Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
unpredictable factors
U
عوامل غیر قابل پیش بینی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
variable factors
U
عوامل قابل تغییر تولید
foreseeable
U
قابل پیش بینی
sensible
U
قابل پیش بینی
predictably
U
قابل پیش بینی
predictable
U
قابل پیش بینی
elasticity of factor substitution
U
کشش جانشینی عوامل مقیاسی از درجه قابلیت جانشینی بین عوامل تولید در هر فرایند تولیدی
unpredictable
U
غیر قابل پیش بینی
unforeseeable
U
غیر قابل پیش بینی
expectational inflation
U
تورم قابل پیش بینی
random
U
قابل پیش بینی نیست
randomly
U
قابل پیش بینی نیست
indeterminate system
U
آن قابل پیش بینی نیست
random number
U
شمارهای که قابل پیش بینی نیست
dicey
<idiom>
U
غیر قابل پیش بینی
[اصطلاح روزمره]
hairy
<idiom>
U
غیر قابل پیش بینی
[اصطلاح روزمره]
acts of God
U
حوادث ناگهانی و غیر قابل پیش بینی طبیعی
You never can tell .
U
کار دنیا است ( قابل پیش بینی نیست )
act of God
U
حوادث ناگهانی و غیر قابل پیش بینی طبیعی
functional distribution of income
U
توزیع درامد بر حسب کارکرد توزیع درامد بین عوامل تولیدبدون توجه به مالکیت عوامل تولید
external diseconomies
U
عوامل زیان اور خارجی عوامل نامطلوب خارجی
scalar
U
نوع داده حاوی دادههای مجزا که قابل پیش بینی هستندو رشتهای را دنبال می کنند
deferred exit
U
انتقال کنترل به یک زیربرنامه در زمانی که قابل پیش بینی نبوده و حادثهای غیر مترقبه ان را مشخص میکند
cruelty
U
عقلا" قابل پیش بینی باشد . این چنین رفتاری معمولا" باعث صدورحکم طلاق میشود
asynchronous
U
انتقال داده بین دو وسیله که بدون هر گونه سیگنال زمانی قابل پیش بینی انجام میشود
chapman region
U
منطقه فرضی در لایههای فوقانی اتمسفر که توزیع دانسیته الکترونها در ان باتغییرات ارتفاع قابل پیش بینی است
off guard
<idiom>
U
غیر قابل پیش بینی ،غیر منتظره
snub nosed
U
دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی
snub-nosed
U
دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی
pug nosed
U
دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی
v , series
U
سری عوامل شیمیایی بی بو وبی رنگ عصبی سری عوامل شیمیایی عصبی
septum
U
حفرههای بینی پره بینی
effects
U
عوامل
m factors
U
عوامل ام
factors of production
U
عوامل تولید
justificatory conditions
U
عوامل موجهه
total factor productivity
U
بازدهی کل عوامل
growth factors
U
عوامل رشد
balancing factors
U
عوامل جبرانی
motivational factors
U
عوامل محرکه
excusatory conditions
U
عوامل رافعه
technical data
U
عوامل فنی
elements of expense
U
عوامل هزینهای
demand factors
U
عوامل تقاضا
constant factors
U
عوامل ثابت
factor demand
U
تقاضای عوامل
institutional factors
U
عوامل نهادی
adverse factors
U
عوامل نامساعد
human factor
U
عوامل انسانی
production factors
U
عوامل تولید
allocative factors
U
عوامل تخصیصی
agents of production
U
عوامل تولید
factor proportion
U
نسبت عوامل
factor productivity
U
بازدهی عوامل
factor price
U
قیمت عوامل
aerodynamic factors
U
عوامل ایرودینامیکی
complementary factors
U
عوامل مکمل
natural agents
U
عوامل طبیعی
psychological factors
U
عوامل روانی
variable factors
U
عوامل متغیر
aiming group
U
عوامل مثلث گیری
factor mobility
U
تحرک عوامل تولید
factor markets
U
بازارهای عوامل تولید
factor cost line
U
خط هزینه عوامل تولید
factor analysis
U
تجزیه و تحلیل عوامل
factor earnings
U
درامد عوامل تولید
ingredients
U
داخل شونده عوامل
ingredient
U
داخل شونده عوامل
market forces
U
عوامل موثردر بازار
mobility of factors of production
U
تحرک عوامل تولید
additional production personnel
عوامل دیگر تولد
polygene
U
عوامل توارثی غیرهمردیف
mechanisms
U
عوامل مکانیکی مکانیزم
mechanism
U
عوامل مکانیکی مکانیزم
human factors engineering
U
مهندسی عوامل انسانی
fixed factor
U
عوامل تولید ثابت
factor productivity
U
بهره دهی عوامل
factor price equalization
U
برابرسازی قیمت عوامل
factor price distortions
U
انحراف قیمت عوامل
weathering
U
اثر عوامل جوی
o technique
U
تحلیل عوامل زمانی
inputs
U
عوامل تولید منابع
retarding factors
U
عوامل کند کننده
elements of expense
U
عوامل تولید هزینه
diseconomies
U
عوامل زیان اور
fixed factor
U
عوامل ثابت تولید
cryptovariable
U
عوامل متغیر رمز
competitive factors
U
عوامل محرک رقابت
geopolitics
U
مطالعه نفوذ عوامل فیزیکی
factor payments
U
پرداختهای عوامل تولید مانند
aerometeorograph
U
دستگاه نگارش عوامل هواسنجی
net factor income from abroad
خالص درآمد عوامل از خارج
non specific factors of production
U
عوامل غیر اختصاصی تولید
mechanical powers
U
نیروها یا عوامل مکانیکی ماشینهای ساده
ceteris paribus
U
ثابت بودن تمام عوامل دیگر
self buried
U
مدفون شده در اثر عوامل طبیعی
input output table
U
این جدول جریان عوامل تولید
map k
U
ضریب تصحیح عوامل یاعناصر نقشهای
columnar transposition
U
تغییر مکان دادن عوامل در ستون
neutral technology
U
تکنولوژی بی طرف در رابطه با عوامل تولید
elasticity of factor substitution
U
وقتی که قیمت نسبی عوامل تغییرمیکند .
guided propagation
U
تبلیغات پیش بینی شده انتشار امواج رادار در مسیرپیش بینی شده ردیابی هدایت شده رادار
group dynamics
U
مطالعه عوامل و نیروهای موثر در یک گروه بشری
shift forward
U
انتقال به عوامل بعدی حرکت به سمت جلو
vomer
U
استخوان میانی بینی استخوان تیغه بینی
bleaching materiel
U
پودر شستشو برای رفع الودگی عوامل شیمیایی
eurytopic
U
دارای قدرت تحمل زیاد نسبت به تغییرات عوامل محیط
danc solution
U
نوعی محلول شیمیایی برای رفع الودگی عوامل تاول زا
anaglyph
U
عکس رنگی برجسته بینی تجزیه رنگ عکس در برجسته بینی
weather forecasts
U
پیش بینی اوضاع جوی گزارش هواشناسی پیش بینی جوی
weather forecast
U
پیش بینی اوضاع جوی گزارش هواشناسی پیش بینی جوی
anticipated stock losses
U
تلفات پیش بینی شده اماد ضایعات پیش بینی شده
m factors
U
عوامل موثر دربازاریابی که عبارتند از :messages ,motives,markets ,moneymerchandise and media
fission products
U
عوامل تولید شده در اثر تجزیه اتمی بقایای شکافت هستهای
escarpments
U
پرتگاه یا شیب تندی که توسط عوامل طبیعی به وجود امده است
sound effects
U
عوامل صوتی که در رادیو وتلویزیون وفیلم سینمایی وغیره موجب صدامیشود
escarpment
U
پرتگاه یا شیب تندی که توسط عوامل طبیعی به وجود امده است
physiocracy
U
حکومت بخکم عوامل طبیعی عقیده باینکه زمین یگانه سرچشمه ثروت است
friendly front end
U
طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
recoverable item
U
وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
predicting interval
U
فاصله زمانی پیش بینی شده هدف سبقت پیش بینی شده هدف
archival quality
U
مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
federal privacy act
U
قانون فدرال که از اشکار شدن پرونده پرسنلی افراد توسط عوامل دولتی یا طرفهای قرارداد ان جلوگیری میکند
escrow
U
سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
functional distribution
U
توزیع درامدبه عوامل تولید و مطالعه نحوه این توزیع
lysenkoism
U
نظریهای که معتقد است عوامل جسمانی وبدنی وشرایط محیط در وراثت موثر است
pile height
U
ارتفاع پرز
[این ارتفاع یکی از عوامل تعیین کننده قیمت و کیفیت فرش است.]
elements of weather
U
عناصر موثر در شرایط جوی عوامل جوی
euler theorem
U
در صورتی که تابع تولید همگن درجه یک باشد بر اساس قضیه اولر کل تولید مساوی مجموع پرداختی ها به عوامل تولیدمیباشد
exigible
U
قابل تقاضا قابل ادعا
presentable
U
قابل نمایش قابل تقدیم
adducible
U
قابل اضهار قابل ارائه
presumable
U
قابل استنباط قابل استفاده
thankworthy
U
قابل تشکر قابل شکر
exigible
U
قابل مطالبه قابل پرداخت
flexile
U
قابل تغییر قابل تطبیق
tenable
U
قابل مدافعه قابل تصرف
achievable
U
قابل وصول قابل تفریق
elastic
U
قابل کش امدن قابل انعطاف
presentable
U
قابل معرفی قابل ارائه
changeable
U
قابل تعویض قابل تبدیل
bilable
U
قابل رهایی قابل ضمانت
sensible
U
قابل درک قابل رویت
combustible
U
قابل سوزش قابل تراکم
transferable
U
قابل واگذاری قابل انتقال
observable
U
قابل مشاهده قابل گفتن
increasing cost industry
U
حالتی است که چند موسسه به صنعت خاصی بپردازند ودر نتیجه محدودیت عوامل تولید و کمبود انها هزینه تولید بالا رود
capacity
U
حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
capacities
U
حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
capital intensive goods
U
کالاهایی که سهم عامل سرمایه در انها بیش از سهم عامل کار یا سایر عوامل تولید است
parataxis
U
مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
declassified cost
U
هزینه کالای تولید شده که دران سهم هر یک از عوامل تولید مشخص شده باشد
rug condition
U
[وضعیت ظاهری و ارزش واقعی فرش که به عوامل مختلفی از جمله اندازه، رنگ، عدم پارگی نخ هاخسارت ناشی از بیدزدگی، نداشتن ریشه تقلبی، ارتفاع پرز مناسب و غیره بستگی دارد.]
visual display unit
U
ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
visual display terminal
U
ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
chemical survey
U
بررسی منطقه از نظر شیمیایی تجسس از نظر وجود عوامل شیمیایی
mucus of the nose
U
اب بینی
palmistry
U
کف بینی
nozzles
U
بینی
chiromancy
U
کف بینی
snoot
U
بینی
pecker
U
بینی
rheum
U
اب بینی
nasally
U
از بینی
noses
U
بینی
nose
U
بینی
rhinologist
U
بینی
night bilndness
U
شب بینی
snivel
U
اب بینی
sniveled
U
اب بینی
cross eye
U
دو بینی
nozzle
U
بینی
neb
U
بینی
sniveling
U
اب بینی
the handle of the face
U
بینی
snot
U
اب بینی
snivels
U
اب بینی
double vision
U
دو بینی
snivelling
U
اب بینی
snivelled
U
اب بینی
cross eye
U
کج بینی
graphology
U
خط بینی
hand reading
U
کف بینی
telegnosis
U
غیب بینی
augury
U
پیش بینی
biopsy
U
زنده بینی
introspection
U
باطن بینی
strictures
U
باریک بینی
expectations
U
پیش بینی
weltanschauung
U
جهان بینی
auguries
U
پیش بینی
expectation
U
پیش بینی
stereoscopic
U
برجسته بینی
myopia
U
نزدیک بینی
strology
U
زایجه بینی
finesse
U
نکته بینی
conchoscope
U
بینی بین
hook nosed
U
دارای بینی کج
megalomania
U
خودبزرگ بینی
nasal
U
وابسته به بینی
clear sightedness
U
روشن بینی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com