English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
irresponsible U غیر قابل استرداد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
irretrievable U غیر قابل استرداد باز نیافتنی
irretrievably U بطور غیر قابل استرداد جنانکه نتوان برگردانید بطور جبران ناپذیر
reclaimable U قابل استرداد
Other Matches
recovery U استرداد
refunds U استرداد
restitution U استرداد
render U استرداد
reimbursement U استرداد
reimbursements U استرداد
reclaimation U استرداد
restoration U استرداد
withdrawal U استرداد
withdrawals U استرداد
extradition U استرداد
recoveries U استرداد
refunding U استرداد
refunded U استرداد
refund U استرداد
rendered U استرداد
reclamation U استرداد
renders U استرداد
right of reversion U حق استرداد
recuperation U استرداد
retraxit U استرداد دعوی
retraction U انقباض استرداد
extradition of criminals U استرداد مجرمین
extradition U استرداد مجرمین
recoveries U استرداد جبران
ejectment U دعوای استرداد
recovery U استرداد جبران
extradition U استرداد مجروحین
irremediable U غیرقابل استرداد
retractions U انقباض استرداد
withdrawal of a case U استرداد دعوی
recvery U استرداد وصول
rebate U استرداد وجه
rebates U استرداد وجه
claim for restitution U دعوی استرداد
requisitioning U واست استرداد مجرم
requisitions U واست استرداد مجرم
requisitioned U واست استرداد مجرم
drawback U استرداد حقوق گمرکی
drawbacks U استرداد حقوق گمرکی
requisition U واست استرداد مجرم
irretrievability U عدم قابلیت استرداد
extradition U استرداد محرمین بدولت متبوعه
repayment guarantee U ضمانت استرداد پیش پرداخت
replevin U طرح دعوی به منظور استرداد مال توقیف شده
stoppage in transitu U حق استرداد جنس فروخته شده برای بایع حق امتناع ازتسلیم مال التجاره در حال حمل
theft bote U استرداد مال مسروقه ازسارق به این شرط که مال باخته از تعقیب سارق منصرف شود
recoverable item U وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
friendly front end U طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
archival quality U مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
escrow U سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
transferable U قابل واگذاری قابل انتقال
tenable U قابل مدافعه قابل تصرف
presentable U قابل نمایش قابل تقدیم
presumable U قابل استنباط قابل استفاده
adducible U قابل اضهار قابل ارائه
changeable U قابل تعویض قابل تبدیل
thankworthy U قابل تشکر قابل شکر
achievable U قابل وصول قابل تفریق
observable U قابل مشاهده قابل گفتن
flexile U قابل تغییر قابل تطبیق
sensible U قابل درک قابل رویت
presentable U قابل معرفی قابل ارائه
elastic U قابل کش امدن قابل انعطاف
bilable U قابل رهایی قابل ضمانت
exigible U قابل مطالبه قابل پرداخت
exigible U قابل تقاضا قابل ادعا
combustible U قابل سوزش قابل تراکم
irredentism U نهضت استرداد منظور جنبشی است که هدف ان پیوستن قسمتی از اراضی مجاور یک کشورکه اهالی ان به زبان اهالی کشور منشاء نهضت صحبت می کنند به این مملکت باشد
capacities U حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
capacity U حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
visual display unit U ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
visual display terminal U ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
inconvertible U غیر قابل تغییر غیر قابل تسعیر
irrefrangible U غیر قابل شکستن غیر قابل غضب
floatable U قابل کلک رانی قابل کرجی رانی
indiscoverable U غیر قابل درک غیر قابل تشخیص
indemonstrable U غیر قابل اثبات غیر قابل شرح
adobe type manager U استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
inexplicably U بطور غیر قابل توضیح چنانکه نتوان توضیح داد بطور غیر قابل تغییر
vendable U قابل فروش جنس قابل فروش
vendible U قابل فروش جنس قابل فروش
cleavable U قابل شکافته شدن قابل ورقه ورقه شدن
air transportable sonar U سونار مخصوص هواپیما سونار قابل حمل با هواپیما سونار قابل حمل هوایی
ablest U قابل
abler U قابل
dissoluble U قابل حل
sensible U قابل حس
able U قابل
apt U قابل
qualified U قابل
good U قابل
acceptor U قابل
incapable U نا قابل
capable U قابل
solvable U قابل حل
thorough paced U قابل
soluble U قابل حل
livable U قابل زندگی
selectively U قابل انتخاب
selective U قابل انتخاب
mibeable U قابل استخراج
minable U قابل استخراج
mistakable U قابل اشتباه
drinkable U قابل اشامیدن
mobilizable U قابل تجهیز
realizable U قابل درک
realizable U قابل تحقق
reprouducible U قابل تولیدیاتناسل
liveable U قابل زیستن
liveable U قابل معاشرت
liveable U قابل زندگی
machinable U قابل تراش
macroscopic U قابل رویت
maintainable U قابل نگاهداری
medicable U قابل معالجه
meltable U قابل ذوب
mentionable U قابل ذکر
merchantable U قابل معامله
merchantable U قابل فروش
expendable U قابل خرج
serviceable U قابل استفاده
venial U قابل عفو
representable U قابل عرضه
substitutable U قابل تعویض
nota bene U قابل توجه
replaceable U قابل تعویض
observable U قابل مراعات
repeatable U قابل تکرار
knowable U قابل دانستن
numerable U قابل شمارش
omissible U قابل حذف
open cheque U چک قابل انتقال
reproachable U قابل توبیخ
eligible U قابل انتخاب
negotiating U قابل انتقال
negotiates U قابل انتقال
negotiated U قابل انتقال
negotiate U قابل انتقال
moot U قابل بحث
moveable U قابل تغییر
multipliable U قابل تکثیر
multiplicable U قابل تکثیر
namable U قابل ذکر
separable U قابل تفکیک
remarkable U قابل توجه
operable U قابل علاج
livable U قابل معاشرت
inquirable U قابل تحقیق
irrecusable U غیر قابل رد
revokable U قابل فسخ
revocable U قابل رجوع
regrettable U قابل تاسف
revocable U قابل برگشت
revocable U قابل فسخ
revealable U قابل مکاشفه
irrigable U قابل ابیاری
permeable U قابل نفوذ
reversible U قابل نقض
noticeable U قابل توجه
culpable U قابل مجازات
inspirable U قابل تنفس
insurable U قابل بیمه
justifiable U قابل توجیه
interconvertible U قابل تبدیل
investigable U قابل رسیدگی
inventible U قابل اختراع
inventible U قابل جعل
sailable U قابل هوابری
preferable U قابل ترجیح
sailable U قابل کشتیرانی
judicable U قابل قضاوت
justiciable U قابل دادرسی
kenspeckle U قابل شناسایی
limpsey U قابل انحناء
tolerable U قابل تحمل
pivoting U قابل چرخش
limpsy U قابل انحناء
tolerable U قابل قبول
adaptable U قابل توافق
sociable U قابل معاشرت
limsy U قابل انحناء
livable U قابل زیستن
enforceable U قابل اجرا
enforceable U قابل اجراء
limit of inflammability U حد قابل اشتعال
resistible U قابل مقاومت
trustworthy U قابل اعتماد
returnable U قابل برگشت
applicable U قابل اجراء
leviable U قابل تحمیل
licensable U قابل اجازه
applicable U قابل اطلاق
excitable U قابل تحریک
restorable U قابل اعاده
inflammable U قابل اشتعال
respirable U قابل تنفس
flammable U قابل اشتعال
digestible U قابل هضم
reconcilable U قابل تلفیق
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com