English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 119 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
a copious choice of food and drink U غذا و نوشیدنی فراوان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
easy money U پول فراوان ترکیب نرخ پایین بهره وموجودی فراوان اعتبار
potable U نوشیدنی
non-alcoholic beverages U نوشیدنی های غیرالکلی
soft drink U نوشیدنی غیر الکلی
soda pop U نوشیدنی غیر الکلی
What would you like to drink? U نوشیدنی چه میل دارید؟
soft drinks U نوشیدنی غیر الکلی
welcoming drink U نوشیدنی خوش آمد گویی
nonalcoholic drinks U نوشیدنی های غیر الکلی
alcohol-free beverages U نوشیدنی های غیرالکلی [غذا و آشپزخانه]
alcohol-free drinks U نوشیدنی های غیرالکلی [غذا و آشپزخانه]
non-alcoholic beverages U نوشیدنی های غیرالکلی [غذا و آشپزخانه]
soft drinks U نوشیدنی های غیرالکلی [غذا و آشپزخانه]
malted milk U نوشیدنی حاوی شیر خشک و مالت و بستنی
apTritif U نوشیدنی الکلی که قبل از غذا نوشیده میشود
malted milks U نوشیدنی حاوی شیر خشک و مالت و بستنی
moustache U رد نوشیدنی روی لب بالایی [مانند شیر یا آبجو و غیره]
chaser U آب میوه یا آبجو [ یا نوشیدنی کم الکلی] که پشت مشروب قوی و پر الکل می نوشند
oodlins U فراوان
redun dantly U فراوان
redundantly U فراوان
in galore U فراوان
plentifully U فراوان
in abundance U فراوان
exuberantly U فراوان
unsparing U فراوان
all out U فراوان
foison U فراوان
feracious U فراوان
an abundance of U فراوان
affluent U فراوان
excessive U فراوان
abundant U فراوان
superabundant U فراوان
galore U فراوان
fulsome U فراوان
exuberant U فراوان
profuse U فراوان
richly U فراوان
copious U فراوان
oodles U فراوان
plenty U فراوان
plentiful U فراوان
prolific U فراوان
superrabundant U زیاد فراوان
luxuriant vegetation U گیاهان فراوان
post haste U با شتاب فراوان
plenty of rain U باران فراوان
rampant vegetation U گیاهان فراوان
it smells of the lamp U با زحمت فراوان
abound in U فراوان داشتن
foison U محصول فراوان
feisty U فراوان چابک
f. money U پول فراوان
exuberate U فراوان بودن
cretaceous U دارای گچ فراوان
rampant U فراوان حکمفرما
infesting U فراوان بودن در
bounteous U باسخاوت فراوان
abundant element U عنصر فراوان
abound with U فراوان داشتن
very U چندان فراوان
infested U فراوان بودن در
ample U فراوان مفصل
overflowing U فراوان ریزش
abounds U فراوان بودن
infests U فراوان بودن در
amply U بطور فراوان
abundantly U بطور فراوان
teem U فراوان بودن
teemed U فراوان بودن
infest U فراوان بودن در
teeming U فراوان بودن
abound فراوان بودن
rife U فراوان عادی
lots U بسیار فراوان
abounded U فراوان بودن
abounding U فراوان بودن
teems U فراوان بودن
pervading U فراوان یا شایع بودن
pervade U فراوان یا شایع بودن
pervaded U فراوان یا شایع بودن
pervades U فراوان یا شایع بودن
in deepest sympathy U با دلسوزی بسیار فراوان
luxuriance U شکوه وجلال فراوان
copiously U فراوان زیاد مفصلا
post haste U بسرعت شتاب فراوان
here is bread in plenty U نان فراوان داریم
superabound U زیاد فراوان بودن
he is f. of money U پول فراوان دارد
to have plenty of time U وقت فراوان داشتن
grow rife U فراوان یا متداول شدن
shock head U دارای موی فراوان
knock oneself out <idiom> U باعث تلاش فراوان
overlabour U با رنج فراوان انجام دادن
luxuriate U فراوان شدن وفور یافتن
with much pains U با رنج فراوان با زحمات بسیار
labor rich country U کشور با نیروی کار فراوان
overabound U بیش از اندازه فراوان بودن
slather U مقدار فراوان بیش ازاندازه
overrefinement U تهذیب بسیار اراستگی فراوان
luxuriating U فراوان شدن وفور یافتن
luxuriates U فراوان شدن وفور یافتن
luxuriated U فراوان شدن وفور یافتن
it is a in terms U پرازاصطلاحات است اصطلاعات فراوان دارد
Joyedevivre U لذت فراوان زندگی [ریشه فرانسوی]
shock headed U انبوه گیسو دارای موی فراوان
Ferdowsi is held in the greatest respect. U فردوسی مورد احترام فراوان است
wisha U برای بیان تعجب فراوان بکار میرود
it is of a wide distribution U در خیلی جاها پیدا میشود بسیار فراوان است
Vistory was dearly bought . U پیروزی بقیمت گرانی بدست آمد ( تلفات جانی فراوان )
Mahogany was once abundant [prolific] in the tropical forests. U یک موقعی چوب ماهون در جنگل های استوایی فراوان بود.
jam session U اجرای اهنگهای طرب انگیز بوسیله ارکسترهای بزرگ و نوازندگان فراوان
opened U تابعی که میتواند در تابع یا برنامه بزرگ بدون دستور فراوان درج شود
opens U تابعی که میتواند در تابع یا برنامه بزرگ بدون دستور فراوان درج شود
Perspex U خانوادهای از پلاستیکها که بعنوان شیشه یا پلاستیکهای شفاف و نوگذران در هواپیماکاربرد فراوان دارد
open U تابعی که میتواند در تابع یا برنامه بزرگ بدون دستور فراوان درج شود
phenolic epoxy U خانوادهای از رزینها وچسبها که در مشتقات فنل کاربرد فراوان دارند و درهمه انها پلهای اکسیژن رابط رادیکالهای هیدروکربنی وجود دارد
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com