English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
firing data U عناصر مربوط به تیراندازی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
neglect U این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید
neglects U این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید
neglecting U این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید
neglected U این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید
elemental U مربوط به عناصر ابتدائی
gun pointing data U عناصر مربوط به روانه کردن توپ
firing position U موضع اتش وضعیت تیراندازی حالت تیراندازی
display board U تابلوی نمایش عناصر تیر نمودار عناصر تیر
combatants U یکان رزمنده عناصر رزمنده عناصر درگیردر جنگ
combatant U یکان رزمنده عناصر رزمنده عناصر درگیردر جنگ
rifle clasp U نشان تیراندازی یا مدال تیراندازی
firing range U برد تیراندازی مسافت تیراندازی
fire lane U مسیر تیراندازی دریایی مسیر پاک شده تیراندازی
continuously set vector U عناصر تصحیح شده متوالی هدف عناصر تنظیم شده هدف به طریق متوالی
live fire U تیراندازی با تیر جنگی تیراندازی با فشنگ جنگی
program loans U قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactical U مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactically U مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inferences U روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inference U روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
elevation guidance U دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
victual U مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
bioclimatic U مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
auditory U مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
genital U مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
supervisory U مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
ingredient U عناصر
ingredients U عناصر
shelling report U گزارش تیراندازی دشمن گزارش تیراندازی توپخانه دشمن
transmutation U تبدیل عناصر
firing data U عناصر تیر
conversion of data U تبدیل عناصر
combat , elements U عناصر رزمی
meteorological data U عناصر هواسنجی
minor elements U عناصر فرعی
intelligence data U عناصر اطلاعات
component operation U عناصر عملیاتی
gft setting U عناصر خط کش تیر
orbital element U عناصر مداری
essential elements U عناصر ضروری
data element U عناصر اطلاعات
target indications U عناصر هدف
trace elements U عناصر کمیاب
cantilever elements U عناصر کنسولی
clemency U اعتدال عناصر
job elements U عناصر شغلی
known data U عناصر معلوم
representative elements U عناصر نماینده
known data U عناصر تیرمعلوم
column head U عناصر سرستون
minor elements U عناصر جزئی
relative U که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustical U مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustic U مربوط به صدا مربوط به سامعه
essential elements of information U عناصر اصلی اخبار
antisurface U ضد عناصر سطحی شناوردشمن
data U سوابق عناصر داده ها
head U عناصر اولیه ستون
periocic table U جدول تناوبی عناصر
combat , elements U عناصر درگیر در رزم
chart data U عناصر تیر نقشهای
constituent elements of crime U عناصر متشکله جرم
interrupted U [عناصر معماری منقطع]
transition series U گروه عناصر واسطه
treadway U پل برای عناصر پیاده
force augmentation U عناصر تقویتی یکان
inner transition elements U عناصر واسطه داخلی
basic data U عناصر تیر اولیه
computing sight U وسیله محاسبه عناصر تیر
coriolis force U اثرچرخش زمینی عناصر متحرک
chaines U [عناصر بنایی شبیه پایه]
record firing U عناصر تیر را ثبت کنید
quantification U معرفی عناصر یک جسم تعریف
computing gunsight U دوربین محاسب عناصر تیر
direct plotting U تعیین عناصر تیر به طورمستقیم
replot data U عناصر دوباره بردن هدفها
task element U یکی از عناصر ناوگان ماموراجرای یک ماموریت
topology U روش اتصال عناصر مختلف شبکه
purges U تصفیه حزب یا دولت از عناصر نادلخواه
purge U تصفیه حزب یا دولت از عناصر نادلخواه
filter U حذف عناصر ناخواسته از فایل یا سیگنال
filters U حذف عناصر ناخواسته از فایل یا سیگنال
integration U یکپارچگی اتحاد عناصر مختلف اجتماع
aided matching U سیستم تبدیل عناصر تیر توپ
purged U تصفیه حزب یا دولت از عناصر نادلخواه
aided matching U سیستم انتقال عناصر تیر به کامپیوتر
range component U عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
distance angle U زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
xenial U مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
searchingly U جستجوی فایل عناصر به صورت لیست زنجیری
searches U جستجوی فایل عناصر به صورت لیست زنجیری
search U جستجوی فایل عناصر به صورت لیست زنجیری
searched U جستجوی فایل عناصر به صورت لیست زنجیری
combinational U آنچه شماره عناصر جدا را ترکیب میکند
circuit U ارتباط بین عناصر الکترونیکی که عملی را انجام می دهند
articulation U [ترکیب معماری در عناصر و قسمت های مختلف ساختمان]
circuits U ارتباط بین عناصر الکترونیکی که عملی را انجام می دهند
two-dimensional U آرایهای که عناصر افقی و عمودی محل دهی میکند
civil appropriation U اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
half thickness U ضخامت لازم برای نصف کردن نفوذ عناصر تراونده
centerpiece U [عناصر تزئینی اصلی درگاه های پیچ و تاب دار]
array U تعداد عناصر آرایه که به صورت سط ر و ستون داده شده اند
clustering U مجموعهای از عناصر که در یک خط ترتیبی فاهر می شوند و یک جدول دستیابی دارند
arrays U تعداد عناصر آرایه که به صورت سط ر و ستون داده شده اند
charts U نمایش گرافیکی عناصر منط قی مراحل تصمیمات و ارتباطات در سیستم
charted U نمایش گرافیکی عناصر منط قی مراحل تصمیمات و ارتباطات در سیستم
cartesian structure U ساختار دادهای که اندازه ثابتی دارد و عناصر به صورت خط ی مرتبند
charting U نمایش گرافیکی عناصر منط قی مراحل تصمیمات و ارتباطات در سیستم
electrothermal printer U چاپگری با سرعت زیاد بااستفاده از عناصر گرمازا چاپگر حرارتی
circulars U صف کامپیوتری که از دو علامت برای ابتداوانتهای خط ذخیره عناصر استفاده میکند
chart U نمایش گرافیکی عناصر منط قی مراحل تصمیمات و ارتباطات در سیستم
circular U صف کامپیوتری که از دو علامت برای ابتداوانتهای خط ذخیره عناصر استفاده میکند
gunning U تیراندازی
gunnery U تیراندازی
pop U تیراندازی
popped U تیراندازی
pops U تیراندازی
musketry U تیراندازی
shootings U تیراندازی
shooting U تیراندازی
archery U تیراندازی
guerrilla U جنگجوی غیر منظم تیزیل عناصر خرابکار پشت جبهه دشمن
dichogamic U دارای عناصر نر وماده ایکه در مواقع متفاوت اماده باروری می شوند
guerrillas U جنگجوی غیر منظم تیزیل عناصر خرابکار پشت جبهه دشمن
pert chart U نمودار وابستگیهای داخلی عناصر کاری که نسبت به زمان سنجیده می شوند
dichogamous U دارای عناصر نروماده ایکه درمواقع متفاوت اماده باروری می شوند
direct plotting U تعیین عناصر تیربدون استفاده از طرح تیر یاوسایل هدایت اتش
direct coupled transistor logic U سیستم منطقی که منحصرا" ازترانزیستورها به عنوان عناصر فعال استفاده میکند
guerillas U جنگجوی غیر منظم تیزیل عناصر خرابکار پشت جبهه دشمن
fire bay U دهلیز تیراندازی
gunning U تمرین تیراندازی
dry sum U مشق تیراندازی
verification fire U تیراندازی ازمایشی
firing area U منطقه تیراندازی
fire U تیراندازی کردن
fire power U قدرت تیراندازی
fired U تیراندازی کردن
fires U تیراندازی کردن
the butts U میدان تیراندازی
fire trench U سنگر تیراندازی
field archery U تیراندازی صحرایی
shoots U تیراندازی کردن
methode of fire U روش تیراندازی
gun U تیراندازی کردن
shoot U تیراندازی کردن
lived U تیراندازی جنگی
live U تیراندازی جنگی
offhand U تیراندازی ایستاده
guns U تیراندازی کردن
gunnery U قوانین تیراندازی
order of fire U روش تیراندازی
horseback archery U تیراندازی سواره
ready position U حاضربه تیراندازی
conduct of fire U اجرای تیراندازی
firing table U جدول تیراندازی
handbow U کمان تیراندازی
firing line U خط شروع تیراندازی
conduct of fire U هدایت تیراندازی
school shooting U تیراندازی در مدرسه
riflery U تیراندازی تفنگداری
combat firing U تیراندازی جنگی
scheme of fire U طرح تیراندازی
automatic fire U تیراندازی خودکار
delivery error U اشتباه در تیراندازی
circuit U وسیلهای که عناصر را با قط ع برق در صورت بروز شرایط غیر عادی محافظت میکند
unit matrix U ماترسی که عناصر قطر اصلی همگی برابر یک و بقیه عناصرش صفر باشند
circuits U وسیلهای که عناصر را با قط ع برق در صورت بروز شرایط غیر عادی محافظت میکند
selective clock stetching U تکنیک برطرف کردن اختلافات زمان گیری دیجیتال بین عناصر سیستم
open fire U شروع به تیراندازی کردن
absolute error U اشتباه مطلق تیراندازی
recoils U دفع ضربت تیراندازی
main fire U سیستم تیراندازی اصلی
expert badge U نشان مهارت در تیراندازی
squatting position U وضعیت چمباتمه در تیراندازی
shootoff U مسابقه اضافی تیراندازی
skeet U انداختن تمرین تیراندازی
field arrow U تیرهای تیراندازی صحرایی
set up U اماده تیراندازی کردن
field round U یک دور تیراندازی صحرایی
passives U دفاع بدون تیراندازی
field roving course U مسابقه تیراندازی جنگلی
recoil U دفع ضربت تیراندازی
methode of fire U روش اجرای تیراندازی
gun fire U توپ بامدادیاشام تیراندازی
passive U دفاع بدون تیراندازی
recoiling U دفع ضربت تیراندازی
range firing U تیراندازی در میدان تیر
shots U تیراندازی تیرانداز ماهر
range correction U تصحیح برد تیراندازی
shooting gallery U میدان تیراندازی تمرینی
trap shoot U تیراندازی به هدفهای متحرک
recoiled U دفع ضربت تیراندازی
shot U تیراندازی شده تیرخورده
shot U گلوله تیراندازی شده
shot U تیراندازی تیرانداز ماهر
shots U تیراندازی شده تیرخورده
shooting galleries U میدان تیراندازی تمرینی
combat firing U تمرین تیراندازی رزمی
squeeze off U تیراندازی با فشار ماشه
qualification badge U نشان مهارت در تیراندازی
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com