English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
special pleading U علم تهیه لوایح دفاعی و طرح ریزی دفاع در محکمه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
special pleader U متخصص تهیه لوایح دفاعی
briefer U خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
brief U خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
briefest U خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
briefed U خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
draftsman U تهیه کننده لوایح قانونی
paler U حصار دفاعی دفاع
pale U حصار دفاعی دفاع
palest U حصار دفاعی دفاع
career planning U طرح ریزی تهیه تخصصهای نظامی
roll back U به عقب راندن تدریجی مواضع دفاعی دشمن در هم نوردیدن تدریجی دفاع دشمن
strong point U پایگاه دفاعی سنگر مستحکم دفاعی
exchange of pleadings U تبادل لوایح
nsfnet U یک شبکه گسترده تهیه شده توسط دفتر محاسبات علمی پیشرفته در موسسه ملی علوم برای انجام عملیات غیرنظامی طراحی وزارت دفاع طراحی شد که بخاطردلایل امنیتی در دسترس عمومی نمیباشد
linear programming U برنامه ریزی خطی طرح ریزی عملیات صنعتی ونظامی برحسب خطوط مشخص ومعین
samisch variation U واریاسیون زمیش در دفاع هندی شاه در دفاع نیمزوهندی شطرنج
russian defence U دفاع پتروف نام قدیمی دفاع اسلاو
schleman defence U دفاع شلیمان در روی لوپز دفاع یانیش
laying up U تهیه کردن سر پل دریایی تهیه سرپل ساحلی
purveys U تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveying U تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveyed U تهیه اذوقه تهیه سورسات
purvey U تهیه اذوقه تهیه سورسات
skeletonizer U تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
moulting U پر ریزی موی ریزی
assize U محکمه
court U محکمه
tribunal U محکمه
forum U محکمه
tribunals U محکمه
forums U محکمه
judgements U حکم محکمه
industrial tribunal U محکمه صناعی
lower court U محکمه تالی
arret U حکم محکمه
police court U محکمه خلاف
criminal court U محکمه جنائی
open court U محکمه عمومی
court of petty offences U محکمه خلاف
court of minor offence U محکمه خلاف
court of first instance U محکمه بدایت
court of a U محکمه استیناف
judgement U حکم محکمه
forum U دادگاه محکمه
the court above U محکمه بالاتر
tribunals U دادگاه محکمه
religious court U محکمه شرع
forums U دادگاه محکمه
judgments U حکم محکمه
tribunal U دادگاه محکمه
planning directive U دستورالعمل طرح ریزی راهنمای طرح ریزی
planning factor U معیارهای طرح ریزی عوامل طرح ریزی
planning comission U هیات برنامه ریزی کمیسیون برنامه ریزی
one on one U دفاع یارگری دفاع تک به تک
defense U دفاع وزارت دفاع
dockets U دفتر اوقات محکمه
docket U دفتر اوقات محکمه
docketing U دفتر اوقات محکمه
docketed U دفتر اوقات محکمه
probate court U محکمه امور حسبی
querela U دعوی مطروح در محکمه
venire faciac U حکم احضار به محکمه
benches U هیات قضات محکمه
bench U هیات قضات محکمه
arraignment U احضار به محکمه تعقیب
judicial writ U نامه رسمی صادره از محکمه
right of begin U حق مدعی در اغازبیان ادعا در محکمه
dock U جای محکوم یازندانی در محکمه
lord chief justice U رئیس کل محکمه استیناف انگلستان
docks U جای محکوم یازندانی در محکمه
courts of appeal U محکمه استیناف دادگاه پژوهشی
disciplinary court U دادگاه انتظامی محکمه اداری
courts of appeal U دادگاه عالی محکمه استیناف
docked U جای محکوم یازندانی در محکمه
court of appeal U دادگاه عالی محکمه استیناف
out of court settlement U توافق بدون محکمه [حقوق]
court of appeal U محکمه استیناف دادگاه پژوهشی
self defense U دفاع از نفس دفاع از خود یا اموال خود
simplex method U روش سیمپلکس در برنامه ریزی خطی روش سیستماتیک و منظم برای حل مسائل برنامه ریزی خطی
map compilation U تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
consultary response U نظر محکمه حقوقی درباره یک دعوی خاص
pre audience U ترتیب تقدم صحبت اصحاب دعوی در محکمه
defensive U دفاعی
vindicative U دفاعی
backfield U خط دفاعی
apologetic U دفاعی
defensive line U خط دفاعی
cover U بازی دفاعی
defence mechanism U مکانیزم دفاعی
agger U پشته ی دفاعی
preventive war U نبرد دفاعی
blue line U خط دفاعی هاکی
defence mechanisms U مکانیزم دفاعی
defensive league U اتحاد دفاعی
defense mechanism U مکانیسم دفاعی
mixers U نوعی خط دفاعی
mixer U نوعی خط دفاعی
zones U منطقه دفاعی
backcourt U نیمه دفاعی
zone U منطقه دفاعی
defensively U حالت دفاعی
defense information U اطلاعات دفاعی
defense base U پایگاه دفاعی
coverings U بازی دفاعی
stack the defence U ارایش دفاعی
five man line U خط دفاعی 5 نفره
defense position U موضع دفاعی
rejoinder U پاسخ دفاعی
defensive war U جنگ دفاعی
defensive league U اتحادیه دفاعی
covers U بازی دفاعی
defensive fire U اتش دفاعی
rejoinders U پاسخ دفاعی
odd front U خط دفاعی 4 نفره
sandbag U ایجاداستحکامات دفاعی کردن
cross block U سد کردن خط دفاعی از کنار
decompensation U فروپاشی مکانیسمهای دفاعی
sandbagging U ایجاداستحکامات دفاعی کردن
defensive wrestler U کشتی گیر دفاعی
defensiveness U حالت دفاعی داشتن
defense articles U اماد و تجهیزات دفاعی
sandbagged U ایجاداستحکامات دفاعی کردن
guards U حالت دفاعی شمشیرباز
guarding U حالت دفاعی شمشیرباز
guard U حالت دفاعی شمشیرباز
ante-mural [e] U جان پناه دفاعی
Cashel U [استحکامات دفاعی ایرلندی]
defensive player U شطرنج باز دفاعی
bangoe gei U تکنیک دفاعی تکواندو
apologists U نویسندهء رسالهء دفاعی
apologist U نویسندهء رسالهء دفاعی
presses U تاکتیک دفاعی فشرده
sandbags U ایجاداستحکامات دفاعی کردن
protective cover U جان پناه دفاعی
cover-up U در لاک دفاعی فرورفتن
cover up U در لاک دفاعی فرورفتن
switch position U موضع دفاعی بینابین
bump and go U نوعی مانور دفاعی
bump and run U نوعی مانور دفاعی
rejoinders U پاسخ دفاعی دادن
first defense gun U جلوترین تیربار دفاعی
rejoinder U پاسخ دفاعی دادن
press U تاکتیک دفاعی فشرده
cover-ups U در لاک دفاعی فرورفتن
back judge U داور در محوطه دفاعی
rejoin U پاسخ دفاعی دادن
rejoined U پاسخ دفاعی دادن
rejoining U پاسخ دفاعی دادن
switch position U موضع رابط دفاعی
rejoins U پاسخ دفاعی دادن
rogatory U احاله رسیدگی به قضیه مطروحه به دادگاهی غیر از محکمه مطروح فیه
prohibition U حکم خودداری از اقدام قضایی که دادگاه عالی به محکمه تالی میدهد
parried U حرکت دفاعی در جنگ باسرنیزه
defensive U منطقه دفاعی شامل دروازه
prevent defence U جبهه دفاعی با استفاده از نفراضافی
broken field U محوطه دفاعی فراسوی خط تجمع
parrying U حرکت دفاعی در جنگ باسرنیزه
corralled U دفاعی که از واگون وعرابه میسازند
corralling U دفاعی که از واگون وعرابه میسازند
corrals U دفاعی که از واگون وعرابه میسازند
corral U دفاعی که از واگون وعرابه میسازند
integrated defense U پدافند ازمناطق توام دفاعی
parries U حرکت دفاعی در جنگ باسرنیزه
parry U حرکت دفاعی در جنگ باسرنیزه
chevaux de fries U [ترتیب دفاعی مانع های تیز]
seams U نقطه باز بین دو منطقه دفاعی
seam U نقطه باز بین دو منطقه دفاعی
take guard U وضع دفاعی توپزن جلو میلههای کریکت
audible U تعویض مانور حمله یا دفاعی در مقابل حریف
defenceman U مدافع منطقه دفاعی غیر ازدروازه بان
redoubt U موضع محصور دفاعی کوچک حفاظ استحکامات
formation U برنامه سازمان دفاعی یاتهاجمی در اغاز هر مسابقه
projections U سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
projection U سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
peace dividend U ازبین رفتن بودجه دفاعی دراواخر سال ۱۹۸۰
purveys U تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveying U تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveyed U تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purvey U تهیه کردن سورسات تهیه کردن
declare U پذیرفتن شکست قبل از پایان مسابقه کشتی گیر دفاعی
declaring U پذیرفتن شکست قبل از پایان مسابقه کشتی گیر دفاعی
break out U نوعی حمله برای خارج کردن گوی از منطقه دفاعی
declares U پذیرفتن شکست قبل از پایان مسابقه کشتی گیر دفاعی
planning guidance U راهنمای طرح ریزی راهنمای طرح ریزی فرمانده
defense emergency U مواد مورد لزوم وحیاتی پدافندی وضعیت اضطراری دفاعی یا نظامی
plene administrative preter U دفاعی مبنی بر این که مقداری از مال متوفی هنوز باقی است
plea in abatement U دفاعی که باعث معلق ماندن یابه تعویق افتادن دعوی خواهان شود
safety U بازی بیلیارد دفاعی که گویها را در جای نامناسبی برای حریف باقی می گذاردضامن تفنگ
tininess U ریزی
molt U پر ریزی
foundation U پی ریزی
inpouring U تو ریزی
gravelling U شن ریزی
deplumation U پر ریزی
shrouding U شن ریزی
central treaty organization U سازمان پیمان مرکزی سازمان دفاعی متشکل ازایران
modelling U طرح ریزی
planning <adj.> برنامه ریزی
retropulsion U درون ریزی
projecting U طرح ریزی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com