Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 194 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
disassembly
U
عکس عمل مونتاژ تجریه قطعات
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
dismantled
U
پیاده کردن قطعات مونتاژ
dismantle
U
پیاده کردن قطعات مونتاژ
dismantles
U
پیاده کردن قطعات مونتاژ
dismantling
U
پیاده کردن قطعات مونتاژ
running spare
U
قطعات یدکی مورد نیاز واضافی قطعات اضافی همراه وسیله
on board spares
U
قطعات تعمیراتی موجود درروی یک ناو قطعات موجوددر انبار
parts explosion
U
رسم تمام قطعات تشکیل دهنده یک مجموعه که رابطه قطعات با یکدیگر را نشان میدهد
new work
U
عملیات نوسازی قطعات عملیاتت تجدید قطعات یا تجدیدبنا
reassembled
U
بستن قطعات سوار کردن قطعات
reassembles
U
بستن قطعات سوار کردن قطعات
reassembling
U
بستن قطعات سوار کردن قطعات
reassemble
U
بستن قطعات سوار کردن قطعات
cannibalized
U
استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalises
U
استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalize
U
استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalising
U
استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalizes
U
استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalizing
U
استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalised
U
استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
bin storage
U
انبار کردن قطعات بسته بندی نشده در قفسه انبار قطعات روباز
bin storage space
U
فضای انبار قطعات بسته بندی نشده فضای انبار قطعات روباز
mounting
U
مونتاژ
assembly
U
مونتاژ
assembly lines
U
خط مونتاژ
assembly line
U
خط مونتاژ
assemble
U
مونتاژ
assembles
U
مونتاژ
assembled
U
مونتاژ
final assembly
U
مونتاژ نهایی
assembly fixture
U
تجهیزات مونتاژ
subassembly
U
مونتاژ مقدماتی
assembly shop
U
کارگاه مونتاژ
assembly bench
U
میز مونتاژ
assembly tools
U
ابزار مونتاژ
assmebling scaffold
U
داربست مونتاژ
engine stand
U
محل مونتاژ موتور
assembly order
U
دستور مونتاژ وسایل
interim overhaul
U
پیاده کردن قطعات به طورموقتی پیاده کردن قطعات جزئی
This car is assembled in Iran.
U
این اتوموبیل رادرایران سوار می کنند (مونتاژ )
fitting shop
U
کارگاهی که در انجا اجزای ماشین را سوار میکنند کارگاه مونتاژ
clearance fit
U
اتصالی که در ان حدود دوعضو جفت شونده همیشه مونتاژ را محکم می سازد
smithereens
U
قطعات
main members
U
قطعات اصلی
flinders
U
قطعات شکسته
chosen fragments
U
قطعات منتخبه
chosen fragments
U
قطعات گزیده
shatters
U
قطعات شکسته
chrestomathy
U
قطعات برگزیده
analecta
U
قطعات ادبی
parts
U
قطعات یدکی
common items
U
قطعات عمومی
common hardware
U
قطعات عمومی
common parts
U
قطعات عمومی
component drawing
U
رسم قطعات
chrestomathy
U
قطعات منتخب
bill of material
U
صورت قطعات
end product
U
مجموعه قطعات
spare parts
U
قطعات یدکی
repair parts
U
قطعات یدکی
shatter
U
قطعات شکسته
parts peculiar
U
قطعات اختصاصی
shell fragments
U
قطعات گلوله
parts list
U
لیست قطعات
cable accessory
U
قطعات کابل
web stiffeners
U
قطعات تقویتی
parts peculiar
U
قطعات مخصوص
parts list
U
فهرست قطعات
staff section
U
قطعات سمبه
table of replaceable partes
U
فهرست قطعات
trilcgy
U
یا قطعات سه گانه
fragments
U
قطعات متلاشی خردکردن
common parts
U
قطعات یدکی عمومی
renovation
U
تجدید قطعات کردن
fracture
U
مو برداشتن قطعات و وسایل
fracturing
U
مو برداشتن قطعات و وسایل
fractured
U
مو برداشتن قطعات و وسایل
bitty
U
متشکل از قطعات ریز
analects
U
قطعات ادبی منتخبات
bottom casting
U
قطعات ریخته گی بسته
authorized parts list
U
سهمیه مجاز قطعات
authorized parts list
U
لیست قطعات مجاز
assembled
U
سوار کردن قطعات
fractures
U
مو برداشتن قطعات و وسایل
assembles
U
سوار کردن قطعات
cataloged
U
لیست قطعات کاتالوگ
assemble
U
سوار کردن قطعات
cataloging
U
لیست قطعات کاتالوگ
catalogs
U
لیست قطعات کاتالوگ
catalogue
U
لیست قطعات کاتالوگ
investment castings
U
قطعات ریخته گی بسته
invar struts
U
قطعات فلزی ضد انبساط
object assembly test
U
ازمون الحاق قطعات
rebuilds
U
نوسازی کردن قطعات
nomenclature
U
نام گذاری قطعات
rebuild
U
نوسازی کردن قطعات
cataloguing
U
لیست قطعات کاتالوگ
catalogued
U
لیست قطعات کاتالوگ
fragment
U
قطعات متلاشی خردکردن
catalogues
U
لیست قطعات کاتالوگ
fragmenting
U
قطعات متلاشی خردکردن
wiggly block test
U
ازمون قطعات موج دار
dismounts
U
پیاده کردن قطعات و وسایل
blocky
U
پرشده یا مشخص با قطعات مختلف
weldment
U
قطعات بهم جوش خورده
match mark
U
جفتن و جور کردن قطعات
phrasing
U
ترتیب بندی قطعات موسیقی
salvaging
U
پیاده کردن کامل قطعات
dismount
U
پیاده کردن قطعات و وسایل
dismounting
U
پیاده کردن قطعات و وسایل
shards
U
شکستن وبصورت قطعات ریزدراوردن
component end item
U
قطعات و اقلام تجهیزات عمده
component change order
U
دستور تغییر قطعات یک وسیله
quadrat
U
به قطعات مستطیل تقسیم کردن
end product
U
قطعات حاصله دستگاه نهایی
shard
U
شکستن وبصورت قطعات ریزدراوردن
salvages
U
پیاده کردن کامل قطعات
salvaged
U
پیاده کردن کامل قطعات
salvage
U
پیاده کردن کامل قطعات
materiel history
U
خلاصه وضعیت قطعات ووسایل یا کالاها
connection of loom pieces
U
متصل کردن قطعات دار
[قالی]
collapsible form work
U
قالب قطعات پیش ساخته بتونی
boss
U
ناف روی قطعات ریختگی قوز
clapboards
U
قطعات چوب که به مصرف روکوبی میرسد
bossed
U
ناف روی قطعات ریختگی قوز
bosses
U
ناف روی قطعات ریختگی قوز
bossing
U
ناف روی قطعات ریختگی قوز
sketchbook
U
کتاب محتوی قطعات کوتاه ادبی
sketchbooks
U
کتاب محتوی قطعات کوتاه ادبی
anthologist
U
متخصص و متبحردر گلچین قطعات ادبی
clapboard
U
قطعات چوب که به مصرف روکوبی میرسد
beef cuts
U
قطعات مختلف گوشت لاشهء گاو
borescope
U
ابزار چشمی برای بازرسی قطعات
attaches
U
مونتاژ کردن ثابت کردن
attach
U
مونتاژ کردن ثابت کردن
assembles
U
یکپارچه کردن مونتاژ کردن
assemble
U
یکپارچه کردن مونتاژ کردن
attaching
U
مونتاژ کردن ثابت کردن
assembled
U
یکپارچه کردن مونتاژ کردن
reconditioned
U
نوسازی کردن دستگاه تعویض قطعات فرسوده
overhaul
U
پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
recondition
U
نوسازی کردن دستگاه تعویض قطعات فرسوده
reconditions
U
نوسازی کردن دستگاه تعویض قطعات فرسوده
overhauling
U
پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
overhauled
U
پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
grout
U
بلغور قطعات کوچک و نامنظم سنگ دوغاب
piece mark
U
شماره شناسایی که روی قطعات و وسایل حک میشود
sand casting
U
ریخته گری قطعات فلزی باقابهای ماسهای
dicing
U
طاس تخته نرد بریدن به قطعات کوچک
vapor degreasing
U
غوطه ور ساختن قطعات دربخار حلالات داغ
dices
U
طاس تخته نرد بریدن به قطعات کوچک
diced
U
طاس تخته نرد بریدن به قطعات کوچک
dice
U
طاس تخته نرد بریدن به قطعات کوچک
overhauls
U
پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
backlash
U
خلاصی در اثر اتصال شل و یاسائیدگی قطعات در هرمکانیزمی
foldboat
U
قایق قابل جدا کردن قطعات وبستن ان
assembly
U
بستن و سوار کردن قطعات اسلحه اجتماع یکانها
alodine
U
نوعی روکش شیمیایی جهت قطعات الیاژ الومینیوم
image
[تنظیم قطعات تصویر با برنامه ویرایش تصاویر خاص]
tessera
U
قطعات کوچک مرمر یاشیشه مخصوص اجر موزاییک
cirrocumulus
U
قطعات ابرهای کوچک وسفیدی که در ارتفاعات زیاد قراردارد
images
[تنظیم قطعات تصویر با برنامه ویرایش تصاویر خاص]
fishplate
U
قطعات ریل را با وصله وصل کردن پشت بند
Theres many a good tune played on an old fiddle.
<proverb>
U
یک ویولون قدیمى قطعات خوب بسیارى مى تواند بنوازد .
breakdown drawing
U
رسم پرسپکتیوی برای نمایش قطعات بصورت جدا از هم
liquid crystal bar graph panel indicator
U
شاخص گراف- میله بااستفاده از قطعات کریستال مایع
track bolt
U
پیچی که قطعات راه اهن رابه یکدیگر متصل میکند
set forward
U
جهش یا حرکت بجلو بوسیله قطعات داخلی گلوله در هنگام اصابت
carburizing
U
گرم کردن قطعات فولادی ماشین شده در اتمسفر قوی از گازهای هیدروکربن
cyaniding
U
سخت گردانی سطح قطعات فولادی با غوطه ورسازی انهادر حمام نمکهای سیانید
braze welding
U
جوشکاری در دمایی بالاتر از 054درجه سانتی گراد و پایین تراز نقطه ذوب قطعات
polar motion
U
وسیله نشان دادن حرکات قطعات یا مایعات سیال بااستفاده از انرژی مغناطیسی حرکت قطبی
c clamp
U
گیره فلزی به شکل سی برای وارد کردن فشار و نگاه داشتن قطعات کنار یکدیگر
anti tear strips
U
باریکه یا نوارهایی از جنس هواپیما که روی قطعات ساختمانی بال و زیرنوارهای تقویت کننده قرارمیگیرند
nitralloy
U
قطعات نیتریده شده حاوی مقادیر جزئی کربن الومینیوم کرم منیزیوم و احتمالا گوگردو غیره
grip length
U
طول قسمت رزوه نشده ساقه پیچ که معادل حداکثر ضخامت قطعات متصل شونده میباشد
hot valve clearance
U
فاصله کوچک بین ساقه سوپاپ و اسبک هنگامی که تمام قطعات موتور بدمای کاری رسیده اند
replacing
U
عوض کردن جانشین شدن یا کردن تعویض قطعات یا یکانها
replaces
U
عوض کردن جانشین شدن یا کردن تعویض قطعات یا یکانها
replaced
U
عوض کردن جانشین شدن یا کردن تعویض قطعات یا یکانها
replace
U
عوض کردن جانشین شدن یا کردن تعویض قطعات یا یکانها
rig
U
نصب قطعات باربندی کردن بسته بندی کردن
rigs
U
نصب قطعات باربندی کردن بسته بندی کردن
rigged
U
نصب قطعات باربندی کردن بسته بندی کردن
disassembly order
U
دستور باز کردن و پیاده کردن قطعات یک وسیله
jigsaw puzzle
U
نوعی بازی معمایی که بازیکنان باید قطعات متلاشی و مختلف یک شکل یا نقشه رابا هم جفت کرده و شکل مخصوص با ان بسازند
parcel
U
به قطعات تقسیم کردن توزیع کردن
parcels
U
به قطعات تقسیم کردن توزیع کردن
part list
U
فهرست قطعات فهرست لوازم یدکی
direct exchange
U
تعویض مستقیم مبادله مستقیم قطعات
edge card
U
یک تخته مدار که دارای قطعات باریک اتصال در طول یک لبه بوده و برای متصل شدن بارابط لبه طراحی شده است
cold working
U
شکل دادن به قطعات فلزی دردمای معمولی که باعث افزایش شکنندگی سختی واستحکام و کاهش خاصیت تورق پذیری یا مفتول پذیری ان میگردد
splinterproof
U
ضدبسکهای گلوله ضد قطعات گلوله
rig in
U
باز کردن قطعات و باربندیها باز کردن وسایل و باربندی ناو
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com