English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 24 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
Mexican food is hot 9spicy). U غذاهای مکزیکی تند است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
mexican U مکزیکی
snacks U غذاهای سرپایی
snacks U غذاهای سبک
side dish U غذاهای فرعی
subsidiary foods U غذاهای تکمیلی
wetback U مهاجر فراری مکزیکی
greaser U مکزیکی یااسپانیولی امریکایی
different kinds of food U غذاهای جوربه جور
tortillas U نان ذرت مکزیکی
tortilla U نان ذرت مکزیکی
polyphagia U خورنده غذاهای گوناگون
Chicanos U شهروند امریکایی مکزیکی تبار
Chicano U شهروند امریکایی مکزیکی تبار
pulque U عرق صبر زرد مکزیکی
seafood U غذاهای مرکب از جانوران دریایی
charreada U سواری مکزیکی اسب وحشی
lunchroom U رستورانی که غذاهای مختصرواماده دارد
jacal U کلبه سقف پوشالی مکزیکی چپر
smorgasbord U میز غذاهای متنوع که شخص از ان انتخاب میکند
luncheonettes U رستوران یا محلی که غذاهای مختصر و سبک را می فروشد
luncheonette U رستوران یا محلی که غذاهای مختصر و سبک را می فروشد
jacana U پرنده پا دراز و پنجه بزرگ مکزیکی که در اب راه میرود
jacamar U پرندگان منقار درازبرزیلی و مکزیکی که ازحشرات تغذیه می کنند
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com