English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
abiotic element U عنصر بیجان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
circulars U لیستی که در آن هر عنصر حاوی داده آدرس عنصر دیگر در لیست است و آخرین عنصر حاوی اولین عنصر است
circular U لیستی که در آن هر عنصر حاوی داده آدرس عنصر دیگر در لیست است و آخرین عنصر حاوی اولین عنصر است
chain U لیستی که در آن هر عنصر شامل داده و آدرس عنصر بعدی در لیست است
chains U لیستی که در آن هر عنصر شامل داده و آدرس عنصر بعدی در لیست است
list U لیستی که هر عنصر حاوی داده و آدرس عنصر بعدی در لیست باشد
atom U کوچکترین قسمت یک عنصر که همان خصوصیات آن عنصر را دارد
atoms U کوچکترین قسمت یک عنصر که همان خصوصیات آن عنصر را دارد
exanimate U بیجان
inert U بیجان
insentient U بیجان
inanimate U بیجان
life less U بیجان
inanimately U بطور بیجان
aboitic system U سیستم بیجان
nonliving system U سازگان بیجان
nonliving system U سیستم بیجان
still life U طبیعت بیجان
inanimate objects U چیزهای بیجان
abiotic substance U ماده بیجان
neuter gender U جنس بیجان
aboitic system U سازگان بیجان
ecotope U مواد بیجان بوم
inanimate U بیجان غیر ذیروح
airlift control element U عنصر کنترل ترابری هوایی عنصر کنترل حمل و نقل هوایی
isomeric U هم عنصر
agents U عنصر
agent U عنصر
masurium U عنصر 34
components U عنصر
component U عنصر
member U عنصر
elements U عنصر
element U عنصر
members U عنصر
code element U عنصر رمز
ingredients U عنصر سازنده
data element U عنصر داده
cryotron U عنصر برودتی
coupling element U عنصر پیوست
coupling element U عنصر اتصال
ingredient U عنصر سازنده
delay element U عنصر تاخیری
disafected person U عنصر نامطلوب
logic element U عنصر منطقی
logic element U عنصر لاجیک
electronic element U عنصر الکترونیکی
minor constituent U عنصر فرعی
chemical element U عنصر شیمیایی
guest element U عنصر کم مقدار
accommpanying element U عنصر همراه
acid forming element U عنصر اسیدی
active element U عنصر کنشی
abiotic element U عنصر نازیوه
acid forming element U عنصر اسیدساز
active element U عنصر فعال
active element U عنصر عامل
alloying agent U عنصر الیاژی
alloying element U عنصر الیاژی
aqueous element U عنصر ابی
biotic element U عنصر زیستی
inverse element U عنصر وارون
alloying element U عنصر الیاژ
trace element U عنصر کم مقدار
abundant element U عنصر فراوان
minor constituent U عنصر جزئی
Elementarism U عنصر نگری
start element U عنصر شروع
signal element U عنصر علامتی
shunt element U عنصر موازی
service element U عنصر اداری
processing element U عنصر پردازشی
weak kneed U سست عنصر
weak-kneed U سست عنصر
titanium U عنصر فلزی
stop element U عنصر ایست
part U عنصر اصلی
weak minded U سست عنصر
wallydraigle U سست عنصر
transition element U عنصر واسطه
tracer element U عنصر ردیاب
threshold element U عنصر استانهای
thermocouple U عنصر حرارتی
tactical element U عنصر تاکتیکی
symmetry element U عنصر تقارن
element U عنصر اساس
element U عنصر عملیاتی
print element U عنصر چاپ
passive element U عنصر غیرعامل
absorbing element U عنصر جذب
picture element U عنصر تصویر
weakling U سست عنصر
identity element U عنصر یکسانی
nand element U عنصر نقیض و
elements U عنصر عملیاتی
weaklings U سست عنصر
primitive element U عنصر اولیه
elements U عنصر اساس
primordial element U عنصر ازلی
silicon U سیلیسیوم عنصر شش بنیانی
metal cutting element U عنصر براده برداری
heating element U المان یا عنصر حرارتی
pyrogen U عنصر قابل اشتعال
macronutrient U عنصر غذایی پر مصرف
fire support element U عنصر پشتیبانی اتش
exclusive or element U عنصر یای انحصاری
mental element of crime U عنصر روانی جرم
micronutrient U عنصر غذایی کم مصرف
task element U عنصر اجرای عملیات
disafected person U عنصر غیرقابل اعتماد
active element U عنصر عمل کننده
air defense element U عنصر پدافند هوایی
pixel U نقطه عنصر تصویری
primordial U عنصر نخستین اساسی
physical element of crime U عنصر مادی جرم
asterium U عنصر ویژه ستارگان
strontium U عنصر سبک دو فرفیتی
two up U ارایش حرکت با دو عنصر درجلو
two up U تک با دو عنصر در جلوو بقیه در عقب
Gothic Survival U [ادامه عنصر سبک گوتیک]
fabric U بافته عنصر تار و پود
fabrics U بافته عنصر تار و پود
parametron U عنصر با عدم تقارن مغناطیسی
boron water U ابی که عنصر شیمیایی بردارد
terbium U عنصر فلزی کمیاب بعلامت Tb
characteristically U اندازه گیری مشخصات یک عنصر
characteristic U اندازه گیری مشخصات یک عنصر
thallium U عنصر فلزی مشتق از الومینیوم بعلامت TI
transmitter signal element timing U زمان گیری عنصر سیگنال فرستنده
chips U طراحی و مشخصات یک عنصر روی یک قطعه
chip U طراحی و مشخصات یک عنصر روی یک قطعه
jelly bean U ادم حساس و بی اراده و سست عنصر
element U یک عنصر منحصر به فرد داده در آرایه
microprocessors U واحدی که عنصر اصلی ریزپردازنده را می سازد
queues U ترتیب آن متناسب با آخرین عنصر است
queueing U ترتیب آن متناسب با آخرین عنصر است
queued U ترتیب آن متناسب با آخرین عنصر است
quintessence U عنصر پنجم یعنی "اثیر" یا "اتر"
microprocessor U واحدی که عنصر اصلی ریزپردازنده را می سازد
head U اولین عنصر داده در لیست بودن
queue U ترتیب آن متناسب با آخرین عنصر است
elements U یک عنصر منحصر به فرد داده در آرایه
atoms U کوچکترین جزء یک عنصرکه خواص ان عنصر را داراباشد
searched U بررسی میشود تا به عنصر مورد نظر برسیم
search U بررسی میشود تا به عنصر مورد نظر برسیم
searchingly U بررسی میشود تا به عنصر مورد نظر برسیم
searches U بررسی میشود تا به عنصر مورد نظر برسیم
osmium U عنصر فلزی سخت و ابی مایل بسفید
corpus delicti U عنصر مادی جرم وعمل خلاف قانون
atom U کوچکترین جزء یک عنصرکه خواص ان عنصر را داراباشد
atomic energy U تبدیل جرم به نیرو در تبادلات اتمی یک عنصر
ring U لیست داده که آخرین عنصر آن به اولین اشاره کند
charge U 1-کمیت الکتریسیته 2-مقدار کمبود الکترون در یک وسیله یا عنصر
charges U 1-کمیت الکتریسیته 2-مقدار کمبود الکترون در یک وسیله یا عنصر
capacitance U توانایی یک عنصر برای ذخیره سازی بار الکتریکی
sequential U بررسی میشود تا عنصر مورد نظر بدست آید
lifo U سیستم صف که آخرین عنصر ذخیره شده را اول می خواند
capacitor U عنصر الکترونیکی که میتواند بار الکتریکی ذخیره کند
phosphide U ترکیب دو فرفیتی که ازترکیب فسفر با یک عنصر یاریشه بدست اید
chaining U جستجوی یک عنصر فایل که در لیست زنجیره مرتب شده است
declarations U نوع و اندازه یک عنصر یا عدد ثابت یا متغیر به خصوص را میدهد
declaration U نوع و اندازه یک عنصر یا عدد ثابت یا متغیر به خصوص را میدهد
last in first out U نوعی سیستم صف که آخرین عنصر ذخیره شده را در اول می خواند
forwarded U نشانه گری که حاوی آدرس عنصر بعدی لیست است
forward U نشانه گری که حاوی آدرس عنصر بعدی لیست است
declarative statement U نوع و اندازه یک عنصر یا عدد ثابت یا متغیر بخصوص را میدهد
combinational U مدار الکترونیکی که از چندین عنصر متصل تشکیل شده است
bypass U روش متفاوتی برای یک عنصر یا وسیله به طوری که دیگر استفاده نشود
bypassed U روش متفاوتی برای یک عنصر یا وسیله به طوری که دیگر استفاده نشود
bypasses U روش متفاوتی برای یک عنصر یا وسیله به طوری که دیگر استفاده نشود
bypassing U روش متفاوتی برای یک عنصر یا وسیله به طوری که دیگر استفاده نشود
typeball U یک عنصر ضربه زننده ماشین تحریر که شامل تمام کاراکترهای قابل استفاده میباشد
fet U Transistor Effect Field نیمه هادی که به عنوان یک عنصر حافظه بکار برده میشود
standalone U ترمینال کامپیوتر با پردازنده و حافظه که مستقیماگ به مودم وصل میشود و بدون اینکه عنصر شبکه یا انشعابی از آن باشد
finder U عنصر مرکزی یک محیط عملیاتی و برنامهای که میان سایر چیزها فایلهای ذخیره شده روی دیسک ها رانشان میدهد
voter U عنصر منطقی باینری که شرایط سیگنال را در دو یاچند کانال مقایسه کرده و درصورت وقوع ناسازگاری حالت انرا عوض میکند
voters U عنصر منطقی باینری که شرایط سیگنال را در دو یاچند کانال مقایسه کرده و درصورت وقوع ناسازگاری حالت انرا عوض میکند
capital stock U عنصر مالکیت شرکت که بصورت سهام وگواهی نامه سهام درامده
softie U پسر ضعیف وزن نما ادم ضعیف وسست عنصر
gram atom U وزن یک عنصر شیمیایی بگرم که معادل وزن اتمی انست
softy U پسر ضعیف وزن نما ادم ضعیف وسست عنصر
first in first out U صف موقت که در آن اولین عنصر در اولین محل خواندن ذخیره میشود
softies U پسر ضعیف وزن نما ادم ضعیف وسست عنصر
wetzel U عنصر تصویری که به تصویرروی ترمینال نمایش اضافه شده و دقت نمایش را بهبودمی بخشد
searchingly U روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا عنصر مورد نظر پیدا شود.
searched U روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا عنصر مورد نظر پیدا شود.
search U روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا عنصر مورد نظر پیدا شود.
searches U روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا عنصر مورد نظر پیدا شود.
blitter U عنصر الکترونیکی که برای حرکت دادن یک تصویر از یک ناحیه حافظه به ناحیه دیگر طراحی شده است
test element U دستگاه ازمایش کننده عنصر ازمایش مدار
chips U وسیلهای که حاوی قط عات کوچک نیمه هادی ها است که روی آنها چندین عنصر مانند تراتریستورها محفظه هاو... برای انجام یک عمل قرار دارند
chip U وسیلهای که حاوی قط عات کوچک نیمه هادی ها است که روی آنها چندین عنصر مانند تراتریستورها محفظه هاو... برای انجام یک عمل قرار دارند
triad U 1-سه عنصر یا حرف یا بیت 2-شکل سه ضلعی که از نقاط فسفری رنگی قرمز و سبز وآبی در هر پیکسل درصفحه نمایش رنگی RGB تشکیل شده است
triads U 1-سه عنصر یا حرف یا بیت 2-شکل سه ضلعی که از نقاط فسفری رنگی قرمز و سبز وآبی در هر پیکسل درصفحه نمایش رنگی RGB تشکیل شده است
fifo U روش ذخیره سازی خواندن و نوشتن به طوری که اولین عنصر در اولین فراخوانی ذخیره میشود
atomic weight U وزن اتمی یک عنصر که برمبنای 61 وزن اتمی اکسیژن قرار داده شده است
stacked U روش ذخیره داده که آخرین عنصر ذخیره ساده . همیشه در همان محل قرار دارد و بقیه لیست با یک آدرس تغییر مکان به انتهای لیست می روند
stack U روش ذخیره داده که آخرین عنصر ذخیره ساده . همیشه در همان محل قرار دارد و بقیه لیست با یک آدرس تغییر مکان به انتهای لیست می روند
stacks U روش ذخیره داده که آخرین عنصر ذخیره ساده . همیشه در همان محل قرار دارد و بقیه لیست با یک آدرس تغییر مکان به انتهای لیست می روند
flashed U عنصر حافظه الکترونیکی که حاوی داده است و معمولاگ فقط خوانده میشود ولی اجازه میدهد داده در حافظه ذخیره شود. با استفاده از سیگنال الکتریکی مخصوص
flashes U عنصر حافظه الکترونیکی که حاوی داده است و معمولاگ فقط خوانده میشود ولی اجازه میدهد داده در حافظه ذخیره شود. با استفاده از سیگنال الکتریکی مخصوص
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com