Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
dash
U
فاصله میان دو حرف خط تیره
dashed
U
فاصله میان دو حرف خط تیره
dashes
U
فاصله میان دو حرف خط تیره
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
following distance
U
فاصله بین وسائط نقلیه فاصله میان خودروها
single space
U
در میان سطور فقط یک فاصله گذاردن تک فاصله کردن
interdental space
U
فاصله میان دو دندان
iteract
U
فاصله میان دو پرده
entracte
U
فاصله میان دو پرده
interstellar space
U
فاصله میان ستارگان
interblock gap
U
فاصله میان بلوکی
diastema
U
شکاف یا فاصله میان دندانها
interfenestration
U
فاصله میان روزنه ها یاپنجرههای عمارت
inbreeding
U
تخم کشی از جانوران هم تیره تولید و تناسل در میان هم نژادها
loral
U
وابسته به فاصله میان چشم ومنقار پرندگان
There is a vast gulf between the haves and have - nots .
U
میان دارا وندار دریایی فاصله است
dot pitch
U
فاصله میلیمتری میان نقاط منفرد روی یک صفحه نمایش
cont line
U
فاصله میان رشتههای طناب یاچلیک هایی که تنگ هم چیده باشند
drops
U
محل یک ترمینال راه دور درشبکه فاصله میان بالا وپایین یک ورق از لوازم التحریر کامپیوتری
dropping
U
محل یک ترمینال راه دور درشبکه فاصله میان بالا وپایین یک ورق از لوازم التحریر کامپیوتری
dropped
U
محل یک ترمینال راه دور درشبکه فاصله میان بالا وپایین یک ورق از لوازم التحریر کامپیوتری
drop
U
محل یک ترمینال راه دور درشبکه فاصله میان بالا وپایین یک ورق از لوازم التحریر کامپیوتری
kerning
U
کاهش دادن فضای خالی میان دو حرف معین کاهش فاصله دخشه ها
interregna
U
فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
interregnum
U
فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
interregnums
U
فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
baseband transmission
U
روشی که برای بکارگیری انتقال سیگنالهای فرکانس پایین از میان کابل کواکسیال جهت انتقال داده در شبکه بامحلی با فاصله کوتاه
pyramid spot
U
نقطه روی میز اسنوکر یابیلیارد انگلیسی میان فاصله نقطه مرکزی و وسط لبه بالایی میز
point blank range
U
فاصله از محل تیراندازی تاهدف فاصله تا هدف
medoterranean
U
واقع در میان چند زمین میان زمینی
interval
U
فاصله اختلاف فاصله مدت زمان
spaces
U
فاصله دادن فاصله داشتن
space
U
فاصله دادن فاصله داشتن
futtock
U
میان چوب میان تیر
intervenient
U
در میان اینده واقع در میان
collision parameter
U
در محاسبه مدارات فاصله بین مرکز جاذبه یک میدان نیروی مرکزی از امتداد بردار سرعت جسم متحرک در بیشترین فاصله از مرکز ان
alleys
U
منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
alley
U
منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
alleyways
U
منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
hole
U
فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
holed
U
فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
holes
U
فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
holing
U
فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
close march
U
راهپیمایی با فاصله جمع فرمان " فاصله جمع " درراهپیمایی
go no go
U
اچار تنظیم فاصله سر تیر بارکالیبر 7/21 اچار تنظیم فاصله پیشانی گلنگدن
murine
U
از تیره موش جانوری از تیره موش
psychophysics
U
علم روابط میان روان وتن علم روابط میان روان شناسی وفیزیک
demomination
U
تیره
obscured
U
تیره
muddies
U
تیره
muddier
U
تیره
families
U
تیره
family
U
تیره
obscure
U
تیره
muddied
U
تیره
owl light
U
تیره گی
owl light
U
تیره
caliginous
U
تیره
muddiest
U
تیره
muddy
U
تیره
muddying
U
تیره
dashed
U
خط تیره
dashes
U
خط تیره
hazier
U
تیره
blacks
U
تیره
haziest
U
تیره
blackest
U
تیره
hazy
U
تیره
blacker
U
تیره
blacked
U
تیره
black
U
تیره
fuscous
U
تیره
gens
U
تیره
dash
U
خط تیره
heavier
U
تیره
heavies
U
تیره
duskish
U
تیره
turbid
U
تیره
enigmatical
U
تیره
nubilous
U
تیره
nebulose
U
تیره
dulls
U
تیره
dulling
U
تیره
dullest
U
تیره
duller
U
تیره
dull
U
تیره
heavy
U
تیره
heaviest
U
تیره
dulled
U
تیره
darkness
U
تیره گی
gloomiest
U
تیره
fuzzier
U
تیره
fuzziest
U
تیره
fuzzy
U
تیره
cloudy
U
تیره
nebulous
U
تیره
gloomier
U
تیره
murk
U
تیره
subfuscous
U
تیره
strained
U
تیره
opaque
U
تیره
murky
U
تیره
overcast
U
تیره
gloomy
U
تیره
faint
U
تیره
darkest
U
تیره
darker
U
تیره
dark
<adj.>
U
تیره
ilk
U
تیره
funereal
U
تیره
types
U
تیره
typed
U
تیره
type
U
تیره
indistinct
U
تیره
obscures
U
تیره
fainter
U
تیره
fainted
U
تیره
obscurer
U
تیره
faintest
U
تیره
obscurest
U
تیره
sombrous
U
تیره
faints
U
تیره
obscuring
U
تیره
shade
U
تیره کردن
swarthy
U
تیره روی
tarnish
U
تیره کردن
shades
U
تیره کردن
cloud
U
تیره شدن
shadings
U
تیره کردن
haze
U
تیره و تار
obscured
U
تیره کردن
tarnished
U
تیره کردن
unlucky
U
تیره بخت
clouding
U
تیره شدن
clouds
U
تیره شدن
fulvous
U
سبزه تیره
tarnishing
U
تیره کردن
tarnishes
U
تیره کردن
hyphenation
U
خط تیره گذاری
hard hyphen
U
خط تیره واصل
spinal cord
U
مغز تیره
spinal cords
U
مغز تیره
gloomily
U
بطور تیره
obscurest
U
تیره کردن
dingily
U
بطور تیره
obscuring
U
تیره کردن
darksome
U
اندک ی تیره
darkle
U
تیره تاریک
darkener
U
تیره کننده
dark hued
U
تیره رنگ
cloudily
U
بطور تیره
mud
U
تیره کردن
bemirch
U
تیره کردن
obscures
U
تیره کردن
sloe
U
ابی تیره
obscurer
U
تیره کردن
bedim
U
تیره کردن
inturbidate
U
تیره کردن
bedgown
U
تیره کردن
sloes
U
ابی تیره
dorsal tabes
U
سل مغز تیره
overcast
U
تیره کردن
dingy
U
تیره رنگ
felidae
U
تیره گربه
dully
U
بطور تیره
darken
U
تیره کردن
darkening
U
تیره کردن
darkens
U
تیره کردن
dull
U
تیره کردن
pith
U
مغز تیره
dulled
U
تیره کردن
generic
U
وابسته به تیره
duller
U
تیره کردن
dullest
U
تیره کردن
dulling
U
تیره کردن
dulls
U
تیره کردن
lurid
U
تیره مستهجن
luridly
U
تیره مستهجن
encloud
U
تیره کردن
obscure
U
تیره کردن
blur
U
تیره کردن
picidae
U
تیره دارکوب
thickest
U
تیره ابری
thicker
U
تیره ابری
thick
U
تیره ابری
rachis
U
تیره پشت
rannunculacea
U
تیره الاله
ridge bone
U
تیره پشت
terneplate
U
تیره رنگ
rosacex
U
تیره گل سرخ
sad coloured
U
تیره رنگ
simple beam
U
تیره ساده
overcloud
U
تیره کردن
foggier
U
تیره وتار
foggiest
U
تیره وتار
musaceae
U
تیره موز
muscid
U
از تیره مگس
muscidea
U
تیره مگس
mustelidea
U
تیره راسو
myel
U
مغز تیره
myelon
U
مغز تیره
myelitis
U
مغز تیره
myrtaceae
U
تیره مورد
mytaceous
U
از تیره مورد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com