Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
undocumented
U
فاقد مدارک قانونی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
nonage
U
فاقد اهلیت قانونی
cost records
U
مدارک قیمت تمام شده مدارک تعیین ارزش
demur
U
ایراد میکند که مدعی یا ادعای وی شرایط قانونی لازم را فاقد است . دراین حالت موضوع به دادگاه احاله میشود که تصمیم بگیرد که اصولا" خوانده ملزم به پاسخگویی دعوی هست یانه
demurred
U
ایراد میکند که مدعی یا ادعای وی شرایط قانونی لازم را فاقد است . دراین حالت موضوع به دادگاه احاله میشود که تصمیم بگیرد که اصولا" خوانده ملزم به پاسخگویی دعوی هست یانه
demurs
U
ایراد میکند که مدعی یا ادعای وی شرایط قانونی لازم را فاقد است . دراین حالت موضوع به دادگاه احاله میشود که تصمیم بگیرد که اصولا" خوانده ملزم به پاسخگویی دعوی هست یانه
demurring
U
ایراد میکند که مدعی یا ادعای وی شرایط قانونی لازم را فاقد است . دراین حالت موضوع به دادگاه احاله میشود که تصمیم بگیرد که اصولا" خوانده ملزم به پاسخگویی دعوی هست یانه
unqulified
U
فاقد شرایط لازم فاقد صلاحیت غیرصالح
single track
U
فاقد وسعت معنوی فاقد درک عقلانی
to lay down a rule
U
قانونی را درست کردن قانونی را وضع نمودن
acentrous
U
فاقد ستون پشتی فاقد ستون فقرات
reference
U
مدارک
resources
U
مدارک
references
U
مدارک
automatic release date
U
تاریخ انقضای عمر قانونی وسایل سررسید عمر قانونی
record count
U
شمار مدارک
application papers
U
مدارک درخواستنامه
application credentials
U
مدارک درخواستنامه
training publication
U
مدارک اموزشی
application documents
U
مدارک درخواستنامه
privileged communication
U
مدارک محرمانه
record management
U
مدیریت مدارک
interrecord gap
U
شکاف بین مدارک
lost documents
U
اسناد و مدارک گم شده
internal evidence
U
مدارک یاگواه درونی
cumulative evidence
U
قرائن یا مدارک اضافی
office of records
U
بایگانی یا دفتراسناد و مدارک
documentation
U
مدرک یا مدارک اسناد
record gap
U
شکاف بین مدارک
record blocking
U
کنده یی کردن مدارک
documentation
U
ارائه اسناد یا مدارک
restricting
U
بازداشت طبقه بندی مدارک
document comparison utility
U
برنامه کمکی مقایسه مدارک
classified material
U
مدارک طبقه بندی شده
indirect evidence
U
مدارک و ادله غیر مستقیم
limited access
U
دراری محدودیت مدارک محدود
administrative crypto account
U
نگهداری اسناد و مدارک محرمانه
medical records
U
پرونده پزشکی مدارک بهداشتی
restricts
U
بازداشت طبقه بندی مدارک
restrict
U
بازداشت طبقه بندی مدارک
access to classified material
U
دسترسی به مدارک طبقه بندی شده
accountable cryptomaterial
U
مدارک و وسایل طبقه بندی شده
Here are my car registration papers.
بفرمائید این مدارک مالکیت اتومبیل من است.
reserve on board
U
مدارک و اییننامههای طبقه بندی شده ناو
internal evidence
U
مدارک یا گواهی که از درون چیزی بدست میاید
legitimates
U
عذر قانونی قانونی
legitimated
U
عذر قانونی قانونی
legitimate
U
عذر قانونی قانونی
legitimating
U
عذر قانونی قانونی
disposal
U
انهدام اسناد و مدارک یا وسایل مصرف واگذار کردن
authorized stoppage
U
برداشت قانونی از حقوق افرادکسورات قانونی از حقوق
sanitize
U
حفظ کردن اسناد و مدارک بااهمیت با تغییر اسامی یامحلها یا علایم مشخصه ان
scientific socialism
U
بررسی سوسیالیسم از طریق امار وارقام و شواهد و مدارک و برمبنای اصول اقتصاد و جامعه شناسی
sans
U
فاقد
frees
U
فاقد
freeing
U
فاقد
ex
U
فاقد
anurous
U
فاقد دم
scentless
U
فاقد بو
bankrupt of
U
فاقد
free
U
فاقد
freed
U
فاقد
ex-
U
فاقد
dis qualified
U
فاقد قابلیت
indiscreet
U
فاقد حس تشخیص
homely
U
فاقد جمال
acholous
U
فاقد صفرا
undocumented
U
فاقد ویزا
exhaust bin level
U
فاقد موجودی
acolous
U
فاقد اعضاء
ametabolic
U
فاقد دگردیسی
unmeet
U
فاقد صلاحیت
unmennerly
U
فاقد رفتارشایسته
dis qualified
U
فاقد شرایط
antipathetic
U
فاقد تمایل
landlessness
U
فاقد زمین
paratactic
U
فاقد روابط
impersonal
U
فاقد شخصیت
lacked
U
فاقد بودن
inexpert
U
فاقد خبرگی
lacks
U
فاقد بودن
astomatal
U
فاقد دهان
abulic
U
فاقد اراده
without
U
انطرف فاقد
ametabolous
U
فاقد دگردیسی
acholic
U
فاقد صفرا
unmannered
U
فاقد رفتارشایسته
toom
U
فاقد لاغر
visionless
U
فاقد دید
without engagement
U
فاقد تعهد
burdened
U
فاقد حق تقدم
landless
U
فاقد زمین
shorthanded
U
فاقد کارگرکافی
lack
U
فاقد بودن
ad hoc
U
فاقد عمومیت
inertialess
U
فاقد اینرسی
impassible
U
فاقد احساس
incoordinate
U
فاقد حس همکاری
incompetent
U
فاقد صلاحیت
intestable
U
فاقد صلاحیت
inertialess
U
فاقد لختی
dishonest
U
فاقد امانت
stolidly
U
فاقد احساس
unobtrusively
U
فاقد جسارت
unobtrusive
U
فاقد جسارت
stolid
U
فاقد احساس
unnerving
U
فاقد عصب کردن
unnerved
U
فاقد عصب کردن
unnerves
U
فاقد عصب کردن
unnerve
U
فاقد عصب کردن
denitrify
U
فاقد نیترات کردن
depersonalize
U
فاقد شخصیت کردن
unmans
U
فاقد مردانگی کردن
unmanning
U
فاقد مردانگی کردن
unman
U
فاقد مردانگی کردن
fatherless
U
فاقد مولف معلوم
unqualified
U
فاقد شرایط لازم
intestate
U
فاقد وصیت نامه
untune
U
فاقد هم اهنگی کردن
deaf
U
فاقد قوه شنوایی
unfeeling
U
بیحس فاقد احساسات
aplacental
U
فاقد جفت جنین
irretentive
U
فاقد قوه ضیط
irretractile
U
فاقد قوه قبض
agamous
U
فاقد الت جنسی
asexual
U
فاقد خاصیت جنسی
stereotyped
U
فاقد نبوغ وابتکار
inexpessive
U
فاقد قوه فهماندن
one track
U
فاقد قوه ارتجاعی
inerrancy
U
فاقد غلط و اشتباه
systemoless
U
فاقد سیستم صحیح
moneyless economy
U
اقتصاد فاقد پول
incapacitation
U
فاقد صلاحیت کردن
imperscriptible
U
فاقد اجازه نوشته
deafest
U
فاقد قوه شنوایی
deafer
U
فاقد قوه شنوایی
acheiria
U
فاقد قوهء لامسه
ineligible
U
فاقد شرایط لازم
duty free
U
فاقد حقوق گمرکی
azoic
U
فاقد نشان زندگی
unthinking
U
فاقد قوهی تفکر
shapeless
U
فاقد شکل معین
unaccounted
U
حساب نشده فاقد توضیح
morons
U
فرد فاقد رشد فکری
insolvent
U
فاقد توانایی پرداختن دیون
moron
U
فرد فاقد رشد فکری
clean
U
هواپیمای فاقد هرگونه بارخارجی
cleanest
U
هواپیمای فاقد هرگونه بارخارجی
cleans
U
هواپیمای فاقد هرگونه بارخارجی
color blind
U
فاقد حساسیت نسبت برنگ
indign
U
فاقد شایستگی خشمگین کردن
inartistic
U
فاقد اصول هنری بی هنر
visionless
U
فاقد حس بینش ومال اندیشی
cleaned
U
هواپیمای فاقد هرگونه بارخارجی
coreless induction furnace
U
کوره القائی فاقد هسته
straw boss
U
[سرپرست فاقد اختیارات کافی]
disqualifying
U
فاقد شرایط لازم دانستن
disqualify
U
فاقد شرایط لازم دانستن
achordata
U
جانوران فاقد ستون فقرات
desex
U
فاقد قوه جنسی کردن
desexualize
U
فاقد قوه جنسی کردن
inert
U
فاقد نیروی جنبش بیروح
non cohesive soil
U
خاکی که فاقد چسبندگی باشد
abranchiate
U
فاقد برانشی یادستگاه تنفس
disqualified
U
فاقد شرایط لازم دانستن
disqualifies
U
فاقد شرایط لازم دانستن
apteral
U
ایوان ستوندار فاقد ستونهای کناری
tone deaf
U
فاقد حساسیت نسبت به اهنگ موسیقی
albino
U
شخص فاقد مواد رنگ دانه
He is only half a man .
U
مردانگی ندارد (فاقد قدرت وشجاعت )
albinos
U
شخص فاقد مواد رنگ دانه
undemonstrative
U
فاقد ضمیر اشاره غیر مدلل
despiritualize
U
فاقد خاصیت یا جنبه روحانی کردن
tone-deaf
U
فاقد حساسیت نسبت به اهنگ موسیقی
disbud
U
غنچههای درخت را چیدن فاقد غنچه کردن
He has no influence . He cuts no ice. He carries no weight
U
دیگر کلاهش پشم ندارد ( فاقد نفوذ است )
zooflagellate
U
اغازیان شبه گیاه فاقد خاصیت جذب نور
to leave yourself open to the charge of lacking seriousness
U
خود را در معرض اتهام فاقد جدیت بودن گذاشتن
demarche
U
بعمل می اورد . به این معنی که فرستاده ویژهای برای مذاکره درباره مطلب مورد نظر و تقدیم مدارک کتبی به ان کشور نزد وزیرامور خارجه ان می فرستد
virtual temperature
U
دمایی که ذرهای از هوا داراخواهد بود اگر فاقد بخار اب باشد
open jet tunnel
U
تونل بادی که قسما کار ان باز بوده و فاقد دیواره میباشد
defense classification
U
طبقه بندی اطلاعات مربوط به پدافند سیستم طبقه بندی مدارک وزارت دفاع
depository
U
بایگانی مدارک بایگانی راکد
clear air turbulence
U
اشفتگی در اسمان فاقد ابر که معمولا در ارتفاعات بالا وهمراه با تغییر سرعت درنزدیکی مسیر خروج گازهامیباشد
vortex tube
U
وسیلهای فاقد هرگونه قطعه متحرک که دران اختلاف فشارسبب ورود جریان سیال ازطریق شکافهای مماسی میگردد
serfs
U
درسیستم فئودالی به رعایای وابسته به زمین اطلاق می شد اگر چه برده نبودند لیکن فاقد ازادی واقعی محسوب می شدند
bow wave
U
موج ضربهای در سرعتهای مافوق صوت که جلوتر از لبه حمله جسمی که فاقد لبههای تیز میباشد بوجود می اید
serf
U
درسیستم فئودالی به رعایای وابسته به زمین اطلاق می شد اگر چه برده نبودند لیکن فاقد ازادی واقعی محسوب می شدند
copyrights
U
حق قانونی
regulars
U
قانونی
lawlessness
U
بی قانونی
statutory law
U
قانونی
official
U
قانونی
legal medicine
U
طب قانونی
constitutional
U
قانونی
anarchy
U
بی قانونی
canonical
U
قانونی
regular
U
قانونی
statutory
U
قانونی
lawless
U
بی قانونی
forensic medicine
U
طب قانونی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com