English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
new work U عملیات نوسازی قطعات عملیاتت تجدید قطعات یا تجدیدبنا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
rebuild U نوسازی کردن قطعات
rebuilds U نوسازی کردن قطعات
recondition U نوسازی کردن دستگاه تعویض قطعات فرسوده
reconditions U نوسازی کردن دستگاه تعویض قطعات فرسوده
reconditioned U نوسازی کردن دستگاه تعویض قطعات فرسوده
running spare U قطعات یدکی مورد نیاز واضافی قطعات اضافی همراه وسیله
on board spares U قطعات تعمیراتی موجود درروی یک ناو قطعات موجوددر انبار
parts explosion U رسم تمام قطعات تشکیل دهنده یک مجموعه که رابطه قطعات با یکدیگر را نشان میدهد
renovation U تجدید قطعات کردن
reassembled U بستن قطعات سوار کردن قطعات
reassemble U بستن قطعات سوار کردن قطعات
reassembling U بستن قطعات سوار کردن قطعات
reassembles U بستن قطعات سوار کردن قطعات
cannibalising U استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalize U استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalises U استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalized U استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalizing U استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalised U استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalizes U استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
bin storage U انبار کردن قطعات بسته بندی نشده در قفسه انبار قطعات روباز
bin storage space U فضای انبار قطعات بسته بندی نشده فضای انبار قطعات روباز
interim overhaul U پیاده کردن قطعات به طورموقتی پیاده کردن قطعات جزئی
smithereens U قطعات
parts U قطعات یدکی
chosen fragments U قطعات گزیده
chosen fragments U قطعات منتخبه
chrestomathy U قطعات منتخب
parts list U لیست قطعات
cable accessory U قطعات کابل
end product U مجموعه قطعات
main members U قطعات اصلی
analecta U قطعات ادبی
spare parts U قطعات یدکی
web stiffeners U قطعات تقویتی
bill of material U صورت قطعات
repair parts U قطعات یدکی
parts list U فهرست قطعات
chrestomathy U قطعات برگزیده
parts peculiar U قطعات مخصوص
parts peculiar U قطعات اختصاصی
staff section U قطعات سمبه
shatters U قطعات شکسته
shatter U قطعات شکسته
component drawing U رسم قطعات
common parts U قطعات عمومی
table of replaceable partes U فهرست قطعات
common items U قطعات عمومی
trilcgy U یا قطعات سه گانه
flinders U قطعات شکسته
shell fragments U قطعات گلوله
common hardware U قطعات عمومی
authorized parts list U سهمیه مجاز قطعات
catalogs U لیست قطعات کاتالوگ
cataloged U لیست قطعات کاتالوگ
object assembly test U ازمون الحاق قطعات
assembles U سوار کردن قطعات
authorized parts list U لیست قطعات مجاز
nomenclature U نام گذاری قطعات
catalogued U لیست قطعات کاتالوگ
bitty U متشکل از قطعات ریز
cataloguing U لیست قطعات کاتالوگ
analects U قطعات ادبی منتخبات
catalogue U لیست قطعات کاتالوگ
cataloging U لیست قطعات کاتالوگ
assemble U سوار کردن قطعات
catalogues U لیست قطعات کاتالوگ
assembled U سوار کردن قطعات
fragments U قطعات متلاشی خردکردن
fragmenting U قطعات متلاشی خردکردن
common parts U قطعات یدکی عمومی
fractures U مو برداشتن قطعات و وسایل
fractured U مو برداشتن قطعات و وسایل
fracture U مو برداشتن قطعات و وسایل
investment castings U قطعات ریخته گی بسته
bottom casting U قطعات ریخته گی بسته
invar struts U قطعات فلزی ضد انبساط
fracturing U مو برداشتن قطعات و وسایل
fragment U قطعات متلاشی خردکردن
shard U شکستن وبصورت قطعات ریزدراوردن
salvaging U پیاده کردن کامل قطعات
salvages U پیاده کردن کامل قطعات
weldment U قطعات بهم جوش خورده
salvaged U پیاده کردن کامل قطعات
component change order U دستور تغییر قطعات یک وسیله
salvage U پیاده کردن کامل قطعات
dismounting U پیاده کردن قطعات و وسایل
dismount U پیاده کردن قطعات و وسایل
dismantling U پیاده کردن قطعات مونتاژ
phrasing U ترتیب بندی قطعات موسیقی
quadrat U به قطعات مستطیل تقسیم کردن
dismounts U پیاده کردن قطعات و وسایل
dismantles U پیاده کردن قطعات مونتاژ
wiggly block test U ازمون قطعات موج دار
end product U قطعات حاصله دستگاه نهایی
shards U شکستن وبصورت قطعات ریزدراوردن
dismantle U پیاده کردن قطعات مونتاژ
dismantled U پیاده کردن قطعات مونتاژ
component end item U قطعات و اقلام تجهیزات عمده
blocky U پرشده یا مشخص با قطعات مختلف
match mark U جفتن و جور کردن قطعات
boss U ناف روی قطعات ریختگی قوز
beef cuts U قطعات مختلف گوشت لاشهء گاو
clapboard U قطعات چوب که به مصرف روکوبی میرسد
clapboards U قطعات چوب که به مصرف روکوبی میرسد
materiel history U خلاصه وضعیت قطعات ووسایل یا کالاها
anthologist U متخصص و متبحردر گلچین قطعات ادبی
borescope U ابزار چشمی برای بازرسی قطعات
bosses U ناف روی قطعات ریختگی قوز
disassembly U عکس عمل مونتاژ تجریه قطعات
bossed U ناف روی قطعات ریختگی قوز
connection of loom pieces U متصل کردن قطعات دار [قالی]
sketchbooks U کتاب محتوی قطعات کوتاه ادبی
sketchbook U کتاب محتوی قطعات کوتاه ادبی
bossing U ناف روی قطعات ریختگی قوز
collapsible form work U قالب قطعات پیش ساخته بتونی
overhaul U پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
grout U بلغور قطعات کوچک و نامنظم سنگ دوغاب
piece mark U شماره شناسایی که روی قطعات و وسایل حک میشود
foldboat U قایق قابل جدا کردن قطعات وبستن ان
overhauling U پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
backlash U خلاصی در اثر اتصال شل و یاسائیدگی قطعات در هرمکانیزمی
overhauls U پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
dice U طاس تخته نرد بریدن به قطعات کوچک
vapor degreasing U غوطه ور ساختن قطعات دربخار حلالات داغ
overhauled U پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
dicing U طاس تخته نرد بریدن به قطعات کوچک
dices U طاس تخته نرد بریدن به قطعات کوچک
diced U طاس تخته نرد بریدن به قطعات کوچک
sand casting U ریخته گری قطعات فلزی باقابهای ماسهای
Theres many a good tune played on an old fiddle. <proverb> U یک ویولون قدیمى قطعات خوب بسیارى مى تواند بنوازد .
breakdown drawing U رسم پرسپکتیوی برای نمایش قطعات بصورت جدا از هم
tessera U قطعات کوچک مرمر یاشیشه مخصوص اجر موزاییک
cirrocumulus U قطعات ابرهای کوچک وسفیدی که در ارتفاعات زیاد قراردارد
images [تنظیم قطعات تصویر با برنامه ویرایش تصاویر خاص]
image [تنظیم قطعات تصویر با برنامه ویرایش تصاویر خاص]
alodine U نوعی روکش شیمیایی جهت قطعات الیاژ الومینیوم
liquid crystal bar graph panel indicator U شاخص گراف- میله بااستفاده از قطعات کریستال مایع
fishplate U قطعات ریل را با وصله وصل کردن پشت بند
assembly U بستن و سوار کردن قطعات اسلحه اجتماع یکانها
track bolt U پیچی که قطعات راه اهن رابه یکدیگر متصل میکند
set forward U جهش یا حرکت بجلو بوسیله قطعات داخلی گلوله در هنگام اصابت
carburizing U گرم کردن قطعات فولادی ماشین شده در اتمسفر قوی از گازهای هیدروکربن
cyaniding U سخت گردانی سطح قطعات فولادی با غوطه ورسازی انهادر حمام نمکهای سیانید
braze welding U جوشکاری در دمایی بالاتر از 054درجه سانتی گراد و پایین تراز نقطه ذوب قطعات
anti tear strips U باریکه یا نوارهایی از جنس هواپیما که روی قطعات ساختمانی بال و زیرنوارهای تقویت کننده قرارمیگیرند
c clamp U گیره فلزی به شکل سی برای وارد کردن فشار و نگاه داشتن قطعات کنار یکدیگر
polar motion U وسیله نشان دادن حرکات قطعات یا مایعات سیال بااستفاده از انرژی مغناطیسی حرکت قطبی
nitralloy U قطعات نیتریده شده حاوی مقادیر جزئی کربن الومینیوم کرم منیزیوم و احتمالا گوگردو غیره
grip length U طول قسمت رزوه نشده ساقه پیچ که معادل حداکثر ضخامت قطعات متصل شونده میباشد
hot valve clearance U فاصله کوچک بین ساقه سوپاپ و اسبک هنگامی که تمام قطعات موتور بدمای کاری رسیده اند
replace U عوض کردن جانشین شدن یا کردن تعویض قطعات یا یکانها
replacing U عوض کردن جانشین شدن یا کردن تعویض قطعات یا یکانها
replaced U عوض کردن جانشین شدن یا کردن تعویض قطعات یا یکانها
replaces U عوض کردن جانشین شدن یا کردن تعویض قطعات یا یکانها
rigs U نصب قطعات باربندی کردن بسته بندی کردن
rigged U نصب قطعات باربندی کردن بسته بندی کردن
rig U نصب قطعات باربندی کردن بسته بندی کردن
disassembly order U دستور باز کردن و پیاده کردن قطعات یک وسیله
jigsaw puzzle U نوعی بازی معمایی که بازیکنان باید قطعات متلاشی و مختلف یک شکل یا نقشه رابا هم جفت کرده و شکل مخصوص با ان بسازند
parcel U به قطعات تقسیم کردن توزیع کردن
parcels U به قطعات تقسیم کردن توزیع کردن
part list U فهرست قطعات فهرست لوازم یدکی
direct exchange U تعویض مستقیم مبادله مستقیم قطعات
edge card U یک تخته مدار که دارای قطعات باریک اتصال در طول یک لبه بوده و برای متصل شدن بارابط لبه طراحی شده است
cold working U شکل دادن به قطعات فلزی دردمای معمولی که باعث افزایش شکنندگی سختی واستحکام و کاهش خاصیت تورق پذیری یا مفتول پذیری ان میگردد
splinterproof U ضدبسکهای گلوله ضد قطعات گلوله
rig in U باز کردن قطعات و باربندیها باز کردن وسایل و باربندی ناو
rally U تجمع برای تجدید قوایا تجدید سازمان
rallied U تجمع برای تجدید قوایا تجدید سازمان
rallies U تجمع برای تجدید قوایا تجدید سازمان
resupply U تجدید اماد تجدید تدارکات
farmgate type operations U رهبری اموزش و عملیات نیروی هوایی یک کشور تامرحله عملیات جنگی
buffered computer U کامپیوتری که عملیات ورودی و خروجی و عملیات پردازشی را بطور همزمان ارائه میدهد
rehabilitation U نوسازی
mending U نوسازی
remake U نوسازی
rebuilt U نوسازی
remakes U نوسازی
novation U نوسازی
renovation U نوسازی
reconstruction U نوسازی
instauration U نوسازی
modernization U نوسازی
gentrification U نوسازی
reconstructions U نوسازی
counter air operations U عملیات ضد هواپیمایی عملیات ضد برتری هوایی دشمن
counter air U عملیات ضدهواپیمایی عملیات ضد فعالیت هوایی دشمن
anticrop operations U عملیات کاربرد افات کشاورزی در عملیات نظامی
reconstruct U نوسازی کردن
reconstructed U نوسازی کردن
renovation U اصلاح نوسازی
rebuilding U نوسازی کردن
reconstructing U نوسازی کردن
invisible refresh U نوسازی نامرئی
economic reconstruction U نوسازی اقتصادی
economic modernization U نوسازی اقتصادی
reconstructs U نوسازی کردن
renewal U نوسازی تاسیسات
renewals U نوسازی تاسیسات
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com