Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
meat
U
غذای اصلی
meats
U
غذای اصلی
entree
U
غذای اصلی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
for half board
U
برای تختخواب، صبحانه و یک وعده غذای اصلی
Other Matches
VL bus
U
مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
VL local bus
U
مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
master data file
U
پرونده مشخصات اصلی امادنظامی پروند خصوصیات اصلی اماد
master
U
سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
mastered
U
سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
masters
U
سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
acciaccatura
U
نت سریعی که نیم پرده کوتاه تر ازنت اصلی است وقبل از نت اصلی نواخته میشود
stinkpot
U
غذای بدبو
chicken feed
U
غذای جوجه
when in season
U
غذای فصل
sweetmeat
U
غذای شیرین
health foods
U
غذای سالم
seafood
U
غذای دریایی
junk food
U
غذای ناسالم
junk foods
U
غذای ناسالم
spirilual nutriment
U
غذای روحانی
plant food
U
غذای گیاه
antipasto
U
غذای اشتهااور
sop
U
غذای مایع
dish of the day
U
غذای روز
sops
U
غذای مایع
birdseed
U
غذای پرندگان
restorative food
U
غذای مقوی
potluck
U
غذای مختصر
plant food
U
غذای گیاهی
dinette
U
غذای گرم
luncheon
U
غذای مفصل
shore dinner
U
غذای دریایی
cornmeal
U
غذای ذرت
luncheons
U
غذای مفصل
health food
U
غذای سالم
on board
U
که در تخته اصلی یا PCB اصلی قرار دارد
Oily skin (food).
U
پوست ( غذای ) چرب
chow mein
U
نوعی غذای چینی
a special menu
U
صورت غذای مخصوص
Good wholesome food .
U
غذای سالم وکامل
gastronomist
U
متخصص غذای لذیذ
chopsuey
U
نوعی غذای چینی
board
U
غذای روی میز
stenophagous
U
غذای محدود خوار
Frozen meat ( food ) .
U
گوشت ( غذای ) یخ زده
debilitant
U
غذای ضعیف کننده
boarded
U
غذای روی میز
set menu
U
صورت غذای هر روزه
fondu
U
نوعی غذای سویسی
to toy with one's food
U
با غذای خود بازی کردن
food container
U
فرف غذای قابل حمل
slosh
U
غذای چسبناک مشروب لزج
baked meat
U
شیرینی اردی غذای پخته
progressive cookery
U
پخت تدریجی غذای یکان
speciality of the house
U
غذای مخصوص طبخ منزل
bakemeat
U
شیرینی اردی غذای پخته
That was a very good meal.
غذای خیلی خوبی بود.
sloshing
U
غذای چسبناک مشروب لزج
Rice is a wholesome food .
U
برنج غذای کاملی است
sloshes
U
غذای چسبناک مشروب لزج
generation
U
کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
staple
U
جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
prototypic
U
وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
prototypal
U
وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
stapled
U
جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
main guard
U
نیروی جلودار اصلی حفاظ اصلی
stapling
U
جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
generations
U
کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
initial reserves
U
ذخایر اصلی احتیاط اولیه یا اصلی
first generation computer
U
کپی اصلی تصویر یا متن اصلی
casserole
U
نوعی غذای مرکب از گوشت وارد
mawkish
U
حالت تهوع نسبت به غذای بدمزه
ravioli
U
نوعی غذای ایتالیایی از گوشت و نشاسته
succotash
U
غذای مرکب از لوبیا ومغزذرت پخته
casseroles
U
نوعی غذای مرکب از گوشت وارد
entremets
U
غذای لذید اضافه بر برنامه معمولی
underfeed
U
غذای غیر کافی خوردن یا دادن
agape
U
غذای سبک پس ار جشنی در کلیسا
[دین]
An apple a day keeps the doctor away.
<proverb>
U
غذای خوب طبیب را فراری می دهد.
I revisited her recipe.
U
من دستور کار
[غذای]
او
[زن]
را دوباره بکار بردم.
The food was not fit to eat.
U
غذای ناجوری بود ( قابل خوردن نبود )
mainstay
U
مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
mainstays
U
مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
anastylosis
U
[واژه ای برای ساختار دوباره سازی ساختمان با مواد اصلی و بر طبق سیستم ساختار اصلی]
base unit
U
یکای اصلی واحد اصلی
base camp
U
پایگاه اصلی کمپ اصلی
master file
U
فایل اصلی پرونده اصلی
fundamental unit
U
یکای اصلی واحد اصلی
expansion slots
U
شکاف ها یا فضاهای خالی درون کامپیوتر اصلی برای اتصال تخته مدارهای کوچک به تخته مدار اصلی بکار می روند
He warned he would go on a termless hunger strike.
U
او
[مرد]
هشدار داد که اعتصاب غذای بی مدتی خواهد کرد.
slop
U
غذای رقیق وبی مزه پساب اشپزخانه وامثال ان تفاله
broth
U
غذای مایعی مرکب از گوشت یاماهی وحبوبات وسبزیهای پخته
slopped
U
غذای رقیق وبی مزه پساب اشپزخانه وامثال ان تفاله
slopping
U
غذای رقیق وبی مزه پساب اشپزخانه وامثال ان تفاله
puffs
U
دود ویا بخار قسمت پف کرده جامه زنانه غذای پف دار
puff
U
دود ویا بخار قسمت پف کرده جامه زنانه غذای پف دار
puffing
U
دود ویا بخار قسمت پف کرده جامه زنانه غذای پف دار
mattering
U
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
matter
U
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
mattered
U
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
matters
U
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
DIMM
U
سیستم مرتب کردن قط عات حافظه RAM در دوطرف کارت کوچک که قابل درج روی تخته اصلی کامپیوتر است تا حافظه اصلی بروز شود
external
U
که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
externals
U
که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
elegant
U
یک برنامه با کمترین مقدارحافظه اصلی طراحی یک برنامه کارا که با کم کردن تعداد دستورالعملهای بکاربرده شده برای انجام کارهای گوناگون از حداقل ممکن حافظه اصلی استفاده کند
FEP
U
پردازنده بین منبع ورودی و کامپیوتر اصلی که کار آن این است که داده دریافتی را پیش پردازش کند تا بار کاری کامپیوتر اصلی را کم کند
munchies
[Colloquial]
U
غذای برای ریز ریز خوردن
[مانند تخمه یا پسته]
pilot tunnel
U
تونل کوچکی که جلو تونل اصلی حفر میشود تا شیب وسمت واقعی تونل اصلی که بایستی حفر گردد تعیین شودو به تونل راهنما معروف است
hunger strikes
U
اعتصاب غذای زندانیان وغیره اعتصاب غذا
hunger strike
U
اعتصاب غذای زندانیان وغیره اعتصاب غذا
bodies
U
1-بخش اصلی در یک متن 2-بخش اصلی یک برنامه
body
U
1-بخش اصلی در یک متن 2-بخش اصلی یک برنامه
authentic document
U
اصل سند مدارک اصلی سند اصلی
source
U
1-لیست کردن متن به صورت اصلی . 2-لیست کردن برنامه اصلی
standby
U
سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
standbys
U
سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
echo check
U
بررسی صحت عملیات ارسال اطلاعات که در ان اطلاعات دریافت شده به منبع اصلی برگشت داده شده و با اطلاعات اصلی مقایسه میشودمقابله به کمک طنین بررسی طنین
master compass
U
قطبنمای الکتریکی اصلی قطبنمای اصلی
input/output
U
فضای ذخیره سازی موقت برای داده دریافتی از حافظه اصلی پیش از ارسال به وسیله ورودی /خروجی یا دادهای که از وسیله ورودی /خروجی پردازش میشود یا در حافظه اصلی ذخیره میشود
mainlines
U
خط اصلی
mainlined
U
اصلی
mainlines
U
اصلی
elemental
U
اصلی
mainlined
U
خط اصلی
parent
U
اصلی
mainline
U
اصلی
mainline
U
خط اصلی
first-hand
U
اصلی
essential
U
اصلی
quintessential
U
اصلی
intrinsic
U
اصلی
main attack
U
تک اصلی
seminal
U
اصلی
essentials
U
اصلی
primordial
U
اصلی
main
U
خط اصلی
masters
U
اصلی
trunk
U
خط اصلی
trunks
U
خط اصلی
principals
U
اصلی
main
<adj.>
U
اصلی
main stem
U
خط اصلی
native code
U
کد اصلی
texts
U
اصلی
text
U
اصلی
principal
U
اصلی
mastered
U
اصلی
elementary
U
اصلی
head
U
اصلی
inherent
U
اصلی
normative
U
اصلی
proto
U
اصلی
arches
U
اصلی
arch-
U
اصلی
arch
U
اصلی
fundamental
U
اصلی
organic
U
اصلی
main deck
U
پل اصلی
functional
U
اصلی
main door
U
در اصلی
initial
U
اصلی
initialed
U
اصلی
initialing
U
اصلی
initialled
U
اصلی
initialling
U
اصلی
initials
U
اصلی
primitive
U
اصلی
master
U
اصلی
primal
U
اصلی
rudimental
U
اصلی
main line
U
خط اصلی
substantive
[essential]
<adj.>
U
اصلی
fundametal
U
اصلی
ingrown
U
اصلی
immanent
U
اصلی
elementarily
U
اصلی
quintessential
<adj.>
U
اصلی
primary
U
اصلی
germinal
U
اصلی
radical
U
اصلی
radicals
U
اصلی
major
U
اصلی
major
<adj.>
U
اصلی
primarily
U
اصلی
aboriginal
U
اصلی
aboriginals
U
اصلی
essential
<adj.>
U
اصلی
isogeny
U
هم اصلی
firsthand
U
اصلی
principle
U
اصلی
prime
U
اصلی
originals
U
اصلی
original
U
اصلی
primed
U
اصلی
basic
U
اصلی
basics
U
اصلی
primes
U
اصلی
line link
U
خط اصلی
majoring
U
اصلی
mainlining
U
خط اصلی
main lines
U
خط اصلی
genuine
U
اصلی
cardinals
U
اصلی
cardinal
U
اصلی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com