English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 33 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
alpha aurigae U عیوق بزبان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
capella U عیوق
capella U بزبان
slang U بزبان عامیانه
latine U بزبان لاتینی
indispensables U بزبان شوخی
gallice U بزبان فرانسه
utters U بزبان اوردن
uttered U بزبان اوردن
utter U بزبان اوردن
inexpressibles U بزبان شوخی
doggie U سگ بزبان کودکان سگ کوچک
slang U بزبان یا لهجه مخصوص
romanic U متکلم بزبان رومی
uvular U وابسته بزبان کوچک
in legal parlance U بزبان یا عباراتی حقوقی
retranslate U دوباره بزبان نخستین دراوردن
vulgarization U تعمیم چیزی بزبان ساده
PO U پبشاب دان بزبان کودکان
formulate U بیان داشتن بزبان ریاضی
formulated U بیان داشتن بزبان ریاضی
formulates U بیان داشتن بزبان ریاضی
formulating U بیان داشتن بزبان ریاضی
They were talking in Spanish . U بزبان اسپانیولی صحبت می کردند
arabist U عالم بزبان و علوم عربی
I spoke my mind. U آنچه دردل داشتم بزبان آوردم
popularly U از لحاظ توده مردم بزبان ساده
nuncupation U افهار مطلبی در پیش گواه بزبان گویی
latinity U شیوه نوشتن یا سخن گفتن بزبان لاتینی
transliteration U نقل عین تلفظ کلمه یا عبارتی از زبانی بزبان دیگر
predigest U بزبان ساده وقابل فهم دراوردن برای استفاده اماده کردن
jargonize U بزبان غیر مصطلح یا امیخته در اوردن یا ترجمه کردن بقالب اصطلاحات خاص علمی یافنی مخصوص در اوردن
transliterate U عین کلمه یاعبارتی را اززبانی بزبان دیگر نقل کردن حرف بحرف نقل کردن نویسه گردانی کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com