Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
denial operations
U
عملیات ممانعتی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
denial
U
ممانعت ازدشمن عملیات ممانعتی
denials
U
ممانعت ازدشمن عملیات ممانعتی
air interdiction
U
عملیات ممانعتی هوایی ممانعت هوایی
denial operations
U
عملیات ممانعتی در مقابل نفوذدشمن
interdict
U
ممانعت کردن اجرای عملیات ممانعتی
interdiction
U
ممانعت کردن عملیات یا اتش ممانعتی
Other Matches
preemptive attack
U
تک ممانعتی تک پیشگیری کننده از شروع تک دشمن تک ممانعتی
spoiling attack
U
تک ممانعتی
prohibitive tariff
U
تعرفه ممانعتی
moving screen
U
گشتی ممانعتی
moving screen
U
پوشش ممانعتی
flad suppression
U
تیر ممانعتی روی جنگ افزارهای پدافند هوایی
farmgate type operations
U
رهبری اموزش و عملیات نیروی هوایی یک کشور تامرحله عملیات جنگی
buffered computer
U
کامپیوتری که عملیات ورودی و خروجی و عملیات پردازشی را بطور همزمان ارائه میدهد
counter air
U
عملیات ضدهواپیمایی عملیات ضد فعالیت هوایی دشمن
counter air operations
U
عملیات ضد هواپیمایی عملیات ضد برتری هوایی دشمن
anticrop operations
U
عملیات کاربرد افات کشاورزی در عملیات نظامی
statement
U
2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
statements
U
2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
propagating
U
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagate
U
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagates
U
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagated
U
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
land control operation
U
عملیات کنترل زمین عملیات
code panel
U
رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
housekeeping
U
عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری
air-sea rescue
U
عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
air sea rescue
U
عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
component
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
m
U
مگا عملیات اعشاری در ثانیه . معیار اندازه گیری توان و سرعت معادل یک میلیون عملیات اعشاری در ثانیه
army operations center
U
مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
barrage jamming
U
تولید پارازیت به صورت پرده ممانعتی پخش پارازیت به صورت توده وسیع
closure minefield
U
میدان مین سد کننده حرکت میدان مین ممانعتی دریایی
time resolution
U
جزییات زمان اجرای عملیات نشان دادن جزییات اجرای زمانی عملیات
beachmaster's unit
U
یکان عملیات بارانداز یکان عملیات اسکله
airhead operations
U
عملیات مخصوص گرفتن سرپل هوایی عملیات تهیه سرپل هوایی
operation
U
1-عملیات روی دو عملوند. 2-عملیات روی عملوند به صورت دودویی
combined operations
U
عملیات رستههای مرکب عملیات مرکب
armistise
U
متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
aerospace projection operations
U
عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
operation
U
عملیات
treatments
U
عملیات
operations
U
عملیات
treatment
U
عملیات
op
U
عملیات
scene of action
U
صحنه عملیات
phasing
U
مراحل عملیات
chemical operations
U
عملیات شیمیایی
combat information center
U
اطاق عملیات
computer operation
U
عملیات کامپیوتر
destructive operation
U
عملیات مخرب
divert action
U
عملیات مخالف
dry run
U
عملیات جنگی
campaigns
U
عملیات جنگی
earth work
U
عملیات خاکی
campaigning
U
عملیات جنگی
espial
U
عملیات جاسوسی
campaigned
U
عملیات جنگی
deputy for operations
U
معاونت عملیات
concrete operations
U
عملیات عینی
delaying action
U
عملیات تاخیری
counter military
U
ضد عملیات نظامی
concept of operations
U
تدبیر عملیات
continuity of operations
U
مداومت عملیات
continuity of operations
U
تسلسل عملیات
conversational operation
U
عملیات محاورهای
counter battery
U
عملیات ضد اتشبار
countermine
U
عملیات ضد مین
covert operations
U
عملیات مخفی
covert operations
U
عملیات پنهانی
delay action
U
عملیات تاخیری
infiltration
U
عملیات نفوذی
terrain
U
زمین عملیات
flow charts
U
شمای عملیات
subversive
U
عملیات براندازی
subversives
U
عملیات براندازی
radius
U
شعاع عملیات
hostilities
U
عملیات خصمانه
hostility
U
عملیات خصمانه
actions
U
عملیات جنگی
actions
U
جنگ عملیات
counter-espionage
U
عملیات ضدجاسوسی
counter espionage
U
عملیات ضدجاسوسی
offensives
U
عملیات افندی
phase
U
مرحله عملیات
phased
U
مرحله عملیات
phases
U
مرحله عملیات
sabotage
U
عملیات تخریبی
sabotaged
U
عملیات تخریبی
sabotages
U
عملیات تخریبی
sabotaging
U
عملیات تخریبی
earthworks
U
عملیات خاکی
closing
U
خاتمه عملیات
offensive
U
عملیات افندی
action
U
عملیات جنگی
action
U
جنگ عملیات
action deferred
U
تامل در عملیات
assistant chief of staff, g (operations
U
معاونت عملیات
autonomous operation
U
عملیات مستقل
autonomous operation
U
عملیات ازاد
flow chart
U
شمای عملیات
base of operations
U
پایگاه عملیات
base operation
U
عملیات پایگاهی
block operation
U
عملیات بلوک
building operations
U
عملیات ساختمانی
business type operation
U
عملیات تجارتی
business type operation
U
عملیات کامپیوتری
arithmetic operation
U
عملیات حسابی
area of operation
U
منطقه عملیات
amphibious operation
U
عملیات اب خاکی
offenses
U
عملیات افندی
offenses
U
عملیات تعرضی
offence
U
عملیات افندی
offence
U
عملیات تعرضی
air operations
U
عملیات هوایی
airborne battlefield
U
عملیات هوابرد
airmobile operations
U
عملیات هوارو
delays
U
عملیات تاخیری
delaying
U
عملیات تاخیری
delay
U
عملیات تاخیری
centre of activities
U
مرکز عملیات
process chart
U
نقشه عملیات
serial operation
U
عملیات سری
nature of the operation
U
ماهیت عملیات
pseudooperation
U
شبه عملیات
manual operation
U
عملیات دستی
spial
U
عملیات جاسوسی
initiative
U
ابتکار عملیات
initiatives
U
ابتکار عملیات
psychological operations
U
عملیات روانی
logical operations
U
عملیات منطقی
limiting operation
U
عملیات محدودکننده
string operation
U
عملیات رشتهای
surface treatment
U
عملیات سطحی
synchronous operation
U
عملیات همزمان
finishing
U
عملیات تکمیل
night operations
U
عملیات شبانه
operating program
U
برنامه عملیات
operation center
U
مرکز عملیات
preliminary treatment
U
عملیات مقدماتی
plan of action
U
طرح عملیات
rescue operation
U
عملیات نجات
parallel operation
U
عملیات موازی
over the beach operations
U
عملیات کرانهای
over the beach operations
U
عملیات ساحلی
operations room
U
اتاق عملیات
operations research
U
تحقیق در عملیات
operations personal
U
پرسنل عملیات
operationally ready
U
حاضر به عملیات
operation overlay
U
کالک عملیات
operation map
U
نقشه عملیات
operation manager
U
مدیر عملیات
immediate action
U
عملیات فوری
scope
U
هدف عملیات
terminal operations
U
عملیات بارانداز
external operation
U
عملیات خارجی
formal operations
U
عملیات صوری
region
U
ناحیه عملیات
f.of operations
U
حوزه عملیات
theater of operations
U
صحنه عملیات
rehearsals
U
تکرار عملیات
regions
U
ناحیه عملیات
thermal treatment
U
عملیات گرمایی
Military operations.
U
عملیات نظامی
war room
U
اتاق عملیات
flight operations
U
عملیات پرواز
harassing actions
U
عملیات ایذایی
Counter – espionage operations k.
U
عملیات ضد جاسوسی
global operation
U
عملیات سراسری
Construction works .
U
عملیات ساختمانی
terminal operations
U
عملیات اسکلهای
scope
U
منظور از عملیات
campaign
U
عملیات جنگی
electrochemical treatment
U
عملیات الکتروشیمایی
hot dogging
U
عملیات نمایشی
rehearsal
U
تکرار عملیات
heat treatment
U
عملیات حرارتی
aircraft arrestment
U
عملیات مهار هواپیما
air surface zone
U
منطقه عملیات ضد زیردریایی
sand blasting practice
U
عملیات ماسه پاشی
resumption of hostilities
U
از سر گیری عملیات خصمانه
road reconnaissance
U
عملیات شناسایی جاده ها
retrograde movement
U
عملیات عقب روی
reconnoiter
U
عملیات اکتشافی کردن
cycle
U
دوره عملیات یابازی
air offensive
U
عملیات افندی هوایی
air transport operation
U
عملیات ترابری هوایی
rescue and assistance
U
عملیات نجات و مددکاری
stability
U
عملیات ارام سازی
air area operations
U
عملیات منطقه هوایی
psychological warfare
U
عملیات جنگ روانی
zone of action
U
منطقه عملیات یکان
cycled
U
دوره عملیات یابازی
spial officer
U
افسر عملیات جاسوسی
tactical operation center
U
مرکز عملیات تاکتیکی
task element
U
عنصر اجرای عملیات
stability operations
U
عملیات ارام سازی
staging area
U
منطقه شروع عملیات
tactical plan
U
طرح عملیات نظامی
tactical air operation
U
عملیات تاکتیکی هوایی
tactical concept
U
تدبیر عملیات تاکتیکی
special operations
U
عملیات مخصوص یا ویژه
solution heat treatment
U
عملیات حرارتی محلول
sidewalk superintendent
U
نافر عملیات ساختمانی
cycles
U
دوره عملیات یابازی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com