Perdic | غرض شخصی ( خصوصی ) داشتن | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (12 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	To have selfish motives . to have an axe to grind. U	غرض شخصی ( خصوصی ) داشتن

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	very own <adj.> U	خصوصی [شخصی]
	to be privately insured U	بیمه خصوصی داشتن
	to have private insurance [cover] U	بیمه خصوصی داشتن
	to hold in d. U	درتصرف شخصی داشتن
	private automatic branch exchange U	رد و بدل کننده شعبهای اتومات خصوصی مبادله انشعاب خودکار خصوصی
	trusts U	تاسیس به خصوصی است در حقوق انگلوساکسون که در ان شخصی مالی را به شخص دیگری منتقل میکند واین شخص متعهد میشودامور خاصی را نسبت به شخص ثالث انجام دهد و یابه طور کلی اموری را که مورد نظر موسس بوده بجااورد
	trusted U	تاسیس به خصوصی است در حقوق انگلوساکسون که در ان شخصی مالی را به شخص دیگری منتقل میکند واین شخص متعهد میشودامور خاصی را نسبت به شخص ثالث انجام دهد و یابه طور کلی اموری را که مورد نظر موسس بوده بجااورد
	trust U	تاسیس به خصوصی است در حقوق انگلوساکسون که در ان شخصی مالی را به شخص دیگری منتقل میکند واین شخص متعهد میشودامور خاصی را نسبت به شخص ثالث انجام دهد و یابه طور کلی اموری را که مورد نظر موسس بوده بجااورد
	f.drss U	جامه شخصی که باتفتن شخصی دوخته درمجلس رقص بپوشند
	subscribers U	1-شخصی که یک تلفن دارد.2-شخصی که مبلغی می پردازد تا به سرویس مثل BBS دستیابی یابد
	subscriber U	1-شخصی که یک تلفن دارد.2-شخصی که مبلغی می پردازد تا به سرویس مثل BBS دستیابی یابد
	money to burn <idiom> U	بیش ازاحتیاج ،داشتن،داشتن پول خیلی زیاد
	long U	میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
	long- U	میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
	longs U	میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
	longed U	میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
	longest U	میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
	longer U	میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
	to keep up U	از افسرده شدن نگاه داشتن باذنگاه داشتن
	to keep down U	زیرفرمان خودنگاه داشتن دراطاعت خود داشتن
	off the record <idiom> U	خصوصی
	necessary house U	خصوصی
	private U	خصوصی
	privates U	خصوصی
	jackes U	خصوصی
	private line U	خط خصوصی
	personal U	خصوصی
	subrosa U	خصوصی
	informal U	خصوصی
	private property U	مالکیت خصوصی
	privatises U	خصوصی کردن
	private property U	دارائیهای خصوصی
	private school U	اموزشگاه خصوصی
	in petto U	بطور خصوصی
	private ownership U	مالکیت خصوصی
	private law U	حقوق خصوصی
	privatizing U	خصوصی کردن
	privatizes U	خصوصی کردن
	privatized U	خصوصی کردن
	privatization U	خصوصی کردن
	private debt U	بدهی خصوصی
	privatising U	خصوصی کردن
	privatize U	خصوصی کردن
	private enterprise U	عمل خصوصی
	private schools U	اموزشگاه خصوصی
	backstage U	محرمانه خصوصی
	private deed U	سند خصوصی
	proprietary company U	شرکت خصوصی
	casket U	نامه خصوصی
	quasi private U	شبه خصوصی
	quasi private U	نیمه خصوصی
	privy U	خصوصی محرمانه
	special relativity U	نسبیت خصوصی
	relator U	مدعی خصوصی
	semiprivate U	نیمه خصوصی
	relator U	شاکی خصوصی
	closet U	گنجه خصوصی
	closeted U	گنجه خصوصی
	closeting U	گنجه خصوصی
	closets U	گنجه خصوصی
	off-the-record U	محرمانه و خصوصی
	off the record U	محرمانه و خصوصی
	private eyes U	کارآگاه خصوصی
	private eye U	کارآگاه خصوصی
	pillow talk U	حرفهای خصوصی
	private saving U	پس انداز خصوصی
	Citizens' Band U	باند خصوصی
	private talk U	صحبت خصوصی
	private treaty U	معامله خصوصی
	privately leased line U	خط اجارهای خصوصی
	private detective U	کاراگاه خصوصی
	private detectives U	کاراگاه خصوصی
	private investigator U	کاراگاه خصوصی
	private tutoring [American E] U	تدریس خصوصی
	private tuition U	تدریس خصوصی
	extra tuition U	تدریس خصوصی
	private lessons U	تدریس خصوصی
	subjective U	فاعلی خصوصی
	private finance U	مالیه خصوصی
	personal U	منقول خصوصی
	apsidiole U	نیایشگاه خصوصی
	private sector U	بخش خصوصی
	praivate ownership U	مالکیت خصوصی
	private U	اختصاصی خصوصی
	passkey U	کلید خصوصی
	party lines U	خط خصوصی تلفن
	party line U	خط خصوصی تلفن
	tutor U	معلم خصوصی
	tutored U	معلم خصوصی
	tutors U	معلم خصوصی
	camarin U	نیایشگاه خصوصی
	private enterprises U	موسسات خصوصی
	paticular U	خصوصی بابت
	privately U	بطور خصوصی
	private employees U	کارکنان خصوصی
	private cost U	هزینه خصوصی
	private enterprise U	شرکت خصوصی
	private corporation U	شرکت خصوصی
	private consumption U	مصرف خصوصی
	caskets U	نامه خصوصی
	private company U	شرکت خصوصی
	private institutions U	موسسات خصوصی
	private borrowing U	استقراض خصوصی
	private benefits U	منافع خصوصی
	privatised U	خصوصی کردن
	private agreement U	قرارداد خصوصی
	privates U	اختصاصی خصوصی
	backsides U	عقب هر چیزی خصوصی
	tutorials U	درس خصوصی دادن به
	pbx U	تبادل انشعاب خصوصی
	tutorial U	درس خصوصی دادن به
	tutors U	درس خصوصی دادن به
	behind the stage <adj.> <adv.> U	خصوصی [اصطلاح مجازی]
	jurist U	متخصص حقوق خصوصی
	backside U	عقب هر چیزی خصوصی
	tutor U	درس خصوصی دادن به
	special theory of relativity U	نظریه نسبیت خصوصی
	tutored U	درس خصوصی دادن به
	curtain lecture U	صحبتهای خصوصی زن وشوهر
	sitting in camera U	جلسه خصوصی دادگاه
	private enterprise U	اقتصاد بخش خصوصی
	private rate of discount U	نرخ تنزیل خصوصی
	private broadcasting U	پخش برنامه خصوصی
	private rate of return U	نرخ بازده خصوصی
	private branch exchange U	مبادله انشعاب خصوصی
	personal staff U	ستاد خصوصی فرمانده
	principle of exclusion U	در مورد کالاهای خصوصی
	jurists U	متخصص حقوق خصوصی
	to give private lessons U	درس خصوصی دادن
	privy purse U	اعتبارمخصوص هزینههای خصوصی پادشاه
	palor U	اطاق برای گفتگو خصوصی
	marginal net private product U	محصول خصوصی نهائی خالص
	objectives U	علمی و بدون نظر خصوصی
	private enterprise U	اقتصاد ازاد موسسه خصوصی
	objective U	علمی و بدون نظر خصوصی
	private international law U	حقوق بین الملل خصوصی
	with average U	شامل خسارات خصوصی وجزئی
	committees U	هیئت بررسی انجمن جلسه خصوصی
	committee U	هیئت بررسی انجمن جلسه خصوصی
	to keep one's feet on the ground <idiom> U	علمی ماندن و بدون نظر خصوصی
	offstage U	خارج از صحنه نمایش درزندگی خصوصی
	abhors U	بیم داشتن از ترس داشتن از
	abhorred U	بیم داشتن از ترس داشتن از
	to have by heart U	ازحفظ داشتن درسینه داشتن
	cost U	قیمت داشتن ارزش داشتن
	abhorring U	بیم داشتن از ترس داشتن از
	proffered U	تقدیم داشتن عرضه داشتن
	hopes U	انتظار داشتن ارزو داشتن
	resides U	اقامت داشتن مسکن داشتن
	hope U	انتظار داشتن ارزو داشتن
	hoping U	انتظار داشتن ارزو داشتن
	proffers U	تقدیم داشتن عرضه داشتن
	hoped U	انتظار داشتن ارزو داشتن
	mean U	مقصود داشتن هدف داشتن
	differs U	اختلاف داشتن تفاوت داشتن
	meaner U	مقصود داشتن هدف داشتن
	differing U	اختلاف داشتن تفاوت داشتن
	reside U	اقامت داشتن مسکن داشتن
	meanest U	مقصود داشتن هدف داشتن
	proffer U	تقدیم داشتن عرضه داشتن
	proffering U	تقدیم داشتن عرضه داشتن
	resided U	اقامت داشتن مسکن داشتن
	differed U	اختلاف داشتن تفاوت داشتن
	differ U	اختلاف داشتن تفاوت داشتن
	to tutor somebody in English U	به کسی درس خصوصی در زبان انگلیسی دادن
	privilege cab U	درشگه کرایهای که حق دارددر جاهای خصوصی بایستد
	table talk U	صحبتهای خصوصی و غیررسمی در سر میز غذا مفاوضه
	behind the scenes U	در پشت پرده دارای اطلاعات خصوصی یا خارجی
	pabx U	Exchange AutomaticBranch Private تبادل انشعاب خودکار خصوصی
	toll traverse U	وجهی که برای عبور از املاک خصوصی پرداخت میشود
	qui tam action U	دعوی کیفری که واجد جنبه عمومی و خصوصی باشد
	personals U	بندهایی از روزنامه که درباره اشخاص خصوصی نوشته میشود
	eminent domain U	قدرت حکومت برای استفاده از اموال خصوصی جهت عموم
	upkeep U	بهنگام نگه داشتن . نگه داشتن وسایل در حالت فعال
	introduces U	شبکه کامپیوترهای خصوصی در یک شرکت که توابع یکسانی را برای اینترنت انجام می دهند.
	introducing U	شبکه کامپیوترهای خصوصی در یک شرکت که توابع یکسانی را برای اینترنت انجام می دهند.
	ante-chapel U	[قسمتی از نیایشگاه خصوصی شبیه گوشواره عرضی کلیسا با فضار ورودی مجزا]
	introduced U	شبکه کامپیوترهای خصوصی در یک شرکت که توابع یکسانی را برای اینترنت انجام می دهند.
	introduce U	شبکه کامپیوترهای خصوصی در یک شرکت که توابع یکسانی را برای اینترنت انجام می دهند.
	personal U	شخصی
	civilian U	شخصی
	persona U	شخصی
	personas U	شخصی
	civilians U	شخصی
	civil U	شخصی
	personae U	شخصی
	personable U	شخصی
	informal U	شخصی
	privates U	شخصی
	private U	شخصی
	ones U	شخصی
	one U	شخصی
	some one U	شخصی
	crowding out effect U	نرخ بهره را بالامیبرد و سبب کاهش هزینههای سرمایه گذاری خصوصی در اقتصاد میشود
	paraphernalia U	اموال شخصی زن
	personal effects U	لوازم شخصی
	self-employed U	کار شخصی
	whoso U	هر شخصی که باشد
	self employed U	کار شخصی
	whosoever U	هر شخصی که باشد