Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (41 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
deeping of capital
U
عمق پیدا کردن سرمایه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
over capitalised
U
براورد اضافی سرمایه سرمایه شرکتی را بیش ازاندازه اعلام کردن
capitalization
U
تبدیل به سرمایه کردن تجمع سرمایه
supply price of capital
U
قیمت عرضه سرمایه اصطلاح کینز در رابطه باهزینه سرمایه گذاری
capital stock
U
سهام سرمایه سهامی که به عنوان سرمایه به شرکت اورده میشود
capital consumption allowance
U
کسر مصرف سرمایه مترادف با استهلاک سرمایه
liquidity trap
U
سرمایه گذاری بسیار کم بوده و سرمایه گذاران ترجیح میدهند که دارائیهای خود رابه شکل پول نقد نگاه دارند
disinvestment
U
سرمایه گذاری منفی سرمایه برداری
damp
U
دلمرده کردن حالت خفقان پیدا کردن مرطوب ساختن
dampers
U
دلمرده کردن حالت خفقان پیدا کردن مرطوب ساختن
dampest
U
دلمرده کردن حالت خفقان پیدا کردن مرطوب ساختن
multiplier principle
U
اصل ضریب افزایش سرمایه نسبت بین افزایش سرمایه گذاری و بالا رفتن درامد
averaged
U
پیدا کردن
find
U
پیدا کردن
tracked
U
پیدا کردن
to figure up
پیدا کردن
to search out
U
پیدا کردن
finds
U
پیدا کردن
detects
U
پیدا کردن
to look up
U
پیدا کردن
detecting
U
پیدا کردن
track
U
پیدا کردن
averaging
U
پیدا کردن
acquire
پیدا کردن
detected
U
پیدا کردن
tracks
U
پیدا کردن
detect
U
پیدا کردن
gain
U
پیدا کردن
average
U
پیدا کردن
to pick up
U
پیدا کردن
pin point
U
پیدا کردن
gains
U
پیدا کردن
smell out
U
با بو پیدا کردن
gained
U
پیدا کردن
averages
U
پیدا کردن
to pluck up one's heart
U
دل پیدا کردن
financiers
U
سرمایه دار سرمایه گذار
financier
U
سرمایه دار سرمایه گذار
capital gain
U
منافع حاصل از فروش یاتعویض اقلام دارایی به قیمتی بیش از ارزش دفتری اضافه ارزش سرمایه سرمایه باز یافته
capitalism
U
کاپیتالیزم سیستم سرمایه داری سیستم سرمایه گرایی سرمایه داری
give tongue
U
عوعو کردن در پیدا کردن بوی شکار
tout
U
خریدار پیدا کردن
demonetize
U
تنزل پیدا کردن
luff
U
لنگر پیدا کردن
preempt
U
حق تقدم پیدا کردن
declining
U
شیب پیدا کردن
declines
U
شیب پیدا کردن
touting
U
خریدار پیدا کردن
touted
U
خریدار پیدا کردن
qualifies
U
شایستگی پیدا کردن
shield
U
حفاظ پیدا کردن
converged
U
تقارت پیدا کردن
converging
U
تقارت پیدا کردن
in the doghouse
<idiom>
U
مشکل پیدا کردن با
to take a ply
U
تمایل پیدا کردن
converge
U
تقارت پیدا کردن
qualify
U
شایستگی پیدا کردن
to take umbra at
U
رنجش پیدا کردن از
shields
U
حفاظ پیدا کردن
to spring a leaguer
U
رخنه پیدا کردن
to think out
U
با فکر پیدا کردن
converges
U
تقارت پیدا کردن
touts
U
خریدار پیدا کردن
equation of payments
U
قاعده پیدا کردن
come to an agreement
U
موافقت پیدا کردن
dampens
U
رطوبت پیدا کردن
dampening
U
رطوبت پیدا کردن
to work out something
U
حل چیزی را پیدا کردن
to become a necessity
U
لزوم پیدا کردن
to win fame
U
شهرت پیدا کردن
take to
U
تمایل پیدا کردن به
dampen
U
رطوبت پیدا کردن
hade
U
تمایل پیدا کردن
liaising
U
ارتباط پیدا کردن
To find a way out. To find a remedy.
U
چاره پیدا کردن
liaises
U
ارتباط پیدا کردن
declined
U
شیب پیدا کردن
take to
U
تمایل پیدا کردن
decline
U
شیب پیدا کردن
stammers
U
لکنت پیدا کردن
stammered
U
لکنت پیدا کردن
stammer
U
لکنت پیدا کردن
prove opplicable
U
مصداق پیدا کردن
liaise
U
ارتباط پیدا کردن
liaised
U
ارتباط پیدا کردن
dampened
U
رطوبت پیدا کردن
pools
U
ائتلاف کردن سرمایه گذاری مشترک ومساوی کردن
pooled
U
ائتلاف کردن سرمایه گذاری مشترک ومساوی کردن
pool
U
ائتلاف کردن سرمایه گذاری مشترک ومساوی کردن
shocks
U
هول وهراس پیدا کردن
to make the pot boi;
U
معاش خود را پیدا کردن
respiring
U
امید تازه پیدا کردن
wavers
U
فتور پیدا کردن دو دل بودن
find and replace
U
پیدا کردن و جایگزین نمودن
respires
U
امید تازه پیدا کردن
to come to an understanding
U
پیدا کردن سازش پیداکردن
to pick out
U
باگوش پیدا کردن دریافتن
genealogize
U
شجره کسی را پیدا کردن
respired
U
امید تازه پیدا کردن
respire
U
امید تازه پیدا کردن
to pick up
U
فراگرفتن دوباره پیدا کردن
to nerve oneself
U
قوت قلب پیدا کردن
to rummage out
U
با جستجوی زیاد پیدا کردن
cabbages
U
کش رفتن رشد پیدا کردن
cabbage
U
کش رفتن رشد پیدا کردن
hit on/upon
<idiom>
U
پیدا کردن چیزی که میخواهی
radar trapping
U
اختلال پیدا کردن رادار
pay dirt
<idiom>
U
زیر خاکی پیدا کردن
shocked
U
هول وهراس پیدا کردن
waver
U
فتور پیدا کردن دو دل بودن
shock
U
هول وهراس پیدا کردن
read between the lines
<idiom>
U
پیدا کردن مفهوم ضمنی
wavered
U
فتور پیدا کردن دو دل بودن
wavering
U
فتور پیدا کردن دو دل بودن
overmaster
U
مهارت کامل پیدا کردن در
out maneuver
U
برتری مانور پیدا کردن
asphyxiated
U
مختنق کردن خناق پیدا کردن
asphyxiates
U
مختنق کردن خناق پیدا کردن
asphyxiating
U
مختنق کردن خناق پیدا کردن
swell
U
ورم کردن برجستگی پیدا کردن
swelled
U
ورم کردن برجستگی پیدا کردن
swells
U
ورم کردن برجستگی پیدا کردن
fumbled
U
لکنت زبان پیدا کردن من من کردن
bilge
U
رخنه پیدا کردن تراوش کردن
asphyxiate
U
مختنق کردن خناق پیدا کردن
fumbles
U
لکنت زبان پیدا کردن من من کردن
fumble
U
لکنت زبان پیدا کردن من من کردن
invest
U
منصوب کردن اعطاء کردن سرمایه گذاردن
invested
U
منصوب کردن اعطاء کردن سرمایه گذاردن
invests
U
منصوب کردن اعطاء کردن سرمایه گذاردن
investing
U
منصوب کردن اعطاء کردن سرمایه گذاردن
shortest
U
اتصال مدار اتصالی پیدا کردن
ruts
U
شور پیدا کردن فحل شدن
pull oneself together
U
بر اعصاب خود تسلط پیدا کردن
rubs
U
اصطکاک پیدا کردن ساییده شدن
shorter
U
اتصال مدار اتصالی پیدا کردن
short
U
اتصال مدار اتصالی پیدا کردن
make out
U
معنی چیزی را پیدا کردن سردراوردن از
surging
U
تکان خوردن لغزش پیدا کردن
to get the upper hand
U
برتری جستن تفوق پیدا کردن
unbalancing
U
بر هم زدن اختلال مشاعر پیدا کردن
unbalances
U
بر هم زدن اختلال مشاعر پیدا کردن
unbalance
U
بر هم زدن اختلال مشاعر پیدا کردن
rub
U
اصطکاک پیدا کردن ساییده شدن
to get a meat for a bird
U
برای مرغی جفت پیدا کردن
rubbed
U
اصطکاک پیدا کردن ساییده شدن
rut
U
شور پیدا کردن فحل شدن
to seek somebody out
U
جستجو برای پیدا کردن کسی
radio direction finding
U
پیدا کردن جهت بی سیم دشمن
wavering
U
تردید پیدا کردن تبصره قانون
scare up
<idiom>
U
ازروی اثراتی چیزی را پیدا کردن
wavered
U
تردید پیدا کردن تبصره قانون
to orient oneself
U
چهار سوی خود را پیدا کردن
to turn round
U
برگشتن عقاید دیگری پیدا کردن
wavers
U
تردید پیدا کردن تبصره قانون
waver
U
تردید پیدا کردن تبصره قانون
residential investments
U
سرمایه گذاری مسکن سرمایه گذاری به شکل خانههای مسکونی
capitalizes
U
سرمایه جمع کردن
capitalized
U
سرمایه جمع کردن
investing
U
سرمایه گذاری کردن
invested
U
سرمایه گذاری کردن
capitalize
U
سرمایه جمع کردن
invests
U
سرمایه گذاری کردن
capitalising
U
سرمایه جمع کردن
funded
U
سرمایه گذاری کردن
capitalises
U
سرمایه جمع کردن
capitalizing
U
سرمایه جمع کردن
invest
U
سرمایه گذاری کردن
capitalised
U
سرمایه جمع کردن
deposits
U
سرمایه گذاری کردن
fund
U
سرمایه گذاری کردن
deposit
U
سرمایه گذاری کردن
canvassed
U
مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
plunge
U
غوطه ورساختن شیب تند پیدا کردن
to get to somebody
[something]
U
به کسی دسترسی پیدا کردن
[ به چیزی رسیدن]
canvasses
U
مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
canvassing
U
مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
warm to one's work
U
در کارخود گرم شدن و هیجان پیدا کردن
to make friends
[to make connections]
U
رابطه پیدا کردن
[با مردم برای هدفی]
canvass
U
مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
plunges
U
غوطه ورساختن شیب تند پیدا کردن
leadingquestion
U
پرسشی که کمک به پیدا کردن پاسخ میدهد
plunged
U
غوطه ورساختن شیب تند پیدا کردن
recapitalize
U
سرمایه گذاری مجدد کردن
overcapitalize
U
بیش از حد سرمایه گذاری کردن
acceleration principle
U
یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
proceed
U
ناشی شدن ارتقا پیدا کردن در جمع عایدات
diachrony
U
تحلیل کلمات و پیدا کردن منشاء و ریشه انها
grapnels
U
لنگر قلابدار برای پیدا کردن اشیای گم شده در اب
proceeded
U
ناشی شدن ارتقا پیدا کردن در جمع عایدات
divide
U
پیدا کردن تعداد چهار هایی که در عدد جا می شوند
grapnel
U
لنگر قلابدار برای پیدا کردن اشیای گم شده در اب
extending
U
ادامه پیدا کردن باز شدن توسعه دادن
to always find something to gripe about
U
همیشه چیزی برای گله زدن پیدا کردن
divides
U
پیدا کردن تعداد چهار هایی که در عدد جا می شوند
cunclude
U
تحلیل کلمات و پیدا کردن منشاء و ریشه انها
extend
U
ادامه پیدا کردن باز شدن توسعه دادن
extends
U
ادامه پیدا کردن باز شدن توسعه دادن
desired investment
U
سرمایه گذاری مطلوب سرمایه گذاری مورد نظر
overcapitalization
U
سرمایه گذاری بیش ازحد سرمایه گذاری افراطی
finds
U
کشف کردن پیدا کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com