Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (33 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
Eavesdrop
U
فالگوش ایستادن، استراق سمع کردن، یواشکی حرفهای دیگران را شنیدن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
eaves droper
U
مسئول بگوش ایستادن استراق سمع کننده
intercepts
U
استراق سمع کردن
eavesdrop
U
استراق سمع کردن
eavesdrops
U
استراق سمع کردن
overhear
U
استراق سمع کردن
to over hear any one
U
استراق سمع کردن
overheard
U
استراق سمع کردن
overhearing
U
استراق سمع کردن
listen in
U
استراق سمع کردن
monitoring
U
استراق سمع کردن
eavesdropped
U
استراق سمع کردن
overhears
U
استراق سمع کردن
intercepting
U
استراق سمع کردن
intercepted
U
استراق سمع کردن
wiretap
U
استراق سمع کردن
intercept
U
استراق سمع کردن
intercept receiver
U
دستگاه گیرنده مخصوص استراق سمع دستگاه استراق سمع رادیویی
encroachment
U
تخطی به حقوق دیگران یا سرزمین دیگران
encroachments
U
تخطی به حقوق دیگران یا سرزمین دیگران
In at one ear and out at the other .
<proverb>
U
از یک گوش شنیدن و از یکى دیگر بدر کردن .
to i. from somebodies words
U
از حرفهای کسی استنباط کردن
stealthy
U
یواشکی
stealthiest
U
یواشکی
stealthier
U
یواشکی
slipe
U
یواشکی رفتن
To take French leave .
U
یواشکی مر خص شدن
She furtively pressed my hand .
U
یواشکی دستم را فشارداد
I slipped into the room .
U
یواشکی وارد اطاق شد
stopped
U
ایستادن توقف کردن
to stand by
U
ایستادن وتماشا کردن
stops
U
ایستادن توقف کردن
stopping
U
ایستادن توقف کردن
stop
U
ایستادن توقف کردن
individualize
U
از دیگران جدا کردن
individualised
U
از دیگران جدا کردن
individualizing
U
از دیگران جدا کردن
individualising
U
از دیگران جدا کردن
individualizes
U
از دیگران جدا کردن
individualized
U
از دیگران جدا کردن
individualises
U
از دیگران جدا کردن
to stop short
U
یک مرتبه ایستادن یا مکث کردن
scapegoat
کسی را قربانی دیگران کردن
To put ones nose into other peoples affairs .
U
درکار دیگران فضولی کردن
to trespass
U
بحقوق دیگران تجاوز کردن
to i. upo other's rights
U
بحقوق دیگران تجاوز کردن
To pick other peoples brains.
U
از افکار دیگران استفاده کردن
draw away
U
جلوتر از دیگران حرکت کردن
scapegoats
U
کسی راقربانی دیگران کردن
She pilfered pens and paper from work.
U
او
[زن]
یواشکی قلم و کاغذ از سر کار دزدید.
He does everything on the sly .
U
همه کارهایش را یواشکی انجام می دهد
plagiarizes
U
اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarize
U
اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarizing
U
اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarist
U
اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarising
U
اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarises
U
اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarised
U
اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
upstaging
U
توجه دیگران را به خود جلب کردن
plagiarized
U
اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
upstaged
U
توجه دیگران را به خود جلب کردن
upstages
U
توجه دیگران را به خود جلب کردن
rain on someone's parade
<idiom>
U
برنامه های دیگران را مختل کردن
exclucivism
U
بیمیلی بداخل کردن دیگران درحلقه خود
to pilfer from the fridge
U
یواشکی تکه های کمی غذا از یخچال کش رفتن
to snarf from the fridge
U
یواشکی تکه های کمی غذا از یخچال کش رفتن
toe raise
U
تمرین ایستادن و بلند کردن بدن روی نوک پا
sports
U
پوشیدن وبرخ دیگران کشیدن ورزش وتفریح کردن
sported
U
پوشیدن وبرخ دیگران کشیدن ورزش وتفریح کردن
sport
U
پوشیدن وبرخ دیگران کشیدن ورزش وتفریح کردن
eavesdropping
U
استراق سمع
misprision
U
گناه فرو گذاری از فاش کردن تبه کاری دیگران
emanitions security
U
تامین ضد استراق سمع تامین استراق سمع
listening post
U
پست استراق سمع
eavesdroppers
U
استراق سمع کننده
eavesdropper
U
استراق سمع کننده
night interception
U
استراق سمع شبانه
to bring somebody into line
U
زور کردن کسی که خودش را
[به دیگران]
وفق بدهد یا هم معیار بشود
to pound the filed
U
غیر قابل عبور کردن ازحصاری که برای دیگران غیرقابل عبوراست
hears
U
شنیدن
hear
U
شنیدن
listening
U
شنیدن
listens
U
شنیدن
listened
U
شنیدن
listen
U
شنیدن
hear
U
شنیدن
at hearing it
U
از شنیدن ان
listen
U
شنیدن
airborne intercept equipment
U
وسایل استراق سمع هوابرد
forward post
U
پست استراق سمع جلو
audible
U
قابل شنیدن
turn a deaf ear to
<idiom>
U
ممانعت از شنیدن
he was pleased to hear it
U
از شنیدن ان خوشنودشد
mishear
U
عوضی شنیدن
rehear
U
دوباره شنیدن
misheard
U
عوضی شنیدن
mishearing
U
عوضی شنیدن
mishears
U
عوضی شنیدن
lifemanship
U
متشخص وبرجسته شدن یاتظاهر به تشخص کردن بوسیله تحت تاثیر گذاردن دیگران
interceptor controller
U
افسر مسئول پست استراق سمع
To have a nice chit - chat. To exchange banters and repartees.
U
گل گفتن وگه شنیدن
to smell something burning
U
بوی سوخته شنیدن
overhear
U
از فاصله دور شنیدن
inaudible
U
غیر قابل شنیدن
overhearing
U
از فاصله دور شنیدن
overheard
U
از فاصله دور شنیدن
overhears
U
از فاصله دور شنیدن
beeping
U
صدای اخطار قابل شنیدن
to meet with a repulse
U
پذیرفته نشدن پاسخ رد شنیدن
beeps
U
صدای اخطار قابل شنیدن
bleep
U
صدای اخطار قابل شنیدن
beep
U
صدای اخطار قابل شنیدن
bleeping
U
صدای اخطار قابل شنیدن
bleeped
U
صدای اخطار قابل شنیدن
to gain any ones ear
U
کسیرا اماده شنیدن حرفی
beeped
U
صدای اخطار قابل شنیدن
bleeps
U
صدای اخطار قابل شنیدن
audible
U
آنچه قابل شنیدن است
interception
U
رهگیری هوایی جلوگیری از ورودهواپیماهای دشمن استراق سمع
Hear it on the grapevine
<idiom>
U
[شنیدن شایعه در مورد شخصی یا چیزی]
bugged
U
اطاق یا شیئی که حاوی یک وسیله استراق سمع پنهانی باشد
radio guard
U
نگهبان اطاق بی سیم کشتی یا هواپیمای مامور استراق سمع
audio
U
مربوط به صدا یا آنچه قابل شنیدن است
drown out
<idiom>
U
سروصدای زیاد براه انداختن وقادر به شنیدن نبودن
lifetimes
U
حرفهای
lifetime
U
حرفهای
occupational
U
حرفهای
professionals
U
حرفهای
pro
U
حرفهای
professional
U
حرفهای
pro-
U
حرفهای
to scramble for something
U
هجوم کردن با عجله برای چیزی
[با دیگران کشمکش کردن برای گرفتن چیزی]
semipro
U
نیمه حرفهای
malpractices
U
کژکاری حرفهای
hoofer
U
رقاص حرفهای
trade schools
U
مدرسه حرفهای
extra professional
U
خارج حرفهای
professionalism
U
ورزش حرفهای
gladiator
U
بوکسور حرفهای
gladiators
U
بوکسور حرفهای
trade school
U
مدرسه حرفهای
malpractice
U
کژکاری حرفهای
professional code
U
ضوابط حرفهای
hit men
U
آدم کش حرفهای
occupation disease
U
امراض حرفهای
vocations
U
پیشهای حرفهای
technologically
U
حرفهای صنعتی
pillow talk
U
حرفهای خصوصی
bailsman
U
ضامن حرفهای
professional misconduct
U
اشتباه حرفهای
sweet nothings
U
حرفهای عاشقانه
technological
U
حرفهای صنعتی
professional status
U
پایگاه حرفهای
vocational school
U
اموزشگاه حرفهای
vocational education
U
اموزش حرفهای
jargon
U
زبان حرفهای
training school
U
اموزشگاه حرفهای
prizefighter
U
بوکسور حرفهای
vocation
U
پیشهای حرفهای
hit man
U
آدم کش حرفهای
big words
U
حرفهای گنده
bell character
U
کد کنترلی که باعث میشود ماشین یک سیگنال قابل شنیدن ایجاد کند
flash to bang time
U
زمان بین دیدن برق دهانه توپ تا شنیدن صدای انفجارگلوله
all pro
U
تیم ستارههای حرفهای
divisions
U
اتحادیه باشگاههای حرفهای
association for women in computing
U
سازمان حرفهای وغیرانتفاعی
professional workstation
U
ایستگاه کار حرفهای
old wives' tales
U
حرفهای خاله زنکی
division
U
اتحادیه باشگاههای حرفهای
old wives' tale
U
حرفهای خاله زنکی
lay
U
غیر حرفهای عامی
lays
U
غیر حرفهای عامی
miliaman
U
سرباز حرفهای یاپیمانی
jar ram molding machine
U
دستگاه قالبریزی حرفهای
laymen
U
شخص غیر حرفهای
jockeys
U
اسب سوار حرفهای
layman
U
شخص غیر حرفهای
jockey
U
اسب سوار حرفهای
A lot of trite ( trivialities ) .
U
حرفهای صد تا یک غاز ( بی ارزش )
pro shop
U
فروشگاه باشگاه حرفهای
industrial school
U
اموزشگاه حرفهای مدرسه صنعتی
pro am
U
مسابقه گلف بازیگران حرفهای و اماتور
peizefight
U
مسابقه حرفهای بوکس باجایزه نقدی
ranker
U
افسر سربازی کرده نظامی حرفهای
taxi squad
U
گروه بازیگران قراردادی درباشگاه حرفهای
That is unmitigated nonsense.
U
این از آن حرفهای بی معنی وچرند است
vanish
U
بخش ضعیف ونهایی بعضی از حرفهای صدادار
vanishes
U
بخش ضعیف ونهایی بعضی از حرفهای صدادار
vanishing
U
بخش ضعیف ونهایی بعضی از حرفهای صدادار
toured
U
مسابقههای حرفهای هفتگی گلف درشهرهای مختلف
dilettantism
U
اقدام به کاری از روی تفنن وبطورغیر حرفهای
vanished
U
بخش ضعیف ونهایی بعضی از حرفهای صدادار
tour
U
مسابقههای حرفهای هفتگی گلف درشهرهای مختلف
touring
U
مسابقههای حرفهای هفتگی گلف درشهرهای مختلف
tours
U
مسابقههای حرفهای هفتگی گلف درشهرهای مختلف
interceptors
U
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
interceptor
U
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
first class cricket
U
مسابقه کریکت بین تیمهای حرفهای و اماتور ایالات ودانشگاههای انگلستان
stops
U
ایستادن
ceasing
U
ایستادن
ceased
U
ایستادن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com