Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
untrustworthy
U
غیر قابل اعتماد غیرمعتمد ناپایدار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
fiduciary
U
قابل اعتماد
faithworthy
U
قابل اعتماد
trustworthy
U
قابل اعتماد
trusty
U
قابل اعتماد
soiothfast
U
قابل اعتماد
reliability
U
قابل اعتماد
trig
U
قابل اعتماد
reliably
U
بطور قابل اعتماد
authentic
U
موثق قابل اعتماد
calculable
U
براورد کردنی قابل اعتماد
dependable
U
قابل اطمینان مورد اعتماد
dependable
U
قابل اعتماد توکل پذیر
burn notice
U
علامت رمز برای نشان دادن اینکه یک نفر یا گروهی ازافراد قابل اعتماد نیستند
backstabber
U
خیانتکار
[همکاری یا دوستی که قابل اعتماد در نظر گرفته شود اما پشت سر آدم حمله می کند ]
fugacious
U
ناپایدار
unstable
U
ناپایدار
ramshackle
U
ناپایدار
evanescent
U
ناپایدار
variable
U
ناپایدار
totty
U
ناپایدار
labile
U
ناپایدار
changeable
U
ناپایدار
transitory
U
ناپایدار
vacillatory
U
ناپایدار
ramshachle
U
ناپایدار
mutable
U
ناپایدار
variables
U
ناپایدار
astatic
U
ناپایدار
astable
U
ناپایدار
transient
U
ناپایدار
built on sand
U
ناپایدار
transients
U
ناپایدار
unstable equilibium
U
تعادل ناپایدار
fugitives
U
ناپایدار فرار
fugitive
U
ناپایدار فرار
unstable equilibrium
U
تعادل ناپایدار
transient command
U
فرمان ناپایدار
unstable equilbrium
U
تعادل ناپایدار
unstable nucleus
U
هسته ناپایدار
precariously
U
بطور ناپایدار
transient voltage
U
فشارالکتریکی ناپایدار
unstable airfoil
U
ایرفویل ناپایدار
lighto'love
U
ناپایدار در عشق
unstart
U
شکست ناپایدار
unstable
U
ناپایا ناپایدار
rooty of sand
U
چیز ناپایدار یا بی اساس
the world is transitory
U
جهان ناپایدار است
buckling
U
تعادل ناپایدار یک جسم
thermolabile
U
بی ثبات یا ناپایدار درمقابل حرارت
spring loaded
U
فنری کلید ناپایدار در مخابرات
trust
U
اعتماد
faiths
U
اعتماد
faith
U
اعتماد
trusted
U
اعتماد
trusts
U
اعتماد
fideism
U
اعتماد
belief
U
اعتماد
affiance
U
اعتماد
credence
U
اعتماد
reliance
U
اعتماد
trustful
U
اعتماد
sense of trust
U
حس اعتماد
self-reliance
U
اعتماد به نفس
relies
U
اعتماد کردن
place confidence on
U
اعتماد کردن به
unreliable
U
غیرقابل اعتماد
trusts
U
اعتماد داشتن
rely
U
اعتماد کردن
relying
U
اعتماد کردن
vote of confidence
U
رای اعتماد
self assurance
U
اعتماد به نفس
votes of confidence
U
رای اعتماد
aplomb
U
اعتماد بنفس
trut
U
اعتماد کردن
place confidence in
U
اعتماد کردن به
relied
U
اعتماد کردن
trust
U
اعتماد داشتن
confidence
U
اعتماد رازگویی
reliableness
U
قابلیت اعتماد
trusted
U
اعتماد داشتن
level of confidence
U
سطح اعتماد
confidentiality
U
قابلیت اعتماد
reliability
U
قابلیت اعتماد
failure safety
U
قابلیت اعتماد
distrustfulness
U
عدم اعتماد
confiding
U
اعتماد کننده
poise
[self-confidence]
U
اعتماد به نفس
confide
U
اعتماد داشتن به
confidences
U
اعتماد رازگویی
reliability
U
قابلیت اعتماد
confidence coefficient
U
ضریب اعتماد
to base one self
U
اعتماد کردن
self-confidence
U
اعتماد به خود
self reliance
U
اعتماد بنفس
confidence coefficicent
U
ضریب اعتماد
self trust
U
اعتماد بخود
self-assuredness
U
اعتماد به نفس
self-trust
U
اعتماد به نفس
confidence limits
U
حدود اعتماد
to put trust in
U
اعتماد کردن به
confidence interval
U
فاصله اعتماد
confides
U
اعتماد داشتن به
trustiness
U
قابلیت اعتماد
vote of censure
U
رای اعتماد
self-confidence
U
اعتماد به نفس
to put confidence in
U
اعتماد کردن به
confided
U
اعتماد داشتن به
dependability
U
قابلیت اعتماد
self-reliance
U
اعتماد به نفس
aplombself-trust
U
اعتماد به نفس
self-awareness
U
اعتماد به نفس
self-assurance
U
اعتماد به نفس
awareness of the self
U
اعتماد به نفس
trustworthiness
U
قابلیت اعتماد
lack of self-confidence
U
کمی اعتماد به نفس
lack of confidence
U
عدم اعتماد به نفس
lack of confidence
U
کمی اعتماد به نفس
lack of self-confidence
U
کمبود اعتماد به نفس
lack of self-confidence
U
عدم اعتماد به نفس
lack of confidence
U
کمبود اعتماد به نفس
trust in god
U
اعتماد یا توکل به خدا
distrust
U
سوء فن اعتماد نداشتن
diffidence
U
عدم اعتماد به نفس
take down a notch (peg)
<idiom>
U
سلب اعتماد به نفس
self doubt
U
عدم اعتماد بنفس
distrusted
U
سوء فن اعتماد نداشتن
distrusting
U
سوء فن اعتماد نداشتن
disafected person
U
عنصر غیرقابل اعتماد
diffidently
U
با نداشتن اعتماد بخود
distrusts
U
سوء فن اعتماد نداشتن
man of confidence
U
شخص مورد اعتماد
blue book
U
هر کتاب یا سند مستندوقابل اعتماد
self confidence
U
اعتماد بنفس غرور بیجا
in order to
<idiom>
U
اعتماد شخص را بدست آوردن
make out
<idiom>
U
باعث اعتماد،اثبات شخص
confidence trick
U
کلاهبرداری از راه جلب اعتماد
confidence tricks
U
کلاهبرداری از راه جلب اعتماد
trut
U
اعتماد کردن به امیدوار بودن
cons
U
مخفف کلمه عامیانه confidence اعتماد
conning
U
مخفف کلمه عامیانه confidence اعتماد
conned
U
مخفف کلمه عامیانه confidence اعتماد
con
U
مخفف کلمه عامیانه confidence اعتماد
self poise
U
تعادل بدون پایه یا پشیبان تعادل ناپایدار
disappearing target
U
هدف غایب شونده هدف ناپایدار
friendly front end
U
طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
recoverable item
U
وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
archival quality
U
مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
escrow
U
سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
flexile
U
قابل تغییر قابل تطبیق
presentable
U
قابل معرفی قابل ارائه
adducible
U
قابل اضهار قابل ارائه
sensible
U
قابل درک قابل رویت
presumable
U
قابل استنباط قابل استفاده
exigible
U
قابل تقاضا قابل ادعا
exigible
U
قابل مطالبه قابل پرداخت
changeable
U
قابل تعویض قابل تبدیل
bilable
U
قابل رهایی قابل ضمانت
thankworthy
U
قابل تشکر قابل شکر
tenable
U
قابل مدافعه قابل تصرف
combustible
U
قابل سوزش قابل تراکم
achievable
U
قابل وصول قابل تفریق
observable
U
قابل مشاهده قابل گفتن
elastic
U
قابل کش امدن قابل انعطاف
transferable
U
قابل واگذاری قابل انتقال
presentable
U
قابل نمایش قابل تقدیم
capacity
U
حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
capacities
U
حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
visual display unit
U
ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
visual display terminal
U
ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
self depedence
U
اتکاء بنفس اعتماد بنفس
self dependence
U
اتکاء به نفس اعتماد به نفس
inconvertible
U
غیر قابل تغییر غیر قابل تسعیر
indemonstrable
U
غیر قابل اثبات غیر قابل شرح
floatable
U
قابل کلک رانی قابل کرجی رانی
irrefrangible
U
غیر قابل شکستن غیر قابل غضب
indiscoverable
U
غیر قابل درک غیر قابل تشخیص
adobe type manager
U
استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
inexplicably
U
بطور غیر قابل توضیح چنانکه نتوان توضیح داد بطور غیر قابل تغییر
exchanged stabilization fund
U
مقصودتاسیسی است در ان پول خارجی و داخلی یک کاسه میشود و به این وسیله مظنه ارز خارجی ثابت نگهداشته میشود تا تنزل پول داخلی باعث رکود تجارت و عدم اعتماد نشود
vendable
U
قابل فروش جنس قابل فروش
vendible
U
قابل فروش جنس قابل فروش
cleavable
U
قابل شکافته شدن قابل ورقه ورقه شدن
air transportable sonar
U
سونار مخصوص هواپیما سونار قابل حمل با هواپیما سونار قابل حمل هوایی
capable
U
قابل
able
U
قابل
incapable
U
نا قابل
solvable
U
قابل حل
abler
U
قابل
ablest
U
قابل
sensible
U
قابل حس
good
U
قابل
qualified
U
قابل
soluble
U
قابل حل
thorough paced
U
قابل
acceptor
U
قابل
dissoluble
U
قابل حل
apt
U
قابل
negotiated
U
قابل انتقال
negotiates
U
قابل انتقال
meltable
U
قابل ذوب
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com