Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
firing data
U
عناصر مربوط به تیراندازی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
neglect
U
این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید
neglects
U
این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید
neglecting
U
این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید
neglected
U
این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید
elemental
U
مربوط به عناصر ابتدائی
gun pointing data
U
عناصر مربوط به روانه کردن توپ
firing position
U
موضع اتش وضعیت تیراندازی حالت تیراندازی
display board
U
تابلوی نمایش عناصر تیر نمودار عناصر تیر
combatants
U
یکان رزمنده عناصر رزمنده عناصر درگیردر جنگ
combatant
U
یکان رزمنده عناصر رزمنده عناصر درگیردر جنگ
rifle clasp
U
نشان تیراندازی یا مدال تیراندازی
firing range
U
برد تیراندازی مسافت تیراندازی
fire lane
U
مسیر تیراندازی دریایی مسیر پاک شده تیراندازی
continuously set vector
U
عناصر تصحیح شده متوالی هدف عناصر تنظیم شده هدف به طریق متوالی
live fire
U
تیراندازی با تیر جنگی تیراندازی با فشنگ جنگی
program loans
U
قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactical
U
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactically
U
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inferences
U
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inference
U
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
elevation guidance
U
دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
victual
U
مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
bioclimatic
U
مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
auditory
U
مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
genital
U
مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
supervisory
U
مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
ingredient
U
عناصر
ingredients
U
عناصر
shelling report
U
گزارش تیراندازی دشمن گزارش تیراندازی توپخانه دشمن
transmutation
U
تبدیل عناصر
firing data
U
عناصر تیر
conversion of data
U
تبدیل عناصر
combat , elements
U
عناصر رزمی
meteorological data
U
عناصر هواسنجی
minor elements
U
عناصر فرعی
intelligence data
U
عناصر اطلاعات
component operation
U
عناصر عملیاتی
gft setting
U
عناصر خط کش تیر
orbital element
U
عناصر مداری
essential elements
U
عناصر ضروری
data element
U
عناصر اطلاعات
target indications
U
عناصر هدف
trace elements
U
عناصر کمیاب
cantilever elements
U
عناصر کنسولی
clemency
U
اعتدال عناصر
job elements
U
عناصر شغلی
known data
U
عناصر معلوم
representative elements
U
عناصر نماینده
known data
U
عناصر تیرمعلوم
column head
U
عناصر سرستون
minor elements
U
عناصر جزئی
relative
U
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustical
U
مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustic
U
مربوط به صدا مربوط به سامعه
essential elements of information
U
عناصر اصلی اخبار
antisurface
U
ضد عناصر سطحی شناوردشمن
data
U
سوابق عناصر داده ها
head
U
عناصر اولیه ستون
periocic table
U
جدول تناوبی عناصر
combat , elements
U
عناصر درگیر در رزم
chart data
U
عناصر تیر نقشهای
constituent elements of crime
U
عناصر متشکله جرم
interrupted
U
[عناصر معماری منقطع]
transition series
U
گروه عناصر واسطه
treadway
U
پل برای عناصر پیاده
force augmentation
U
عناصر تقویتی یکان
inner transition elements
U
عناصر واسطه داخلی
basic data
U
عناصر تیر اولیه
computing sight
U
وسیله محاسبه عناصر تیر
coriolis force
U
اثرچرخش زمینی عناصر متحرک
chaines
U
[عناصر بنایی شبیه پایه]
record firing
U
عناصر تیر را ثبت کنید
quantification
U
معرفی عناصر یک جسم تعریف
computing gunsight
U
دوربین محاسب عناصر تیر
direct plotting
U
تعیین عناصر تیر به طورمستقیم
replot data
U
عناصر دوباره بردن هدفها
task element
U
یکی از عناصر ناوگان ماموراجرای یک ماموریت
topology
U
روش اتصال عناصر مختلف شبکه
purges
U
تصفیه حزب یا دولت از عناصر نادلخواه
purge
U
تصفیه حزب یا دولت از عناصر نادلخواه
filter
U
حذف عناصر ناخواسته از فایل یا سیگنال
filters
U
حذف عناصر ناخواسته از فایل یا سیگنال
integration
U
یکپارچگی اتحاد عناصر مختلف اجتماع
aided matching
U
سیستم تبدیل عناصر تیر توپ
purged
U
تصفیه حزب یا دولت از عناصر نادلخواه
aided matching
U
سیستم انتقال عناصر تیر به کامپیوتر
range component
U
عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
distance angle
U
زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
xenial
U
مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
searchingly
U
جستجوی فایل عناصر به صورت لیست زنجیری
searches
U
جستجوی فایل عناصر به صورت لیست زنجیری
search
U
جستجوی فایل عناصر به صورت لیست زنجیری
searched
U
جستجوی فایل عناصر به صورت لیست زنجیری
combinational
U
آنچه شماره عناصر جدا را ترکیب میکند
circuit
U
ارتباط بین عناصر الکترونیکی که عملی را انجام می دهند
articulation
U
[ترکیب معماری در عناصر و قسمت های مختلف ساختمان]
circuits
U
ارتباط بین عناصر الکترونیکی که عملی را انجام می دهند
two-dimensional
U
آرایهای که عناصر افقی و عمودی محل دهی میکند
civil appropriation
U
اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
half thickness
U
ضخامت لازم برای نصف کردن نفوذ عناصر تراونده
centerpiece
U
[عناصر تزئینی اصلی درگاه های پیچ و تاب دار]
array
U
تعداد عناصر آرایه که به صورت سط ر و ستون داده شده اند
clustering
U
مجموعهای از عناصر که در یک خط ترتیبی فاهر می شوند و یک جدول دستیابی دارند
arrays
U
تعداد عناصر آرایه که به صورت سط ر و ستون داده شده اند
charts
U
نمایش گرافیکی عناصر منط قی مراحل تصمیمات و ارتباطات در سیستم
charted
U
نمایش گرافیکی عناصر منط قی مراحل تصمیمات و ارتباطات در سیستم
cartesian structure
U
ساختار دادهای که اندازه ثابتی دارد و عناصر به صورت خط ی مرتبند
charting
U
نمایش گرافیکی عناصر منط قی مراحل تصمیمات و ارتباطات در سیستم
electrothermal printer
U
چاپگری با سرعت زیاد بااستفاده از عناصر گرمازا چاپگر حرارتی
circulars
U
صف کامپیوتری که از دو علامت برای ابتداوانتهای خط ذخیره عناصر استفاده میکند
chart
U
نمایش گرافیکی عناصر منط قی مراحل تصمیمات و ارتباطات در سیستم
circular
U
صف کامپیوتری که از دو علامت برای ابتداوانتهای خط ذخیره عناصر استفاده میکند
gunning
U
تیراندازی
gunnery
U
تیراندازی
pop
U
تیراندازی
popped
U
تیراندازی
pops
U
تیراندازی
musketry
U
تیراندازی
shootings
U
تیراندازی
shooting
U
تیراندازی
archery
U
تیراندازی
guerrilla
U
جنگجوی غیر منظم تیزیل عناصر خرابکار پشت جبهه دشمن
dichogamic
U
دارای عناصر نر وماده ایکه در مواقع متفاوت اماده باروری می شوند
guerrillas
U
جنگجوی غیر منظم تیزیل عناصر خرابکار پشت جبهه دشمن
pert chart
U
نمودار وابستگیهای داخلی عناصر کاری که نسبت به زمان سنجیده می شوند
dichogamous
U
دارای عناصر نروماده ایکه درمواقع متفاوت اماده باروری می شوند
direct plotting
U
تعیین عناصر تیربدون استفاده از طرح تیر یاوسایل هدایت اتش
direct coupled transistor logic
U
سیستم منطقی که منحصرا" ازترانزیستورها به عنوان عناصر فعال استفاده میکند
guerillas
U
جنگجوی غیر منظم تیزیل عناصر خرابکار پشت جبهه دشمن
fire bay
U
دهلیز تیراندازی
gunning
U
تمرین تیراندازی
dry sum
U
مشق تیراندازی
verification fire
U
تیراندازی ازمایشی
firing area
U
منطقه تیراندازی
fire
U
تیراندازی کردن
fire power
U
قدرت تیراندازی
fired
U
تیراندازی کردن
fires
U
تیراندازی کردن
the butts
U
میدان تیراندازی
fire trench
U
سنگر تیراندازی
field archery
U
تیراندازی صحرایی
shoots
U
تیراندازی کردن
methode of fire
U
روش تیراندازی
gun
U
تیراندازی کردن
shoot
U
تیراندازی کردن
lived
U
تیراندازی جنگی
live
U
تیراندازی جنگی
offhand
U
تیراندازی ایستاده
guns
U
تیراندازی کردن
gunnery
U
قوانین تیراندازی
order of fire
U
روش تیراندازی
horseback archery
U
تیراندازی سواره
ready position
U
حاضربه تیراندازی
conduct of fire
U
اجرای تیراندازی
firing table
U
جدول تیراندازی
handbow
U
کمان تیراندازی
firing line
U
خط شروع تیراندازی
conduct of fire
U
هدایت تیراندازی
school shooting
U
تیراندازی در مدرسه
riflery
U
تیراندازی تفنگداری
combat firing
U
تیراندازی جنگی
scheme of fire
U
طرح تیراندازی
automatic fire
U
تیراندازی خودکار
delivery error
U
اشتباه در تیراندازی
circuit
U
وسیلهای که عناصر را با قط ع برق در صورت بروز شرایط غیر عادی محافظت میکند
unit matrix
U
ماترسی که عناصر قطر اصلی همگی برابر یک و بقیه عناصرش صفر باشند
circuits
U
وسیلهای که عناصر را با قط ع برق در صورت بروز شرایط غیر عادی محافظت میکند
selective clock stetching
U
تکنیک برطرف کردن اختلافات زمان گیری دیجیتال بین عناصر سیستم
open fire
U
شروع به تیراندازی کردن
absolute error
U
اشتباه مطلق تیراندازی
recoils
U
دفع ضربت تیراندازی
main fire
U
سیستم تیراندازی اصلی
expert badge
U
نشان مهارت در تیراندازی
squatting position
U
وضعیت چمباتمه در تیراندازی
shootoff
U
مسابقه اضافی تیراندازی
skeet
U
انداختن تمرین تیراندازی
field arrow
U
تیرهای تیراندازی صحرایی
set up
U
اماده تیراندازی کردن
field round
U
یک دور تیراندازی صحرایی
passives
U
دفاع بدون تیراندازی
field roving course
U
مسابقه تیراندازی جنگلی
recoil
U
دفع ضربت تیراندازی
methode of fire
U
روش اجرای تیراندازی
gun fire
U
توپ بامدادیاشام تیراندازی
passive
U
دفاع بدون تیراندازی
recoiling
U
دفع ضربت تیراندازی
range firing
U
تیراندازی در میدان تیر
shots
U
تیراندازی تیرانداز ماهر
range correction
U
تصحیح برد تیراندازی
shooting gallery
U
میدان تیراندازی تمرینی
trap shoot
U
تیراندازی به هدفهای متحرک
recoiled
U
دفع ضربت تیراندازی
shot
U
تیراندازی شده تیرخورده
shot
U
گلوله تیراندازی شده
shot
U
تیراندازی تیرانداز ماهر
shots
U
تیراندازی شده تیرخورده
shooting galleries
U
میدان تیراندازی تمرینی
combat firing
U
تمرین تیراندازی رزمی
squeeze off
U
تیراندازی با فشار ماشه
qualification badge
U
نشان مهارت در تیراندازی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com