English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
dash U فاصله میان دو حرف خط تیره
dashed U فاصله میان دو حرف خط تیره
dashes U فاصله میان دو حرف خط تیره
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
following distance U فاصله بین وسائط نقلیه فاصله میان خودروها
single space U در میان سطور فقط یک فاصله گذاردن تک فاصله کردن
interdental space U فاصله میان دو دندان
iteract U فاصله میان دو پرده
entracte U فاصله میان دو پرده
interstellar space U فاصله میان ستارگان
interblock gap U فاصله میان بلوکی
diastema U شکاف یا فاصله میان دندانها
interfenestration U فاصله میان روزنه ها یاپنجرههای عمارت
inbreeding U تخم کشی از جانوران هم تیره تولید و تناسل در میان هم نژادها
loral U وابسته به فاصله میان چشم ومنقار پرندگان
There is a vast gulf between the haves and have - nots . U میان دارا وندار دریایی فاصله است
dot pitch U فاصله میلیمتری میان نقاط منفرد روی یک صفحه نمایش
cont line U فاصله میان رشتههای طناب یاچلیک هایی که تنگ هم چیده باشند
drops U محل یک ترمینال راه دور درشبکه فاصله میان بالا وپایین یک ورق از لوازم التحریر کامپیوتری
dropping U محل یک ترمینال راه دور درشبکه فاصله میان بالا وپایین یک ورق از لوازم التحریر کامپیوتری
dropped U محل یک ترمینال راه دور درشبکه فاصله میان بالا وپایین یک ورق از لوازم التحریر کامپیوتری
drop U محل یک ترمینال راه دور درشبکه فاصله میان بالا وپایین یک ورق از لوازم التحریر کامپیوتری
kerning U کاهش دادن فضای خالی میان دو حرف معین کاهش فاصله دخشه ها
interregna U فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
interregnum U فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
interregnums U فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
baseband transmission U روشی که برای بکارگیری انتقال سیگنالهای فرکانس پایین از میان کابل کواکسیال جهت انتقال داده در شبکه بامحلی با فاصله کوتاه
pyramid spot U نقطه روی میز اسنوکر یابیلیارد انگلیسی میان فاصله نقطه مرکزی و وسط لبه بالایی میز
point blank range U فاصله از محل تیراندازی تاهدف فاصله تا هدف
medoterranean U واقع در میان چند زمین میان زمینی
interval U فاصله اختلاف فاصله مدت زمان
spaces U فاصله دادن فاصله داشتن
space U فاصله دادن فاصله داشتن
futtock U میان چوب میان تیر
intervenient U در میان اینده واقع در میان
collision parameter U در محاسبه مدارات فاصله بین مرکز جاذبه یک میدان نیروی مرکزی از امتداد بردار سرعت جسم متحرک در بیشترین فاصله از مرکز ان
alleys U منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
alley U منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
alleyways U منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
hole U فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
holed U فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
holes U فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
holing U فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
close march U راهپیمایی با فاصله جمع فرمان " فاصله جمع " درراهپیمایی
go no go U اچار تنظیم فاصله سر تیر بارکالیبر 7/21 اچار تنظیم فاصله پیشانی گلنگدن
murine U از تیره موش جانوری از تیره موش
psychophysics U علم روابط میان روان وتن علم روابط میان روان شناسی وفیزیک
demomination U تیره
obscured U تیره
muddies U تیره
muddier U تیره
families U تیره
family U تیره
obscure U تیره
muddied U تیره
owl light U تیره گی
owl light U تیره
caliginous U تیره
muddiest U تیره
muddy U تیره
muddying U تیره
dashed U خط تیره
dashes U خط تیره
hazier U تیره
blacks U تیره
haziest U تیره
blackest U تیره
hazy U تیره
blacker U تیره
blacked U تیره
black U تیره
fuscous U تیره
gens U تیره
dash U خط تیره
heavier U تیره
heavies U تیره
duskish U تیره
turbid U تیره
enigmatical U تیره
nubilous U تیره
nebulose U تیره
dulls U تیره
dulling U تیره
dullest U تیره
duller U تیره
dull U تیره
heavy U تیره
heaviest U تیره
dulled U تیره
darkness U تیره گی
gloomiest U تیره
fuzzier U تیره
fuzziest U تیره
fuzzy U تیره
cloudy U تیره
nebulous U تیره
gloomier U تیره
murk U تیره
subfuscous U تیره
strained U تیره
opaque U تیره
murky U تیره
overcast U تیره
gloomy U تیره
faint U تیره
darkest U تیره
darker U تیره
dark <adj.> U تیره
ilk U تیره
funereal U تیره
types U تیره
typed U تیره
type U تیره
indistinct U تیره
obscures U تیره
fainter U تیره
fainted U تیره
obscurer U تیره
faintest U تیره
obscurest U تیره
sombrous U تیره
faints U تیره
obscuring U تیره
shade U تیره کردن
swarthy U تیره روی
tarnish U تیره کردن
shades U تیره کردن
cloud U تیره شدن
shadings U تیره کردن
haze U تیره و تار
obscured U تیره کردن
tarnished U تیره کردن
unlucky U تیره بخت
clouding U تیره شدن
clouds U تیره شدن
fulvous U سبزه تیره
tarnishing U تیره کردن
tarnishes U تیره کردن
hyphenation U خط تیره گذاری
hard hyphen U خط تیره واصل
spinal cord U مغز تیره
spinal cords U مغز تیره
gloomily U بطور تیره
obscurest U تیره کردن
dingily U بطور تیره
obscuring U تیره کردن
darksome U اندک ی تیره
darkle U تیره تاریک
darkener U تیره کننده
dark hued U تیره رنگ
cloudily U بطور تیره
mud U تیره کردن
bemirch U تیره کردن
obscures U تیره کردن
sloe U ابی تیره
obscurer U تیره کردن
bedim U تیره کردن
inturbidate U تیره کردن
bedgown U تیره کردن
sloes U ابی تیره
dorsal tabes U سل مغز تیره
overcast U تیره کردن
dingy U تیره رنگ
felidae U تیره گربه
dully U بطور تیره
darken U تیره کردن
darkening U تیره کردن
darkens U تیره کردن
dull U تیره کردن
pith U مغز تیره
dulled U تیره کردن
generic U وابسته به تیره
duller U تیره کردن
dullest U تیره کردن
dulling U تیره کردن
dulls U تیره کردن
lurid U تیره مستهجن
luridly U تیره مستهجن
encloud U تیره کردن
obscure U تیره کردن
blur U تیره کردن
picidae U تیره دارکوب
thickest U تیره ابری
thicker U تیره ابری
thick U تیره ابری
rachis U تیره پشت
rannunculacea U تیره الاله
ridge bone U تیره پشت
terneplate U تیره رنگ
rosacex U تیره گل سرخ
sad coloured U تیره رنگ
simple beam U تیره ساده
overcloud U تیره کردن
foggier U تیره وتار
foggiest U تیره وتار
musaceae U تیره موز
muscid U از تیره مگس
muscidea U تیره مگس
mustelidea U تیره راسو
myel U مغز تیره
myelon U مغز تیره
myelitis U مغز تیره
myrtaceae U تیره مورد
mytaceous U از تیره مورد
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com