English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
inconspicuous U غیر برجسته کمرنگ
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
alto-rilievo U [ویژگی های نقش برجسته ای که در آن شکل ها به اندازه ای بیش از نصف ضخامت خود برجسته اند.]
perspective spatial model U مدل برجسته زمین زیر برجسته بین
embossing U طرح برجسته [برجسته کردن زمینه فرش]
embossment U نقوش برجسته برجسته کاری
saliency U نکته برجسته موضوع برجسته
salience U نکته برجسته موضوع برجسته
supereminent U برجسته فوق العاده برجسته
bas relif U حجاری ونقوش برجسته برجسته
stereoscope U جهان نما دوربین یا عینک برجسته نما مبحث اشکال برجسته
pale U کمرنگ
dulled U کمرنگ
dulls U کمرنگ
palest U کمرنگ
dull U کمرنگ
dullest U کمرنگ
duller U کمرنگ
faint U کمرنگ
fainted U کمرنگ
fainter U کمرنگ
faintest U کمرنگ
faints U کمرنگ
lunar U کمرنگ
paler U کمرنگ
dulling U کمرنگ
stereograph U نوشته یاتصویر برجسته نما برجسته نما کردن
primrose U زرد کمرنگ
lavender U بنفش کمرنگ
mat U کمرنگ شدن
mats U کمرنگ شدن
fulvous U زرد کمرنگ
undertones U رنگ کمرنگ
undertone U رنگ کمرنگ
primroses U زرد کمرنگ
washy U کمرنگ سست
Palegreen <adj.> <noun> U سبز کمرنگ
weak tea U چای کمرنگ
fallow U زرد کمرنگ
aqua U آبی کمرنگ
Pale pink U صورتی کمرنگ
repousse U برجسته نمایاحکاکی برجسته
dun U رنگ قهوهای کمرنگ
matte [matt] [flat] [dull] <adj.> U رنگ کدر [کمرنگ] [تیره]
wall eye U چشمی که سفیدی ان زیادوعنبیه ان کمرنگ باشد
ignisfatuus U چیز گمراه کننده شعله کمرنگ
gulls U مرغ نوروزی نوعی رنگ خاکستری کمرنگ
gull U مرغ نوروزی نوعی رنگ خاکستری کمرنگ
anaglyph U عکس رنگی برجسته بینی تجزیه رنگ عکس در برجسته بینی
ensigns U سربازی که حامل پرچم است رنگ ابی کمرنگ
ozone U نوعی اکسیژن ابی کمرنگ گازی و تغییر گرای
ensign U سربازی که حامل پرچم است رنگ ابی کمرنگ
seed pearl U مروارید کوچک وبی قاعده رنگ کمرنگ مایل بخاکستری
off white U رنگ زرد کمرنگ یا کرم نزدیک رنگ سفید
off-white U رنگ زرد کمرنگ یا کرم نزدیک رنگ سفید
eminent U برجسته
starring U برجسته
stereometric U خط برجسته
outstanding U برجسته
ridged U برجسته
illustrated U برجسته
relievo U برجسته
relief emboss U برجسته
crowned U برجسته
staring U برجسته
distinguished U برجسته
pre eminent U برجسته
rilievo U برجسته
prosilient U برجسته
outstandingly U برجسته
stereometric U برجسته
mainlined U برجسته
mainline U برجسته
of d. U برجسته
illustrous U برجسته
kenspeckle U برجسته
laureate U برجسته
masterwork U برجسته
mainlines U برجسته
torose U برجسته
in relief U برجسته
noted U برجسته
par excellence U برجسته
mainlining U برجسته
raised U برجسته
dominant U برجسته
cordon bleu U برجسته
predominant U برجسته
convex U برجسته
salient U برجسته
strikingly U برجسته
primes U برجسته
conspicuous U برجسته
pre-eminent U برجسته
illustrious U برجسته
prime U برجسته
prominent U برجسته
primed U برجسته
striking U برجسته
overriding U برجسته
salient pole U قطب برجسته
topographic map U نقشه برجسته
fash butt welding U جوش برجسته
contour map U نقشه برجسته
tyupical U نوبهای برجسته
drop shadow U سایه برجسته
exaggerated stereoscopy U برجسته بین
egregious U برجسته نمایان
emboss U برجسته کردن
embossed alphabet U الفبای برجسته
basso relief U برجسته کوتاه
personages U شخص برجسته
project U برجسته بودن
embossed U برجسته شده
projected U برجسته بودن
acrography U گچ کاری برجسته
projects U برجسته بودن
alto relievo U برجسته بلند
anaglyph U حجاری برجسته
anaglyph U تزئینات برجسته
premiers U هنرپیشه برجسته
cordon bleu U آدم برجسته
premier U هنرپیشه برجسته
bas relif U نقش کم برجسته
personage U شخص برجسته
front face U سطح برجسته
eminently U بطور برجسته
palmy U برجسته کامیاب
stucco relief U گچبریهای برجسته
piece de resistance U فقره برجسته
stand out U برجسته عالی
stand out U برجسته بودن
projection welding U جوش برجسته
raised shoulder U شانه برجسته
contour U نقشه برجسته
relief emboss U نقشه برجسته
relief map U نقشه برجسته
relievo U برجسته کاری
smatt U برجسته زیرکانه
saleint U برجسته چشمگیر
saleintiant U برجسته چشمگیر
signally U بطور برجسته
notbility U شخص برجسته
stereoscopic U برجسته بینی
half relief U نیم برجسته
mezzo relief U نیم برجسته
high relief U نقوش برجسته
milestones U مرحله برجسته
illustriously U برجسته وار
milestone U مرحله برجسته
in relief U بطور برجسته
to stand out U برجسته بودن
to put forward U برجسته نمودارکردن
to make one's mark U برجسته شدن
laureatel U شاعر برجسته
magnific U معروف برجسته
stereoscopics U برجسته نمایی
mezzo rillievo U نیم برجسته
stereoscopic U برجسته بین
signalize U برجسته کردن
bas-relief U نقش کم برجسته
bas relif U نقوش برجسته
predominantly U بطور برجسته
feats U کار برجسته
effigies U تصویر برجسته
swell U برجسته شیک
effigy U تصویر برجسته
aegicranium U آذین برجسته سر
swelled U برجسته شیک
bas-relief U برجسته کاری
poet laureate U شاعر برجسته
affigy U تصویر برجسته
bas-reliefs U برجسته کوتاه
bas-reliefs U نقش کم برجسته
bas-relief U برجسته کوتاه
bas relief U نقش کم برجسته
premiere U هنرپیشه برجسته
premiered U هنرپیشه برجسته
premiering U هنرپیشه برجسته
bas relief U برجسته کوتاه
humdinger U تفوق برجسته
feat U کار برجسته
distinguished U برجسته مهم
premieres U هنرپیشه برجسته
topography U برجسته نگاری
boss U ارباب برجسته
relief U برجسته کاری
bossed U ارباب برجسته
relief U حجاری برجسته
leading U عمده برجسته
bosses U ارباب برجسته
humdingers U تفوق برجسته
bossing U ارباب برجسته
raised figure طرح برجسته
to create an image for oneself as somebody U برجسته شدن
swells U برجسته شیک
aegicrane U آذین برجسته سر
markedly U بطور برجسته یا محسوس
relief map U نقشه برجسته نما
stereoscopic pair U زوج برجسته بینی
banks U قسمت برجسته سر پیچ
raised type U حروف برجسته برای
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com