Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
optician
U
عینک فروش دوربین ساز
opticians
U
عینک فروش دوربین ساز
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
opticians
U
دوربین فروش
optician
U
دوربین فروش
stereoscope
U
جهان نما دوربین یا عینک برجسته نما مبحث اشکال برجسته
lorgnette
U
ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
lorgnettes
U
ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
sniper scope
U
دوربین تیراندازی بوسیله تیراندازان ماهر دوربین مادون قرمز دیدبانی در شب
infinity method
U
روش موازی کردن دو خط تارموی دوربین تنظیم دوربین در بینهایت
angle of view
U
زاویه رویت دوربین عکاسی میدان دید دوربین
cross line
U
بعلاوه داخل دوربین خط تار موی دوربین
hyperfocal distance
U
مسافت بین عدسی دوربین تانزدیکترین اشیاء میدان تصویردوربین وقتی که دوربین روی فاصله بینهایت تنظیم شود
woollen draper
U
پشمینه فروش ماهوت فروش شال فروش
synchroscope
U
دوربین کنترل اتش خودکارپدافند هوایی دوربین دستگاه توزیع اتش خودکار
collimating sight
U
دوربین نشانه روی لوله توپ به هدف دوربین منطبق کننده لوله و هدف
on licence
U
پروانه فروش ابجو یا نوشابههای دیگر که در همان جایگاه فروش گسازده شود
pearlies
U
جامه میوه فروش یا سبزی فروش دوره گرد که دکمههای مروارید دارد
wine seller
U
میفروش باده فروش شراب فروش خمار
sales force
U
نیروی فروش کارکنان قسمت فروش
sale maximization
U
به حداکثر رسانیدن فروش ماکزیمم فروش
hard sell
U
سخت کوشی در فروش فروش مجدانه
lens distortion
U
خطای عدسی دوربین عکاسی انحراف عدسی دوربین عکاسی
optional claiming race
U
مسابقهای که صاحب اسب ازادی در فروش یا خودداری از فروش اسب دارد
foreign military sales
U
فروش نظامی خارجی فروش مواد و تجهیزات فروش مواد و تجهیزات نظامی به خارجیان
lorgnette
U
عینک
specs
U
عینک
barnacles
U
عینک
spectacle
U
عینک
spectacles
U
عینک
glass
U
عینک
goggles
U
عینک
winker
U
عینک
lorgnettes
U
عینک
glasses
عینک
nosepiece
U
پل عینک
eyeglass
U
عینک
interpupillary
U
عینک
glass eye
U
عینک
goggles
U
عینک محافظ
opticians
U
عینک ساز
goggles
U
عینک ایمنی
earpieces
U
دستهی عینک
spectacled
U
عینک دار
goggling
U
عینک پرواز
goggled
U
عینک پرواز
goggles
U
عینک افتابی
goggles
U
عینک صحرائی
half-glasses
عینک یک چشمی
bespectacled
U
عینک زده
dark glasses
عینک آفتابی
To wear glasses.
U
عینک زدن
butt-strap
U
لبهمحلاتصالدستهبهفرم عینک
earpiece
U
دسته عینک
temple
U
دسته عینک
optician
U
عینک ساز
goggle
U
عینک پرواز
safety glasses
U
عینک ایمنی
monocles
U
عینک یک چشمی
field glasses
U
عینک صحرایی
eyeglass
U
عینک فنری
lorgnette
U
عینک پنسی
lorgnettes
U
عینک پنسی
safety glass
U
عینک ایمنی
burning glass
U
عینک جوشکاری
peeper
U
ایینه عینک
optometry
U
عینک فروشی
optometry
U
عینک سازی
optometrist
U
عینک ساز
eye glass
U
عینک دستی
eyeglass
U
عینک یک چشم
gig lamps
U
عینک شاخدار
gig lamps
U
نمایش عینک
monocle
U
عینک یک چشمی
pince nez
U
عینک دماغی
sun glasses
U
عینک آفتابی
oculists
U
عینک ساز
oculist
U
عینک ساز
field glasses
U
عینک رزمی
snow goggles
U
عینک افتابگیر
snow goggles
U
عینک توفان
smoked
U
عینک دودی
smoked glasses
U
عینک دودی
sunglasses
U
عینک افتابی
optic
U
شیشه عینک
rims
U
قاب عینک
rim
U
قاب عینک
goggles
U
عینک حفاظ دار
bifocal
U
دو دید عینک دو کانونی
bifocals
U
دو دید عینک دو کانونی
to wear glasses
U
عینک گذاشتن یازدن
scissors-glasses
عینک قیچی شکل
prismatic spectacles
U
عینک نادرست نما
rose-coloured spectacles
U
عینک خوش بینی
pebbles
U
شیشه عینک نوعی عقیق
he wears glasses
U
عینک زده است یادارد
lorgnette
U
عینک مخصوص روی بینی
lorgnettes
U
عینک مخصوص روی بینی
wears
U
عینک یا کراوات زدن فرسودن
wear
U
عینک یا کراوات زدن فرسودن
pebble
U
شیشه عینک نوعی عقیق
furriers
U
خز فروش پوست فروش
furrier
U
خز فروش پوست فروش
optometric
U
وابسته به میزان دید و عینک سازی
vectograph
U
عکس مخصوص استفاده از عینک برجسته بینی
sales promotion
U
افزایش فروش از راه تبلیغات افزایش فروش
binocular
U
دوربین
opera glasses
U
دوربین
far sighted
U
دوربین
telescope
U
دوربین
longsighted
U
دوربین
far-sighted
U
دوربین
long sighted
U
دوربین
far seeing
U
دوربین
camera
دوربین
the penetration of a telescope
U
دوربین
night glass
U
دوربین شب
presbyopic
U
دوربین
telescopes
U
دوربین
cameras
U
دوربین
binocular
U
دوربین دو چشم
observation camera
U
دوربین نظارت
box cameras
U
دوربین قوطی
binocular
U
دوربین دوچشمی
computing sight
U
دوربین محاسب
box camera
U
دوربین قوطی
closed-circuit camera
U
دوربین امنیتی
surveillance camera
U
دوربین امنیتی
color camera
U
دوربین رنگی
reflex sight
U
دوربین منشوری
closed-circuit camera
U
دوربین نظارت
television camera tube
U
دوربین تلویزیونی
pickup tube
U
دوربین تلویزیونی
camera nadir
U
خط لولای دوربین
camera tube
U
دوربین تلویزیونی
theodo;ite
U
دوربین مهندسی
the penetration of a telescope
U
قوه دوربین
telescopy
U
فن استعمال دوربین
sights
U
دوربین دیدن
spyglass
U
دوربین کوچک
security camera
U
دوربین امنیتی
coarse sight
U
دوربین یدکی
observation camera
U
دوربین امنیتی
vial
U
حباب دوربین
CCTV camera
U
دوربین امنیتی
surveillance camera
U
دوربین نظارت
sight
U
دوربین دیدن
reticle
U
عدسی دوربین
hypermetrope
U
ادم دوربین
director sight
U
دوربین هادی
kodak
U
دوربین عکاسی
drawtube
U
لوله دوربین
field glass
U
دوربین صحرایی
telescopes
U
دوربین نجومی
eye piece
U
عدسی سر دوربین
lens
U
عدسی دوربین
telescope
U
دوربین نجومی
elbow telescope
U
دوربین بازویی
electron camera
U
دوربین الکترونی
metascope
U
دوربین تک چشمی
security camera
U
دوربین نظارت
gun sight
U
دوربین توپ
cross hair
U
خط داخل دوربین
camera-shy
U
بیزار از دوربین
CCTV camera
U
دوربین نظارت
miniature camera
U
دوربین مینیاتوری
oligopoly
U
انحصار چند جانبه فروش انحصار چند قطبی فروش
tachometric sight
U
دوربین مسافت یاب
tachometric sight
U
دوربین مسافت سنج
tachymeter
U
دوربین مسافت یاب
CCTV camera
U
دوربین مدار بسته
observation camera
U
دوربین مدار بسته
surveillance camera
U
دوربین مدار بسته
sights
U
دوربین نشانه روی
sight
U
دوربین نشانه روی
security camera
U
دوربین مدار بسته
snooper scope
U
دوربین تعقیب و دیدبانی
camera axis
U
محور دوربین عکاسی
tacheometer
U
دوربین نقشه برداری
iris
U
دیافراگم
[دوربین عکاسی]
riflescope
U
دوربین روی تفنگ
camera
دوربین یا جعبه عکاسی
reticle
U
شبکه دوربین نجومی
sightings
U
دیدن از داخل دوربین
sighting
U
دیدن از داخل دوربین
air survey camera
U
دوربین عکسبرداری هوایی
closed-circuit camera
U
دوربین مدار بسته
(iris) diaphragm
U
دیافراگم
[دوربین عکاسی]
cameras
U
دوربین یا جعبه عکاسی
spotting scope
U
دوربین روی سه پایه
reticle
U
تار موی دوربین
vidicon
U
لوله دوربین عکاسی
infrared viewer
U
دوربین دیدبانی شبانه
dumpy level
U
تراز دوربین دار
colminator
U
دوربین شاخص توپ
opera glass
U
دوربین مخصوص اپرا
isocentre
U
خط المرکزین دوربین عکاسی
drawtube
U
دیدگاه میکرسکوپ یا دوربین
miniature camera
U
دوربین تصاویر کوچک
minicamera
U
دوربین خیلی کوچک
minicam
U
دوربین خیلی کوچک
line of collimation
U
خط تنظیم عدسی دوربین
macrometer
U
دوربین مسافت سنج
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com