English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
unprofitable U غیرقابل استفاده
obsolete U غیرقابل استفاده
unusable U غیرقابل استفاده
unutilizable U غیرقابل استفاده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
unusable fuel U سوخت غیرقابل استفاده
Other Matches
indiscernible U غیرقابل مشاهده غیرقابل تشخیص
collective goods U کالاهای قابل استفاده جمعی کالاهای عمومی که استفاده یک فرد ازانها موجب محرومیت دیگران از استفاده ان کالاها نمیشود
dead time U زمان بدون استفاده زمانی که در ان ازراندمان دستگاه استفاده نمیشود
dead freight U کرایه قسمتی از کشتی که به صرفنظر از استفاده یا عدم استفاده باید پرداخت شود
vertical U نرم افزار کاربردی که برای استفاده خاص طراحی شده است و نه استفاده عمومی
idled U که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
free U آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
freeing U آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
capacities U استفاده از زمان یا فضایی که کاملاگ استفاده نشده است
idles U که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
idle U که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
freed U آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
frees U آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
capacity U استفاده از زمان یا فضایی که کاملاگ استفاده نشده است
idlest U که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
bitmap U معرفی رویدادها یا استفاده از آرایه تک بیتی به عنوان تصویر یا شکل یا جدول وسایل استفاده شده و...
fourth generation computers U فناوری کامپیوتر با استفاده از مدارهای CSI که قبلا توسعه یافته اند و هنوز هم استفاده می شوند
composite demand U تقاضا برای کالا در موارد استفاده متفاوت مانند استفاده از گازوئیل درمصارف خانگی و مصارف صنعتی
quad U چهار بیت که توسط مودم برای افزایش نرخ ارسال هنگام استفاده از RAM استفاده می شوند
quads U چهار بیت که توسط مودم برای افزایش نرخ ارسال هنگام استفاده از RAM استفاده می شوند
band U شبکه محلهای که از سیگنالهای تقسیم شده و ارسالی روی کابل coaxiad با استفاده از پروتکل CSMA / CD استفاده میکند
bands U شبکه محلهای که از سیگنالهای تقسیم شده و ارسالی روی کابل coaxiad با استفاده از پروتکل CSMA / CD استفاده میکند
out-of-the-way U غیرقابل دسترس
uncontrollably U غیرقابل نظارت
uncontrollably U غیرقابل جلوگیری
uncontrollable U غیرقابل نظارت
uncontrollable U غیرقابل جلوگیری
checkless U غیرقابل جلوگیری
built-in U غیرقابل انتقال
unpredictable U غیرقابل استناد
unpredictable U غیرقابل پیشگویی
untouchability U غیرقابل لمس
unquestioning U غیرقابل اعتراض
indecipherable U غیرقابل کشف
indecipherable U غیرقابل استخراج
indefensible U غیرقابل دفاع
unprintable U غیرقابل چاپ
irrefutable U غیرقابل تکذیب
invaluable U غیرقابل تخمین
irredeemable U غیرقابل خریداری
insociable U غیرقابل امیزش
unwarrantable U غیرقابل ضمنانت
incorrodible U غیرقابل تحلیل
inexplosive U غیرقابل احتراق
inexplosive U غیرقابل انفجار
ineffability U غیرقابل توصیفی
flexionless U غیرقابل صرف
indiscrete U غیرقابل تشخیص
fordless U غیرقابل عبور
indissolubly U بطور غیرقابل حل
implausibility U غیرقابل قبولی
inappellable U غیرقابل استیناف
acataletic U غیرقابل فهم
run wild <idiom> U غیرقابل کنترل
incommunicable U غیرقابل ابلاغ
inapprehensible U غیرقابل ادراک
in check <idiom> U غیرقابل کنترل
incontestable U غیرقابل بحث
unreadable U غیرقابل خواندن
infrangible U غیرقابل نقض
indistributable U غیرقابل توزیع
out of the way U غیرقابل دسترس
irremediable U غیرقابل استرداد
incomparable U غیرقابل مقایسه
beyond bearing U غیرقابل تحمل
noteless U غیرقابل ملاحظه بی نت
unreliable U غیرقابل اعتماد
not negotiable U غیرقابل انتقال
inalienable U غیرقابل انتقال
ineligible U غیرقابل قبول
unacceptable U غیرقابل قبول
unacceptably U غیرقابل قبول
uncompromisingly U غیرقابل انعطاف
uncompromising U غیرقابل انعطاف
quenchless U غیرقابل جلوگیری
unquestionable U غیرقابل اعتراض
unerring U غیرقابل لغزش
unwarranted U غیرقابل ضمنانت
inaccessible U غیرقابل دسترس
ineluctable U غیرقابل مقاومت
dilemma U معمای غیرقابل حل
dilemmas U معمای غیرقابل حل
unmentionable U غیرقابل گوشزد
watertight U غیرقابل نفوذ اب
impermeable U غیرقابل نفوذ
irrevocable U غیرقابل برگشت
inaccessible <adj.> U غیرقابل دسترس
myriad <adj.> U غیرقابل شمارش
inaccessibility U غیرقابل دسترسی
unthinkable U غیرقابل فکر
uncountable <adj.> U غیرقابل شمارش
sumless <adj.> U غیرقابل شمارش
numberless <adj.> U غیرقابل شمارش
innumerable <adj.> U غیرقابل شمارش
countless <adj.> U غیرقابل شمارش
impossible [colloquial] <adj.> U غیرقابل قبول
not negotiable U غیرقابل معامله
irrespirable U غیرقابل استنشاق
irrefrangible U غیرقابل تجزیه
unachievable U غیرقابل حصول
inescapable U غیرقابل اجتناب
unassailable U غیرقابل بحث
unassailable U غیرقابل حمله
unappealabe U غیرقابل استیناف
unappealable U غیرقابل استیناف
ungovernable U غیرقابل کنترل
untenable U غیرقابل دفاع
unpromising U غیرقابل اطمینان
ieee U که فقط داده و سیگنالهای تصدیق استفاده می شوند و در آزمایشگاهها برای اتصال کامپیوتر به قط عات اندازه گیری استفاده میشود
shareware U نرم افزاری که آماده استفاده است ولی وقتی که توسط کاربر استفاده شود باید به نویسنده آن مبلغی بپردازد.
duplexes U دو سیستم کامپیوتر مشخص که در یک برنامه online استفاده می شوند و یکی برای پشتیبانی دیگری در صورت بروز خرابی استفاده میشود
joint tenants U در CLچند تن را گویند که مشترکا"از عین مستاجره استفاده کندبا این قید که هر یک پس ازمرگ دیگری یا دیگران حق استفاده انحصاری داشته باشد
duplex U دو سیستم کامپیوتر مشخص که در یک برنامه online استفاده می شوند و یکی برای پشتیبانی دیگری در صورت بروز خرابی استفاده میشود
exerciser U وسیلهای که به استفاده کننده امکان میدهد تا با استفاده از وسائل دستی برنامه ها واتصالات سخت افزاری راایجاد نموده و اصلاح نماید
common use U مورد استفاده عمومی استفاده مشترک
invisible trade U تجارت غیرقابل رویت
unthinkable U فکرنکردنی غیرقابل تعمق
inconvertibly U بطور غیرقابل تبدیل
insurmountably U بطور غیرقابل تفوق
unquestioning U محقق غیرقابل منازعه
indiscernibly U بطور غیرقابل مشاهده
insuppressible U نخواباندنی غیرقابل کنترل
insociable U ناسازگار غیرقابل معاشرت
invisibles U معاملات غیرقابل رویت
unfathomable U غیرقابل عمق سنجی
indubitably U بطور غیرقابل تردید
unquestionable U محقق غیرقابل منازعه
airtight U غیرقابل نفوذبوسیلهء هوا
unknowing U غیرقابل ادراک و فهم
unknowingly U غیرقابل ادراک و فهم
nonexecutable statement U حکم غیرقابل اجرا
incredible U غیرقابل قبول افسانهای
irreproachableness U غیرقابل سرزنش بودن
irreproachability U غیرقابل سرزنش بودن
irremovably U بطور غیرقابل انتقال
inexpressible U نا گفتنی غیرقابل بیان
nondescript U غیرقابل طبقه بندی
imperceptibly U بطور غیرقابل مشاهده
innavigable U غیرقابل کشتی رانی
inalterably U بطور غیرقابل تغییر
inconvertible currency U پول غیرقابل تبدیل
incontestably U بطور غیرقابل بحث
inapplicably U بطور غیرقابل اجرا
inappreciable U غیرقابل تقدیر نامحسوس
inconceivably U بطور غیرقابل تصور
inconceivability U غیرقابل تصور بودن
inconcealable U غیرقابل پنهان کردن
incompressible fluide U سیاله غیرقابل تراکم
inapprehensible U نامفهوم غیرقابل احساس
incognizable U غیرقابل درک نفهمیدنی
impermeable layer U لایه غیرقابل نفوذ
indefensibly U بطور غیرقابل تصدیق
inexcusably U بطور غیرقابل تصدیق
infusible U غیرقابل نفوذ یا حلول
infrangibility U غیرقابل نقض بودن
inflexibly U بطور غیرقابل انحناء
defiladed area U منطقه غیرقابل دید
disafected person U عنصر غیرقابل اعتماد
indivisibly U بطور غیرقابل تقسیم
indistinguishably U بطور غیرقابل تشخیص
impenetrably U بطور غیرقابل نفوذ
impermeably U بطور غیرقابل نفوذ
indigestibly U بطور غیرقابل هضم
incommunicable U نگفتنی غیرقابل پخش
immutably <adv.> U به طور غیرقابل فسخ
incomparably U بطور غیرقابل مقایسه
unpremediated U غیرقابل پیش بینی
unchangeably <adv.> U به طور غیرقابل فسخ
unalterably <adv.> U به طور غیرقابل فسخ
nondismountable pack U بسته غیرقابل پیاده سازی
pierce the block U ابشار محکم غیرقابل دفاع
NMI U وقفه غیرقابل چشم پوشی
emergency risk U خطرات غیرقابل اجتناب اتمی
forcemajeure U علت یا قوه غیرقابل مقاومت
acatalepsy U موضوع غیرقابل درک مکتب
indefinite U غیرقابل اندازه گیری نامعین
lightproof U غیرقابل نفوذ بوسیله نور
unliquidated damages U خسارات غیرقابل براورد به پول
unspeakable U توصیف ناپذیر غیرقابل بیان
dead stock U موجودی بی ارزش و غیرقابل فروش
irrevocable letter of credit U اعتبار اسنادی غیرقابل برگشت
confirmed irrevocable letter to credit U اعتبار غیرقابل برگشت تاییدشده
indefensible U غیرقابل اعتذار تصدیق نکردنی
wordless U غیرقابل بیان با لغات خاموش
innumerable U غیرقابل شمارش بیحد و حصر
wimps U نمایش برنامه که از گرافیک یا نشانههای کنترل نرم افزار برای تسهیل در استفاده , استفاده میکند. دستورات سیستم لازم نیست تایپ شوند
wimp U نمایش برنامه که از گرافیک یا نشانههای کنترل نرم افزار برای تسهیل در استفاده , استفاده میکند. دستورات سیستم لازم نیست تایپ شوند
PPP U که معمولا برای ارسال داده بین کامپیوتر کاربر و سرور راه دور روی اینترنت با استفاده از پروتکل شبکه Tcp/Ip استفاده میشود
defect skipping U روش مشخص کردن و برچسب گداری شیارهای حساس مغناطیسی در حال ساخت تا استفاده نشوند. اشاره به شیار بعدی مناسبی که قابل استفاده است
Hamming code U سیستم کدگذتاری که از بیتهای بررسی برای تشخیص و تصحیح خطاها در داده ارسالی استفاده میکند که بیشتر در سیستمهای متن راه دور استفاده میشود
freezes U ثابت کردن غیرقابل حرکت ساختن
freeze U ثابت کردن غیرقابل حرکت ساختن
unobtainable U بدست نیامدنی نایافتنی غیرقابل حصول
irrepressible U منع ناپذیر غیرقابل جلو گیری
blocked cuurency U پول غیرقابل انتقال به خارج از کشور
unserviceable U غیرقابل تعمیر غیر قابل توزیع
erratic U غیرقابل پیش بینی دمدمی مزاج
dead stock U موجودی بی ارزش یا غیرقابل فروش سرمایه بیکار
solenoid sweep U پاک کردن مین با استفاده ازقدرت سیم پیچی مغناطیسی مین روبی با استفاده ازسلونوئید
publish U 1-استفاده از بستههای نشر رومیزی و چاپگرهای لیزری برای تولید چاپ . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات .
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com