English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
uncharged U غیر مسلح شارژ نشده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
NiMH U نوعی باتری قابل شارژ در laptop که امکان شارژ شدن بهتر از باتری Nicad دارد. شارژ آن سریع تر است و نگران حافظه نیست
charge U شارژ کردن شارژ
charges U شارژ کردن شارژ
armed services U قسمتهای نیروهای مسلح یکانهای مسلح یکانهای نیروهای مسلح
unpremediated U پیش بینی نشده الهام نشده غیر منتظره
unbroke U رام نشده سوقان گیری نشده
unbaoked U سوار نشده رام نشده بی پشتیبان
unresolved U تصمیم نگرفته حل نشده تصفیه نشده
undisciplined U تربیت نشده تادیب نشده بی انتظام
uncommitted U غیر متعهد نشده تعهد نشده
unpicked U نچیده گزین نشده انتخاب نشده
unobligated U اعتبارتعهد نشده تعهدات پرداخت نشده
unborn U هنوز زاده نشده هنوززاده نشده
heats U شارژ
heat U شارژ
charging U شارژ
fluxing agent U شارژ
furnace charge U شارژ کوره
charge d'affaires U شارژ دافر
like charge U شارژ همنام
coke per charge U ذغال کک شارژ
charger U دستگاه شارژ
basic allowance U شارژ انبار
melting charge U شارژ ذوب
loads U شارژ کردن
load U شارژ کردن
chargers U دستگاه شارژ
untried U امتحان نشده محاکمه نشده
undirected U رهبری نشده راهنمایی نشده
unredeemed U جبران نشده سبک نشده
irredenta U انجام نشده جبران نشده
unsought U جستجو نشده کشف نشده
unasked U خواسته نشده پرسیده نشده
uncharged U محسوب نشده رسمامتهم نشده
inconsummate U تکمیل نشده انجام نشده
unsifted U الک نشده رسیدگی نشده
unset U جایگزین نشده جاانداخته نشده
constant voltage charge U شارژ با ولتاژ ثابت
liquid metal charge U شارژ فلز مذاب
maintenance float U شارژ انبار سیال
authorized stockage list U صورت شارژ انبار
constant current charge U شارژ با جریان ثابت
turbocharger U موتور شارژ کننده توربین
chargeable U آنچه قابل شارژ است
maintenance float U شارژ انباراضافی وسایل نگهداری اضافی
floatation U سطح اماد اضافی شارژ انباراضافی
tariffs U شارژ کاربر سیستم کامپیوتری یا ارتباطات
tariff U شارژ کاربر سیستم کامپیوتری یا ارتباطات
unintended saving U پس انداز برنامه ریزی نشده پس انداز پیش بینی نشده
electric U تعداد اتم هایی که شارژ شده اند.
charges U مین وسایل با بار الکتریکی شارژ می شوند
charge U مین وسایل با بار الکتریکی شارژ می شوند
dry cell battery U باتری ای که قابل شارژ مجدد نیست مقایسه شودباRechergeable Battery
incomplete U انجام نشده پر نشده
unintended investment U سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
rool crush U اثر تاخوردگی [فرش هایی که درست عدل بندی نشده و یا مدت طولانی بصورت چهارلا در انبار باشد پس از مفروش شدن در زمین برآمدگی هایی در محل تا دارد که اگر به شکستگی منجر نشده باشد پس از مدتی اصلاح می شود.]
armor bearer U مسلح
in arms U مسلح
flattest U مسلح
flat U مسلح
ripe U مسلح
reinforced U مسلح
riper U مسلح
armoured U مسلح
ripest U مسلح
weaponed U مسلح
armed U مسلح
mailed U مسلح
weapons U مسلح شده
to take up arms U مسلح شدن
equips U مسلح کردن
equipping U مسلح کردن
equip U مسلح کردن
arm U مسلح کردن
gunship U هلیکوپتر مسلح
activated mine U مین مسلح
weapons U مسلح کردن
weapon U مسلح شده
arming U مسلح کردن
to be packing [heat] [colloquial] U مسلح بودن
reinforce U مسلح کردن
reinforces U مسلح کردن
arming U مسلح شدن
ripest U مسلح شدن
riper U مسلح شدن
ripe U مسلح شدن
unarmed U غیر مسلح
to pack a weapon [colloquial] U مسلح بودن
to carry a weapon U مسلح بودن
cocks U مسلح کردن
cocking U مسلح کردن
cock U مسلح کردن
service component U نیروی مسلح
reinforced concrete U بتن مسلح
reinforced concrete U بتون مسلح
weapon U مسلح کردن
armed ammunition U مهمات مسلح
armement U مسلح کردن
services U نیروهای مسلح
reinforced coat U اندود مسلح
enarm U مسلح کردن
banditry U سرقت مسلح
heavily armed U کاملا مسلح
ice crete U بتون مسلح
mailed fist U نیروی مسلح
pistoleer U مسلح به طپانچه
armored cable U کابل مسلح
poised mine U مین مسلح
reenforce U مسلح کردن
bandits U سارق مسلح
bandit U سارق مسلح
ferroconcrete U بتون مسلح
privateer U کشتی مسلح
forcing U مسلح کردن
forces U مسلح کردن
force U مسلح کردن
armed guard U گارد مسلح
armed mine U مین مسلح
armed forces U نیروهای مسلح
armed peace U صلح مسلح
reinforced coating U اندود مسلح
armed to the teeth U کاملا` مسلح
armed U مسلح شده
charge U ایجاد مجدد بار در یک باتری که امکان شارژ مجدد دارد
charges U ایجاد مجدد بار در یک باتری که امکان شارژ مجدد دارد
charging point U محل هواگیری و گازگیری درروی هواپیما محل شارژ یاپر کردن گاز
NiCad U نوعی باتری قابل شارژ در laptop که با باتری Nimh جایگزین شده است
electroluminescence U نور ارسال شده از نقط ه فسفری وقتی توسط الکترون یا قطعه شارژ شده پرشود
actuator U دستگاه مسلح کننده
up in arms U مسلح واماده جنگ
disarmed U غیر مسلح کردن
rearmament U دوباره مسلح شدن
armed mine U مین مسلح شده
armed helicopter U هلی کوپتر مسلح
actuate U مسلح کردن مین
actuated mine U مین مسلح شده
armed forces courier U پیک نیروهای مسلح
reinforced concrete facing U پرده بتن مسلح
arming delay U تاخیر در مسلح شدن
disarms U غیر مسلح کردن
arming wire U سیم مسلح کننده
arming range U برد مسلح شدن
arming vane U پروانه مسلح کننده
arming system U دستگاه مسلح کننده
sword arm U دست مسلح شمشیرباز
armed forces police U دژبان نیروهای مسلح
arming system U سیستم مسلح کننده
gun moll U معشوقه دزد مسلح
delay arming U مسلح کننده تاخیری
unarm U غیر مسلح کردن
disarm U غیر مسلح کردن
disarmament U غیر مسلح کردن
deactivate U غیر مسلح کردن
deactivated U غیر مسلح کردن
deactivates U غیر مسلح کردن
deactivating U غیر مسلح کردن
forearm U از پیش مسلح کردن
forearms U از پیش مسلح کردن
arming vane U پروانه مسلح کننده بمب
heavily armed U مسلح به جنگ افزار سنگین
arming range U مسافت مسلح شدن گلوله
reinforced concrete facing membrane U پرده بتن مسلح نما
joint U مشترک بین نیروهای مسلح
fitted mine U مین مسلح اماده به کار
rearmed U دوباره مسلح شدن یا کردن
rearm U دوباره مسلح شدن یا کردن
cocking circuit U مدار مسلح کننده مین
rearms U دوباره مسلح شدن یا کردن
battalia U بسیج دستههای نظامی ونیروهای مسلح
lashkar U گروهی از قبایل هندی که مسلح باشند
joint exercise U تمرین مشترک بین نیروهای مسلح
chevalier U سرباز سواره نظام و مسلح سوار
hoplite U سرباز پیاده مسلح یونان قدیم
joint task force U نیروی ماموریت مشترک ازنیروهای مسلح
enarm U مسلح شدن اماده کارزار کردن
service component U نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات
safing U از حالت مسلح بودن خارج کردن
privateer U درکشتی تجارتی مسلح کار کردن
charge U خرج گذاری کردن شارژ کردن
charges U خرج گذاری کردن شارژ کردن
joint operations U عملیات مشترک مابین نیروهای مسلح ارتش
arm U مسلح کردن چاشنی کشیدن اماده انفجارکردن
brigand U سارق مسلح سرباز پیاده سبک اسلحه
joint servicing U دفتر خدمات و پشتیبانی مشترک از نیروهای مسلح
brigands U سارق مسلح سرباز پیاده سبک اسلحه
service element U عنصری از نیروهای مسلح که در عملیات شرکت دارد
recoil operated U مسلح شونده به وسیله عقب نشینی الات متحرک
order arms U فرمان بجای خود در حال مسلح بودن با تفنگ
national component U هر کدام از نیروهای مسلح مربوط به هر ملت در عملیات چند کشوری
armstrong U سیستم اجرای فرامین مربوط به مسلح کردن ماسوره موشکها
joint petroleum office U دفتر امور سوخت رسانی مشترک نیروهای مسلح درصحنه عملیات
rearming U تجدیداماد مهمات درانبارها مسلح کردن مجدد ماسوره یاچاشنی بمب یا موشک
revenue cutter U کشتی مسلح دولتی که برای جلوگیری ازقاچاق واجرای قوانین مالیاتی بکار رود
basic issue list U اقلام مندرج در فهرست توزیع اولیه اقلام بار مبنای اولیه اقلام شارژ انبار
garnishes U علامت محل عبور سیم مسلح کردن توقیف کردن
garnish U علامت محل عبور سیم مسلح کردن توقیف کردن
garnished U علامت محل عبور سیم مسلح کردن توقیف کردن
uniservice U متشکل ازیک نوع یکان یا یک نوع نیروی مسلح
moorings U سیمهای اتصال مسلح کننده مین سیم اتصال
permissive action link U ضامن مسلح شدن جنگ افزاراتمی ضامن خودکار
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com