستگی پیدا کردن
bilge U رخنه پیدا کردن تراوش کردن
fumble U لکنت زبان پیدا کردن من من کردن
swell U ورم کردن برجستگی پیدا کردن
swelled U ورم کردن برجستگی پیدا کردن
asphyxiating U مختنق کردن خناق پیدا کردن
asphyxiates U مختنق کردن خناق پیدا کردن
asphyxiated U مختنق کردن خناق پیدا کردن
asphyxiate U مختنق کردن خناق پیدا کردن
fumbled U لکنت زبان پیدا کردن من من کردن
scare up <idiom> U ازروی اثراتی چیزی را پیدا کردن
shortest U اتصال مدار اتصالی پیدا کردن
unbalance U بر هم زدن اختلال مشاعر پیدا کردن
short U اتصال مدار اتصالی پیدا کردن
to turn round U برگشتن عقاید دیگری پیدا کردن
unbalances U بر هم زدن اختلال مشاعر پیدا کردن
shorter U اتصال مدار اتصالی پیدا کردن
rut U شور پیدا کردن فحل شدن
wavering U تردید پیدا کردن تبصره قانون
ruts U شور پیدا کردن فحل شدن
to orient oneself U چهار سوی خود را پیدا کردن
to get the upper hand U برتری جستن تفوق پیدا کردن
to seek somebody out U جستجو برای پیدا کردن کسی
surging U تکان خوردن لغزش پیدا کردن
rub U اصطکاک پیدا کردن ساییده شدن
rubbed U اصطکاک پیدا کردن ساییده شدن
rubs U اصطکاک پیدا کردن ساییده شدن
radio direction finding U پیدا کردن جهت بی سیم دشمن
wavers U تردید پیدا کردن تبصره قانون
to get a meat for a bird U برای مرغی جفت پیدا کردن
wavered U تردید پیدا کردن تبصره قانون
waver U تردید پیدا کردن تبصره قانون
unbalancing U بر هم زدن اختلال مشاعر پیدا کردن
make out U معنی چیزی را پیدا کردن سردراوردن از
pull oneself together U بر اعصاب خود تسلط پیدا کردن
plunge U غوطه ورساختن شیب تند پیدا کردن
leadingquestion U پرسشی که کمک به پیدا کردن پاسخ میدهد
to get to somebody [something] U به کسی دسترسی پیدا کردن [ به چیزی رسیدن]
plunges U غوطه ورساختن شیب تند پیدا کردن
plunged U غوطه ورساختن شیب تند پیدا کردن
canvasses U مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
canvassed U مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
to make friends [to make connections] U رابطه پیدا کردن [با مردم برای هدفی]
canvass U مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
canvassing U مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
warm to one's work U در کارخود گرم شدن و هیجان پیدا کردن
divides U پیدا کردن تعداد چهار هایی که در عدد جا می شوند
to always find something to gripe about U همیشه چیزی برای گله زدن پیدا کردن
grapnels U لنگر قلابدار برای پیدا کردن اشیای گم شده در اب
proceeded U ناشی شدن ارتقا پیدا کردن در جمع عایدات
proceed U ناشی شدن ارتقا پیدا کردن در جمع عایدات
extends U ادامه پیدا کردن باز شدن توسعه دادن
cunclude U تحلیل کلمات و پیدا کردن منشاء و ریشه انها
divide U پیدا کردن تعداد چهار هایی که در عدد جا می شوند
grapnel U لنگر قلابدار برای پیدا کردن اشیای گم شده در اب
extending U ادامه پیدا کردن باز شدن توسعه دادن
extend U ادامه پیدا کردن باز شدن توسعه دادن
diachrony U تحلیل کلمات و پیدا کردن منشاء و ریشه انها
tempering (metallurgy) U بازپخت [سخت گردانی] [دوباره گرم کردن پس ازسرد کردن] [فلز کاری]
revamps U دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
revamp U دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
revamped U دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
revamping U دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
find U کشف کردن پیدا کردن
finds U کشف کردن پیدا کردن
fitcall finding U پیدا کردن عیب کوچک مربوط به راننده یا رده یکم
relays U دوباره پخش کردن اعلام خبر کردن
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com