English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
haze U غبارها یا ذرات ریزی که دراتمسفر پراکنده شده اند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
dispersion hardening U سخت گردانی فلزات با پراکندن ذرات ریزی با فازهای مختلف داخل ان
divided fire U زیر اتش گرفتن چند هدف به طور همزمان تیر پراکنده اتش پراکنده
scatter U پراکنده شدن پراکنده کردن
scatters U پراکنده شدن پراکنده کردن
northern lights شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
Aurora Polaris U شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
merry dance U شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
merry dancers U شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
Aurora Polaris U شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
intermoleculary U بین ذرات در داخل ذرات
linear programming U برنامه ریزی خطی طرح ریزی عملیات صنعتی ونظامی برحسب خطوط مشخص ومعین
moulting U پر ریزی موی ریزی
planning directive U دستورالعمل طرح ریزی راهنمای طرح ریزی
planning factor U معیارهای طرح ریزی عوامل طرح ریزی
planning comission U هیات برنامه ریزی کمیسیون برنامه ریزی
dissipated U پراکنده
scatterd U پراکنده
dispersoid U پراکنده
far-flung U پراکنده
sparse U پراکنده
sparsely U پراکنده
far flung U پراکنده
diffuse U پراکنده
diffuses U پراکنده
diffusing U پراکنده
diffused U پراکنده
scattered U پراکنده
simplex method U روش سیمپلکس در برنامه ریزی خطی روش سیستماتیک و منظم برای حل مسائل برنامه ریزی خطی
magnetic stray field U میدان پراکنده
dashed U پراکنده کردن
scatter plot U ترسیم پراکنده
scatter program U نمودار پراکنده
scatter read U پراکنده خوانی
dissipative U پراکنده سازنده
scattered radiation U تشعشع پراکنده
scatterer U پراکنده ساز
disperses U پراکنده شدن
fragmentary delusion U هذیان پراکنده
distributed practices U تمرینهای پراکنده
disject U پراکنده کردن
interspersion U پراکنده کردن
disperses U پراکنده کردن
dashes U پراکنده کردن
dash U پراکنده کردن
interspersed U پراکنده کردن
logorrhea U پراکنده گویی
sporadically U پراکنده انفرادی
intersperses U پراکنده کردن
intersperse U پراکنده کردن
interspersing U پراکنده کردن
disperse U پراکنده کردن
disperse U پراکنده شدن
sporadic U پراکنده انفرادی
dispersed U پراکنده شدن
dispersed U پراکنده کردن
straggly U پراکنده اواره
wild shot U تیر پراکنده
scatterings U چیزهای پراکنده
outspread U بسط پراکنده
sparse population U جمعیت کم یا پراکنده
stray current U جریان پراکنده
dispersing U پراکنده شدن
scattering U پراکنده کردن
seme U افشانده پراکنده
dispersing U پراکنده کردن
ingredient U ذرات
ingredients U ذرات
scattered clouds U ابرهای پراکنده [هواشناسی]
dispersal U پراکندگی پراکنده سازی
energy dissipation U پراکنده سازی انرژی
diaspora U جماعت یهودیان پراکنده
zigzag leakage flux U شار پراکنده زیگزاگ
planetesimal U ذرات سیارهای
metal foulings U ذرات فلز
molecular attracticm U جاده ذرات
elementary particles U ذرات بنیادی
cosmic particles U ذرات کیهانی
blood corpuscles U ذرات خون
weight of solids U وزن ذرات
denseness U تراکم ذرات
roily U پر از ذرات رسوبی
intermolecular U بین ذرات
radioactive rays U ذرات رادیواکتیو
allergen U ذرات الرژی زا
particle physics U فیزیک ذرات
sand blasting U ذرات سنگ
intermolecular U در داخل ذرات
fundamental particles U ذرات بنیادی
barrier penetration by particles U نفوذ ذرات در سد
cloudy with sunny intervals <idiom> U پراکنده و تا اندازه ای آفتابی [هواشناسی]
magnetic leakage flux U فوران پراکنده نشتی مغناطیسی
sunny with cloudy intervals <idiom> U پراکنده و تا اندازه ای آفتابی [هواشناسی]
effuse U پخش کردن پراکنده و متفرق
segregation U تفکیک ذرات بتن
absorption of charged particles U جذب ذرات باردار
effective size of grain U قطر موثر ذرات
particle physics U فیزیک ذرات اتمی
emulsioned U ذرات چربی دراب
emulsions U ذرات چربی دراب
emulsion U ذرات چربی دراب
pollinium U توده ذرات گرده گل
cascade impactor U دستگاه جداسازی پی در پی ذرات
emulsioning U ذرات چربی دراب
planetesimal hypothesis U فرضیه ذرات سیارهای
thershold temperature U استانه دمای ذرات
particulate U دارای ذرات ریز
scattering of alpha particles U پراکندگی ذرات الفا
nebulize U تبدیل به ذرات کردن
round up U جمع اوری اشیا یا اشخاص پراکنده
dispersion U متلاشی شدن خاکدانه ها به ذرات
isometrics U دارای ذرات ریز متساوی
granulate U دارای ذرات ریز کردن
fall out U ذرات رادیواکتیوی که از جو بزمین میریزد
emulsified U بشکل ذرات ریز و پایداردراوردن
cohesion U التصاق یا قوه جاذبه ذرات
polymerization U ترکیب و تراکم ذرات پلیمریزاسیون
emulsifies U بشکل ذرات ریز و پایداردراوردن
emulsifying U بشکل ذرات ریز و پایداردراوردن
leucocytosis U افزودگی ذرات سفید خون
isometric U دارای ذرات ریز متساوی
emulsify U بشکل ذرات ریز و پایداردراوردن
to send things flying U [بخاطر ضربه] به اطراف در هوا پراکنده شدن
riot act قانون پراکنده ساختن اجتماعات آشوب طلب
to rally scattered troops U جمع آوری کردن نیروهای نظامی پراکنده
nucleon U ذرات اتم مثل نوترون وپروتون
kinetic theory U فرضیه حرکت ذرات کوچک اجسام
suspensoid U محلول سریشمی دارای ذرات معلق
achondrite U سنگ الماس بدون ذرات گرد
vacuist U کسیکه معتقدبوجودخلادرمیان ذرات ماده میباشد
cohesion U نیروی جاذبه بین ذرات همگن
lyophobic U دارای عدم تجانس با مایعی که دران پراکنده شده
dispersoid U پخش کامل ذرات جسمی درجسم دیگر
schiller U تلالو وزرق وبرق ذرات سنگ معدنی
protoxide U ترکیبی که حداقل ذرات اکسیژن دران باشد
micronize U بصورت ذرات ریز وپودر ماننددر اوردن
grain size classification U طبقه بندی خاک از نظر اندازه ذرات
lenticulate U ذرات ریز وعدسکهای کوچک در فیلم نمودارکردن
grain orientation U طرز قرار گرفتن ذرات نسبت به یکدیگر
atomises U تبدیل به پودر کردن مرکب از اتم یا ذرات ریزکردن
atomize U تبدیل به پودر کردن مرکب از اتم یا ذرات ریزکردن
atomising U تبدیل به پودر کردن مرکب از اتم یا ذرات ریزکردن
atomized U تبدیل به پودر کردن مرکب از اتم یا ذرات ریزکردن
mist U کاهش قابلیت دید به 1 تا 01کیلومتر توسط ذرات کوچک اب
atomised U تبدیل به پودر کردن مرکب از اتم یا ذرات ریزکردن
atomizes U تبدیل به پودر کردن مرکب از اتم یا ذرات ریزکردن
synchrotron U دستگاه تقویت وتسریع ذرات بار دار الکترونی
atomizing U تبدیل به پودر کردن مرکب از اتم یا ذرات ریزکردن
emulsion U تعلیق جسمی بصورت ذرات ریز وپایدار در محلولی
emulsioned U تعلیق جسمی بصورت ذرات ریز وپایدار در محلولی
kinetic theory of heat U عقیده نظری نسبت باینکه گرماازجنبش ذرات پیدامیشود
emulsions U تعلیق جسمی بصورت ذرات ریز وپایدار در محلولی
electrophoresis U حرکت ذرات معلق مایع بوسیله نیروی برق
mists U کاهش قابلیت دید به 1 تا 01کیلومتر توسط ذرات کوچک اب
charge neutrality U تساوی تقریبی ذرات مثبت ومنفی در شارههای متراکم
textures U طرز قرار گرفتن ذرات خاک نسبت بهم
texture U طرز قرار گرفتن ذرات خاک نسبت بهم
emulsioning U تعلیق جسمی بصورت ذرات ریز وپایدار در محلولی
diatomite U ذرات فریف و ریزسیلیسی که از بقایای گمزادان بدست می اید
amylose U مادهء قندی که داخل ذرات نشاستهای را تشکیل میدهد
physical analysis U جداسازی ذرات خاک از نظر قطر دانه ها به روش فیزیکی
binders U ذرات خاک رسی که جهت چسبندگی به شن و ماسه اضافه میشود
binder U ذرات خاک رسی که جهت چسبندگی به شن و ماسه اضافه میشود
atomizers U دستگاهی که عناصری را به ذرات ریز تبدیل میکند مثل عطرپاش
atomizer U دستگاهی که عناصری را به ذرات ریز تبدیل میکند مثل عطرپاش
iceneedle U یکی از ذرات فریف یخ که درهوای سرد و شفاف بطورشناوریافت میشود
aerosol U ترکیب کلوئیدی ذرات بسیارریز مایع یا جامد در گاز یک دست
aerosols U ترکیب کلوئیدی ذرات بسیارریز مایع یا جامد در گاز یک دست
atomisers U دستگاهی که عناصری را به ذرات ریز تبدیل میکند مثل عطرپاش
puff ball U یکجورسماروغ که چون تخم دان گوی مانندان شکسته شودتخم ان پراکنده میشود
planning guidance U راهنمای طرح ریزی راهنمای طرح ریزی فرمانده
aluminum pigmented dope U لعاب یا پرداخت که داخل ان تکههای کوچک الومینیوم بصورت معلق پراکنده شده است
air brush U برس و مکنده هوایی جهت گرفت پرز اضافی و ذرات زائد فرش
soft fails U فهور ناگهانی نویزها درمدارهای ریز الکترونیکی ازطریق ذرات اشعه کیهانی
atomic theory U فرضیهء اتمی که تمام مواد راترکیبی از ذرات اتم میداند تئوری انفصال ماده
emission theory U فرض اینکه نورعبارت است ازیک رشته ذرات سبک که ازجسم نورانی ریزش میکند
wet filter U فیلتری که در ان فیلمی ازمایع که روی سطح المنت قرارگرفته مانع از عبور ذرات و و الودگی میشود
material dispersion U پراکنده شدن پالس نورانی درداخل یک فیبر نوری در نتیجه طول موجهای مختلف ساطع شده از یک منبع
ether U جسم قابل ارتجاعی که فضاوحتی فواصل میان ذرات اجسام را پر کرده ووسیله انتقال روشنایی و گرمامیشود
polymer U جسمی که از ترکیب ذرات متشابه الترکیب وازتکرار واحدهای ساختمانی یکنوخت ایجاد شده باشد بسپار
polymers U جسمی که از ترکیب ذرات متشابه الترکیب وازتکرار واحدهای ساختمانی یکنوخت ایجاد شده باشد بسپار
fan U 1-خنک کردن وسیله با استفاده از وزش هوا. 2-پراکنده کردن مجموعهای از وسایل و مضوعات
fans U 1-خنک کردن وسیله با استفاده از وزش هوا. 2-پراکنده کردن مجموعهای از وسایل و مضوعات
fanned U 1-خنک کردن وسیله با استفاده از وزش هوا. 2-پراکنده کردن مجموعهای از وسایل و مضوعات
fanning U 1-خنک کردن وسیله با استفاده از وزش هوا. 2-پراکنده کردن مجموعهای از وسایل و مضوعات
gravelling U شن ریزی
foundation U پی ریزی
tininess U ریزی
inpouring U تو ریزی
molt U پر ریزی
shrouding U شن ریزی
deplumation U پر ریزی
zero air voids unit weight U وزن ذرات موجود در خاک درواحد حجم خاک اشباع شده
polymeric U دارای ذرات وترکیبات متعدد ومشابه چند نژادی چند رگه
vortex separation U جداکردن ذرات مختلف از یک سیال توسط نیروهای گریز ازمرکزی مختلف در حرکت حلقوی یا گردابی
landslip U فرو ریزی
outflows U بیرون ریزی
landslips U فرو ریزی
outflow U بیرون ریزی
actification U سرکه ریزی
modeller U طرح ریزی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com