English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
essential elements of information U عناصر اصلی اخبار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
centerpiece U [عناصر تزئینی اصلی درگاه های پیچ و تاب دار]
unit matrix U ماترسی که عناصر قطر اصلی همگی برابر یک و بقیه عناصرش صفر باشند
cross tell U پخش اخبار به طور عرضی توزیع اخبار دریک سطح فرماندهی
decomposing U تجزیه کردن و جدا کردن عناصر اصلی یک ماده مرکب
display board U تابلوی نمایش عناصر تیر نمودار عناصر تیر
combatant U یکان رزمنده عناصر رزمنده عناصر درگیردر جنگ
combatants U یکان رزمنده عناصر رزمنده عناصر درگیردر جنگ
collection activity عملیات جمع آوری اخبار سازمان جمع آوری اخبار
continuously set vector U عناصر تصحیح شده متوالی هدف عناصر تنظیم شده هدف به طریق متوالی
VL local bus U مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
VL bus U مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
information U اخبار
communication U اخبار
news U اخبار
assertion U اخبار
traditions U اخبار
newsreader U اخبار
information processing U تقویم اخبار
buzzer U زنگ اخبار
broadcasts U پخش اخبار
annals U اخبار سال
broadcast U پخش اخبار
shockers U اخبار موحش
electric bell U زنگ اخبار
life blood U جنبش بی اخبار
buzzers U زنگ اخبار
ruise U اخبار دروغ
shocker U اخبار موحش
evaluations U ارزیابی اخبار رسیده
bell wire U سیم زنگ اخبار
newsman U خبرنگار گوینده اخبار
poney U پرداختن خلاصه اخبار
action information center U مرکز اخبار تاکتیکی
newsmen U خبرنگار گوینده اخبار
collections U جمع اوری اخبار
sound bow U کاسه زنگ اخبار
locals U داخلی اخبار محلی
push botton U دکمه زنگ اخبار
collection U جمع اوری اخبار
forebedement U اخبار قبلی پیشگویی
to break news U فاش کردن اخبار
local U داخلی اخبار محلی
bell ringing transformer U مبدل زنگ اخبار
newsy U دارای اخبار زیاد
ponies U پرداختن خلاصه اخبار
evaluation U ارزیابی اخبار رسیده
pony U پرداختن خلاصه اخبار
bell transformer U ترانسفورماتور زنگ اخبار
magneto bell U زنگ اخبار جریان متناوب
monitoring U رله کردن اخبار و پیامها
newsreels U فیلم اخبار جاری روز
newsreel U فیلم اخبار جاری روز
collection agency U عامل جمع اوری اخبار
evaluations U ارزیابی کردن تقویم اخبار
What is the latest news? U آخرین خبرها ( اخبار ) چیست ؟
collection plan U طرح جمع اوری اخبار
ring U احاطه کردن زنگ اخبار
evaluation U ارزیابی کردن تقویم اخبار
disseminate U توزیع اخبار فرستادن پخش کردن
disseminated U توزیع اخبار فرستادن پخش کردن
disseminates U توزیع اخبار فرستادن پخش کردن
disseminating U توزیع اخبار فرستادن پخش کردن
collective U جمعی پخش یکجای اخبار هواشناسی
master U سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
masters U سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
mastered U سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
master data file U پرونده مشخصات اصلی امادنظامی پروند خصوصیات اصلی اماد
synthesis U استنتاج تفسیر و تقویم اخبار در کسب اطلاعات
syntheses U استنتاج تفسیر و تقویم اخبار در کسب اطلاعات
acciaccatura U نت سریعی که نیم پرده کوتاه تر ازنت اصلی است وقبل از نت اصلی نواخته میشود
ingredients U عناصر
ingredient U عناصر
on board U که در تخته اصلی یا PCB اصلی قرار دارد
firing data U عناصر تیر
combat , elements U عناصر رزمی
transmutation U تبدیل عناصر
column head U عناصر سرستون
conversion of data U تبدیل عناصر
data element U عناصر اطلاعات
cantilever elements U عناصر کنسولی
minor elements U عناصر فرعی
orbital element U عناصر مداری
essential elements U عناصر ضروری
meteorological data U عناصر هواسنجی
representative elements U عناصر نماینده
minor elements U عناصر جزئی
component operation U عناصر عملیاتی
target indications U عناصر هدف
clemency U اعتدال عناصر
intelligence data U عناصر اطلاعات
gft setting U عناصر خط کش تیر
job elements U عناصر شغلی
known data U عناصر معلوم
known data U عناصر تیرمعلوم
trace elements U عناصر کمیاب
stapled U جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
prototypic U وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
staple U جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
main guard U نیروی جلودار اصلی حفاظ اصلی
prototypal U وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
stapling U جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
initial reserves U ذخایر اصلی احتیاط اولیه یا اصلی
generation U کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
first generation computer U کپی اصلی تصویر یا متن اصلی
generations U کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
data U سوابق عناصر داده ها
antisurface U ضد عناصر سطحی شناوردشمن
transition series U گروه عناصر واسطه
firing data U عناصر مربوط به تیراندازی
treadway U پل برای عناصر پیاده
elemental U مربوط به عناصر ابتدائی
combat , elements U عناصر درگیر در رزم
chart data U عناصر تیر نقشهای
inner transition elements U عناصر واسطه داخلی
interrupted U [عناصر معماری منقطع]
force augmentation U عناصر تقویتی یکان
constituent elements of crime U عناصر متشکله جرم
head U عناصر اولیه ستون
basic data U عناصر تیر اولیه
periocic table U جدول تناوبی عناصر
computing gunsight U دوربین محاسب عناصر تیر
chaines U [عناصر بنایی شبیه پایه]
coriolis force U اثرچرخش زمینی عناصر متحرک
replot data U عناصر دوباره بردن هدفها
computing sight U وسیله محاسبه عناصر تیر
quantification U معرفی عناصر یک جسم تعریف
direct plotting U تعیین عناصر تیر به طورمستقیم
record firing U عناصر تیر را ثبت کنید
aided matching U سیستم تبدیل عناصر تیر توپ
gun pointing data U عناصر مربوط به روانه کردن توپ
task element U یکی از عناصر ناوگان ماموراجرای یک ماموریت
aided matching U سیستم انتقال عناصر تیر به کامپیوتر
purged U تصفیه حزب یا دولت از عناصر نادلخواه
filters U حذف عناصر ناخواسته از فایل یا سیگنال
topology U روش اتصال عناصر مختلف شبکه
integration U یکپارچگی اتحاد عناصر مختلف اجتماع
purge U تصفیه حزب یا دولت از عناصر نادلخواه
filter U حذف عناصر ناخواسته از فایل یا سیگنال
purges U تصفیه حزب یا دولت از عناصر نادلخواه
mainstays U مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
mainstay U مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
anastylosis U [واژه ای برای ساختار دوباره سازی ساختمان با مواد اصلی و بر طبق سیستم ساختار اصلی]
searched U جستجوی فایل عناصر به صورت لیست زنجیری
search U جستجوی فایل عناصر به صورت لیست زنجیری
searches U جستجوی فایل عناصر به صورت لیست زنجیری
searchingly U جستجوی فایل عناصر به صورت لیست زنجیری
combinational U آنچه شماره عناصر جدا را ترکیب میکند
base camp U پایگاه اصلی کمپ اصلی
fundamental unit U یکای اصلی واحد اصلی
master file U فایل اصلی پرونده اصلی
base unit U یکای اصلی واحد اصلی
expansion slots U شکاف ها یا فضاهای خالی درون کامپیوتر اصلی برای اتصال تخته مدارهای کوچک به تخته مدار اصلی بکار می روند
circuit U ارتباط بین عناصر الکترونیکی که عملی را انجام می دهند
articulation U [ترکیب معماری در عناصر و قسمت های مختلف ساختمان]
two-dimensional U آرایهای که عناصر افقی و عمودی محل دهی میکند
circuits U ارتباط بین عناصر الکترونیکی که عملی را انجام می دهند
matter U بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
mattered U بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
mattering U بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
matters U بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
chart U نمایش گرافیکی عناصر منط قی مراحل تصمیمات و ارتباطات در سیستم
cartesian structure U ساختار دادهای که اندازه ثابتی دارد و عناصر به صورت خط ی مرتبند
neglecting U این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید
neglect U این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید
charts U نمایش گرافیکی عناصر منط قی مراحل تصمیمات و ارتباطات در سیستم
neglects U این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید
clustering U مجموعهای از عناصر که در یک خط ترتیبی فاهر می شوند و یک جدول دستیابی دارند
array U تعداد عناصر آرایه که به صورت سط ر و ستون داده شده اند
arrays U تعداد عناصر آرایه که به صورت سط ر و ستون داده شده اند
circulars U صف کامپیوتری که از دو علامت برای ابتداوانتهای خط ذخیره عناصر استفاده میکند
circular U صف کامپیوتری که از دو علامت برای ابتداوانتهای خط ذخیره عناصر استفاده میکند
neglected U این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید
electrothermal printer U چاپگری با سرعت زیاد بااستفاده از عناصر گرمازا چاپگر حرارتی
charted U نمایش گرافیکی عناصر منط قی مراحل تصمیمات و ارتباطات در سیستم
half thickness U ضخامت لازم برای نصف کردن نفوذ عناصر تراونده
charting U نمایش گرافیکی عناصر منط قی مراحل تصمیمات و ارتباطات در سیستم
DIMM U سیستم مرتب کردن قط عات حافظه RAM در دوطرف کارت کوچک که قابل درج روی تخته اصلی کامپیوتر است تا حافظه اصلی بروز شود
external U که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
externals U که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
guerrillas U جنگجوی غیر منظم تیزیل عناصر خرابکار پشت جبهه دشمن
pert chart U نمودار وابستگیهای داخلی عناصر کاری که نسبت به زمان سنجیده می شوند
dichogamous U دارای عناصر نروماده ایکه درمواقع متفاوت اماده باروری می شوند
dichogamic U دارای عناصر نر وماده ایکه در مواقع متفاوت اماده باروری می شوند
guerrilla U جنگجوی غیر منظم تیزیل عناصر خرابکار پشت جبهه دشمن
direct coupled transistor logic U سیستم منطقی که منحصرا" ازترانزیستورها به عنوان عناصر فعال استفاده میکند
direct plotting U تعیین عناصر تیربدون استفاده از طرح تیر یاوسایل هدایت اتش
guerillas U جنگجوی غیر منظم تیزیل عناصر خرابکار پشت جبهه دشمن
elegant U یک برنامه با کمترین مقدارحافظه اصلی طراحی یک برنامه کارا که با کم کردن تعداد دستورالعملهای بکاربرده شده برای انجام کارهای گوناگون از حداقل ممکن حافظه اصلی استفاده کند
interpretation U تفسیر اخبار واطلاعات رسیده تفسیر عکس ترجمه کردن
interpretations U تفسیر اخبار واطلاعات رسیده تفسیر عکس ترجمه کردن
circuit U وسیلهای که عناصر را با قط ع برق در صورت بروز شرایط غیر عادی محافظت میکند
circuits U وسیلهای که عناصر را با قط ع برق در صورت بروز شرایط غیر عادی محافظت میکند
selective clock stetching U تکنیک برطرف کردن اختلافات زمان گیری دیجیتال بین عناصر سیستم
FEP U پردازنده بین منبع ورودی و کامپیوتر اصلی که کار آن این است که داده دریافتی را پیش پردازش کند تا بار کاری کامپیوتر اصلی را کم کند
track telling U ارتباط و مخابرات بین هواپیمای شناسایی و سیستم کنترل و ردگیری زمینی مبادله اخبار و اطلاعات ردگیری و تعقیب هدف
directors U نرم افزار نوشتاری چند رسانهای محصول Macromedia که به کاربر اجازه کنترل عناصر در زمان مشخص میدهد
director U نرم افزار نوشتاری چند رسانهای محصول Macromedia که به کاربر اجازه کنترل عناصر در زمان مشخص میدهد
pilot tunnel U تونل کوچکی که جلو تونل اصلی حفر میشود تا شیب وسمت واقعی تونل اصلی که بایستی حفر گردد تعیین شودو به تونل راهنما معروف است
arrays U ساختار مرتب دارای عناصر قابل دسترسی توسط اعداد برای ذخیره سازی جدول ها یا مجموعهای از دادههای مربوطه
array U ساختار مرتب دارای عناصر قابل دسترسی توسط اعداد برای ذخیره سازی جدول ها یا مجموعهای از دادههای مربوطه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com