Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
bomb
U
غیر رسمی از بین رفتن
bombed
U
غیر رسمی از بین رفتن
bombed out
U
غیر رسمی از بین رفتن
bombs
U
غیر رسمی از بین رفتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
returned
U
گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
returns
U
گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
returning
U
گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
return
U
گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
officious
U
نیمه رسمی شبهه رسمی
reviewed
U
بازدید رسمی یاسان رسمی
reviewing
U
بازدید رسمی یاسان رسمی
officiary
U
مامور رسمی مقام رسمی
reviews
U
بازدید رسمی یاسان رسمی
review
U
بازدید رسمی یاسان رسمی
solemn form
U
در CL تصدیق وصیتنامه یا از طریق رسمی یعنی در دادگاه است یا ازطریق غیر رسمی یا عادی است که توسط دفاتر اسنادرسمی به عمل می اید
exchange devaluation
U
تنزل رسمی قیمت ارز تضعیف رسمی ارز
pussyfoot
U
دزدکی راه رفتن اهسته ودزدکی کاری کردن طفره رفتن
goose step
U
رژه رفتن بدون زانو خم کردن قدم اهسته رفتن
you have no option but to go
U
چارهای جز رفتن ندارید کاری جز رفتن نمیتوانیدبکنید
mouch
U
راه رفتن دولادولاراه رفتن
trotting
U
یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trotted
U
یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trot
U
یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trots
U
یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
paraded
U
سان رفتن رژه رفتن محل سان
parades
U
سان رفتن رژه رفتن محل سان
parade
U
سان رفتن رژه رفتن محل سان
parading
U
سان رفتن رژه رفتن محل سان
formal
U
رسمی
institutional
U
رسمی
official
U
رسمی
solemn
U
رسمی
orthodox
U
رسمی
formmal
U
رسمی
talking to
U
سرزنش رسمی
official document
U
سند رسمی
talking-to
U
سرزنش رسمی
officialize
U
رسمی کردن
official religion
U
دین رسمی
official receipt
U
رسید رسمی
official rate
U
نرخ رسمی
noterial document
U
سند رسمی
prontonotary
U
سردفتراسناد رسمی
official gazette
U
روزنامه رسمی
official language
U
زبان رسمی
official meeting
U
ملاقات رسمی
official meeting
U
اجتماع رسمی
official deed
U
سند رسمی
official channels
U
طرق رسمی
official communications
U
ابلاغیه رسمی
official channels
U
مجاری رسمی
official authorities
U
مراجع رسمی
official prices
U
قیمتهای رسمی
official receiver
U
اعتصاب رسمی
official jurnal
U
روزنامه رسمی
function
U
ایین رسمی
free and easy
<idiom>
U
غیر رسمی
Full dress. Formal dress.
U
لباس رسمی
throwaway
U
غیر رسمی
card-carrying
U
عضو رسمی
returns
U
گزارش رسمی
returning
U
گزارش رسمی
return
U
گزارش رسمی
vestment
U
لباس رسمی
tux
U
لباس رسمی
placard
U
پروانه رسمی
stand on ceremony
<idiom>
U
رسمی بودن
functioned
U
ایین رسمی
functions
U
ایین رسمی
position
U
شغل رسمی
positioned
U
شغل رسمی
audience
U
ملاقات رسمی
officials
U
مقامات رسمی
returned
U
گزارش رسمی
placards
U
پروانه رسمی
formalised
U
رسمی کردن
formalises
U
رسمی کردن
semiofficial
U
نیمه رسمی
semiformal
U
نیمه رسمی
semi officially
U
بطورنیم رسمی
semi official
U
نیمه رسمی
missive
U
نامه رسمی
public submission
U
مناقصه رسمی
prothonotary
U
سردفتراسناد رسمی
note
U
نامه رسمی
notes
U
نامه رسمی
noting
U
نامه رسمی
smallage
U
کرفس رسمی
solemn form
U
طریقه رسمی
formalising
U
رسمی کردن
formalize
U
رسمی کردن
formalized
U
رسمی کردن
formalizes
U
رسمی کردن
formalizing
U
رسمی کردن
statute mile
U
مایل رسمی
state religion
U
مذهب رسمی
standard time
U
زمان رسمی
speedwell
U
سیزاب رسمی
audiences
U
ملاقات رسمی
officiously
U
بطورغیر رسمی
protests
U
واخواست رسمی
formal education
U
اموزش رسمی
formal group
U
گروه رسمی
officious
U
غیر رسمی
formal review
U
سان رسمی
pronouncement
U
اعلامیه رسمی
pronouncements
U
اعلامیه رسمی
career
U
دوره رسمی
missives
U
نامه رسمی
officiating
U
مقام رسمی
officiate
U
مقام رسمی
extra official
U
غیر رسمی
officiated
U
مقام رسمی
officiates
U
مقام رسمی
formal accountability
U
ذیحسابی رسمی
careered
U
دوره رسمی
careering
U
دوره رسمی
intrant
U
ورود رسمی
protest
U
واخواست رسمی
protest
U
اعتراض رسمی
protested
U
واخواست رسمی
protested
U
اعتراض رسمی
protesting
U
واخواست رسمی
protesting
U
اعتراض رسمی
protests
U
اعتراض رسمی
insigne
U
مدال رسمی
insigne
U
نشان رسمی
communique
U
ابلاغ رسمی
insignia
U
مدال رسمی
bonspiel
U
مسابقه رسمی
careers
U
دوره رسمی
official
U
عالیرتبه رسمی
official
U
موثق و رسمی
boarding call
U
بازدید رسمی
aregular cook
U
اشپز رسمی
insignia
U
نشان رسمی
hansard
U
مذاکرات رسمی
tuxedos
U
لباس رسمی
legalization
U
شناسایی رسمی
reprimands
U
توبیخ رسمی
letter de chancellerie
U
نامه رسمی
mare's tail
U
هپوریس رسمی
dress suit
U
لباس رسمی شب
cognizance
U
اخطار رسمی
nonformal
U
غیر رسمی
contracts under seal
U
عقد رسمی
reprimanding
U
توبیخ رسمی
asparagus
U
مارچوبهء رسمی
tuxedo
U
لباس رسمی
bank holidays
U
تعطیلات رسمی
driss uniform
U
لباس رسمی
formal review
U
بررسی رسمی
unofficial
U
غیر رسمی
informal
U
غیر رسمی
dress uniform
U
انیفرم رسمی
reprimanded
U
توبیخ رسمی
reprimand
U
توبیخ رسمی
canonical dress
U
لباس رسمی روحانیون
canonicals
U
لباس رسمی روحانیون
gravamen
U
شکایت رسمی شکوائیه
common law marriage
U
ازدواج غیر رسمی
starchy
U
شبیه نشاسته رسمی
dress uniform
U
لباس رسمی نظامی
full dress
U
بالباس تمام رسمی
government house
U
اقامتگاه رسمی فرماندار
bank rate of discount
U
نرخ رسمی تنزیل
gazette
U
مجله رسمی روزنامه
par
U
بهای رسمی سهم
notary public
U
دفتر اسناد رسمی
milkweed
U
پادزهر رسمی استبرق
memoire
U
نامه غیر رسمی
red carpet
U
تشریفات و احترامات رسمی
official oath
U
سوگند قانونی یا رسمی
notaries
U
سردفتر اسناد رسمی
notaries
U
سر دفتر اسناد رسمی
notary
U
سردفتر اسناد رسمی
notary
U
سر دفتر اسناد رسمی
dress shirt
U
پیراهن لباس رسمی
official visit
U
بازدید رسمی فرمانده
dress shirts
U
پیراهن لباس رسمی
bulletins
U
ابلاغیه رسمی بیانیه
bulletins
U
اگهی نامه رسمی
notary public
U
سردفتر اسناد رسمی
notary public's office
U
دفتر اسناد رسمی
jury
U
مقامات رسمی نافر
notarization
U
گواهی محضری و رسمی
juries
U
مقامات رسمی نافر
nonformal education
U
اموزش غیر رسمی
black tie
U
کت نیمه رسمی مردانه
nonconformists
U
مخالف کلیسای رسمی
nonconformist
U
مخالف کلیسای رسمی
bulletin
U
اگهی نامه رسمی
bulletin
U
ابلاغیه رسمی بیانیه
introductions
U
معرفی رسمی اشناسازی
officially represented
U
دارای نماینده رسمی
physician in ordinary
U
پزشک رسمی یا همیشگی
requisitioned
U
درخواست رسمی کردن
requisition
U
درخواست رسمی کردن
intrant
U
دخول رسمی وقانونی
vestment
U
لباس رسمی اسقف
visit of courtesy
U
بازدید رسمی نظامی
visitors
U
مهمان رسمی نظامی
morning dress
U
جامهی رسمی صبحگاهی
informality
U
غیر رسمی بودن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com