Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
tenuis
U
علامت مکث و وقفه در یونانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
hellenism
U
یونانی مابی اداب یونانی
grecism
U
طرز یونانی فرهنگ یونانی
interrupting
U
خط وقفه که میتواند ناتوان شود یا با استفاده از ماسک وقفه نادیده گرفته شود
interrupt
U
خط وقفه که میتواند ناتوان شود یا با استفاده از ماسک وقفه نادیده گرفته شود
interrupts
U
خط وقفه که میتواند ناتوان شود یا با استفاده از ماسک وقفه نادیده گرفته شود
transparently
U
مودمی که در صورت بروز وقفه , تمام وضعیت برنامه و ماشین را حفظ میکند. وقفه سرویس داده میشود و سیستم به وضعیت قبلی برمی گردد
transparent
U
مودمی که در صورت بروز وقفه , تمام وضعیت برنامه و ماشین را حفظ میکند. وقفه سرویس داده میشود و سیستم به وضعیت قبلی برمی گردد
hellenize
U
یونانی کردن یونانی ماب کردن
symbol
U
اختصار علامت اختصاری علامت تجسمی
symbol
U
علامت ترسیمی علامت فرمولی
characters
U
نشانه گرافیکی که به صورت یک علامت چاپ شده یا نمایش داده شده مثل یکی از حروف الفبا یک عدد یا یک علامت فاهر میشود
character
U
نشانه گرافیکی که به صورت یک علامت چاپ شده یا نمایش داده شده مثل یکی از حروف الفبا یک عدد یا یک علامت فاهر میشود
Greeks
U
یونانی
Greek
U
یونانی
grecian
U
یونانی
pythagorean
U
یونانی
graecism
U
اصطلاح یونانی
hellene
U
یونانی خالص
key pattern
U
زنجیره یونانی
hellenism
U
اصطلاح یونانی
larchagaric
U
اگاریکون یونانی
Greek architecture
U
معماری یونانی
key pattern
U
زبانه یونانی
labyrinthine fret
U
نقش یونانی
pyrrhonism
U
فلسفه یونانی
grecism
U
اصطلاح یونانی
grecize
U
یونانی وارکردن
graecism
U
فرهنگ یونانی
poison hemlock
U
شوکران یونانی
greek gift
U
هدیه یونانی
greek text
U
متن یونانی
phihellenic
U
یونانی دوست
hellenization
U
یونانی شدن
aphrodite
U
ونوس یونانی
acephalo
U
پیشوندیست یونانی بمعنی
solon
U
سولن مقنن یونانی
mu
U
نام حرف یونانی
phi
U
حرف ف درالفبا یونانی
lambdoidal
U
حرف لام در یونانی
crepidoma
U
سکو
[در ساختمان یونانی]
greed orthodox
U
کلیسای ارتدکس یونانی
he has small greek
U
کمی یونانی میداند
planform
U
قهرمان یونانی جنگ تروا
he is of greek origin
U
اصلا یونانی است
grecize
U
یونانی ماب کردن
he is of greek origin
U
اصلش یونانی است
gamma
U
حرف سوم الفبای یونانی
zeus
U
زاوش رئیس خدایان یونانی
greco
U
پیشوند بمعنی یونان و یونانی
lambda
U
یازدهمین حرف الفبای یونانی
grecize
U
یونانی ماب یایونانی وارشدن
sapphic
U
وابسته بشاعره یونانی "سافو"
epsilon
U
پنجمین حرف الفبای یونانی
ajax
U
قهرمان یونانی جنگ تروا
deltas
U
حرف چهارم زبان یونانی
delta
U
حرف چهارم زبان یونانی
betas
U
دومین حرف الفبای یونانی
theseus
U
قهرمان یونانی فاتح امازون ها
gammas
U
حرف سوم الفبای یونانی
omega
U
اخرین حرف الفبای یونانی
erato
U
غزل و شعر عشقی یونانی
ihs
U
مخفف کلمه یونانی عیسی
choragic
U
[مطعلق به رهبران کر دسته یونانی]
epicurus
U
نام فیلسوف یونانی که معتقد
hellenistic
U
وابسته به کلیمیهای یونانی حرف زن
hippodrome
U
[میدان اسب دوانی یونانی]
mu
U
حرف دوازدهم الفبای یونانی
beta
U
دومین حرف الفبای یونانی
alpha
U
حرف اول الفبای یونانی
alphas
U
حرف اول الفبای یونانی
nu
U
سیزدهمین حرف الفبای یونانی
bingo
U
علامت رمز برای اعلام حداقل سوخت برای فرود علامت رمزابلاغ فرود در فرودگاه یدکی
etacism
U
تلفظ e یونانی مانند a انگلیسی در emal
greek cross
U
صلیب یا چلیپای یونانی بدین شکل +
iota
U
حرف نهم الفبای یونانی نقطه
eros
U
نام دارگونه عشق درافسانههای یونانی
Deinocrates
U
[معماری وابسته به کلیمی های یونانی]
ulysses
U
اولیسزقهرمان حماسه اودیسه منسوب به هومرشاعرنابینای یونانی
klepht
U
یونانی ای که پس ازفتح یونان ....نگاه میداشت راهزن
pi
U
حرف شانزدهم الفبای یونانی عدد هشتاد
post classical
U
در باب ادبیات یونانی ورومی گفته میشود
AC
U
و نیز پسوندی است لاتینی یا یونانی معادل -ieمانند
septuagint
U
ترجمه یونانی توریه بدست 07تن درزمان بطلیموس
ionian
U
وابسته به مستعمره یونانی در کرانه باختر اسیای صغیر
upsilon
U
نام حرف بیستم الفبای یونانی که بدین شکل
Chrismon
U
[حرف اول اسم مقدس از سه واژه ی یونانی به نام مسیح]
Oedipus
U
ادیپوس
[افسانه یونانی]
[پدرش را کشت و با مادرش ازدواج کرد]
achromat
U
کلمات پیشوندی است یونانی مشتق از کلمهء achromatos بمعنی
tetr
U
پیشوندیست مشتق از کلمه یونانی بمعنی چهارودارای چهارقسمت واربعه
achromato
U
کلمات پیشوندی است یونانی مشتق از کلمهء achromatos بمعنی
u
U
جانشینی برای حرف یونانی "mu" به معنای میکرو یاریز میباشد
tetra
U
پیشوندیست مشتق ازکلمه یونانی بمعنی چهارودارای چهارقسمت واربعه
prostyle
U
ایوان پرستش گاههای یونانی که چهار ستون بیشتر نداشت
gradus
U
فرهنگ نظم ونثر لاتین و یونانی که سابقادر انگلستان تدریس میشده
logographer
U
مورخ نثر نویس یونانی پیش از زمان herodotusیونانی که پیشه اش نطق بود
Greek Revival
U
[سبک احیای معماری یونانی که دقیقا کپی از نقش و نگارهای باستانی بود.]
deadlock
U
وقفه
stick
U
وقفه
blocking
U
وقفه
standstill
U
وقفه
abeyance
U
وقفه
interruptions
U
وقفه
interrupting
U
وقفه
cease
U
وقفه
interruption
U
وقفه
suspensions
U
وقفه
hold back
U
وقفه
unabated
<adj.>
U
بی وقفه
ceases
U
وقفه
ceasing
U
وقفه
hiatus
U
وقفه
arrested
U
وقفه
arrest
U
وقفه
pause
U
وقفه
paused
U
وقفه
pauses
U
وقفه
pausing
U
وقفه
gap
U
وقفه
gaps
U
وقفه
suspension
U
وقفه
paralysis
U
وقفه
arrests
U
وقفه
hoid up
U
وقفه
ceased
U
وقفه
breaks
U
وقفه
jibs
U
وقفه
stations
U
وقفه
stationed
U
وقفه
station
U
وقفه
jibbing
U
وقفه
at a stretch
U
بی وقفه
jib
U
وقفه
standstil
U
وقفه
abeyance or adeyancy
U
وقفه
stound
U
وقفه
chasms
U
وقفه
chasm
U
وقفه
interrupts
U
وقفه
break
U
وقفه
jibbed
U
وقفه
down time
U
وقفه
desuetude
U
وقفه
blocks
U
وقفه
interval
U
وقفه
dead lock
U
وقفه
discontinuance
U
وقفه
uninterrupted
U
بی وقفه
blocked
U
وقفه
interrupt
U
وقفه
block
U
وقفه
Symbol font
U
نوع نوشتار Trve Type در ویندوز که حاوی تمام نشانه ها و حروف یونانی است
odysseys
U
قطعه منظوم رزمی منسوب به هومر شاعر یونانی حاوی شرح مسافرتهای پر حادثه "ادیسه "
odyssey
U
قطعه منظوم رزمی منسوب به هومر شاعر یونانی حاوی شرح مسافرتهای پر حادثه "ادیسه "
unceasing
U
بدون وقفه
time out
U
وقفه فاصله
affect block
U
وقفه عاطفه
flashback
U
وقفه زمانی
blocking period
U
دوره وقفه
betweentimes
U
درمدت وقفه
external interrupt
U
وقفه خارجی
flashbacks
U
وقفه زمانی
continous cycle
U
دوره بی وقفه
interval
U
ایست وقفه
automatic interrupt
U
وقفه خودکار
caesura
U
وقفه ایست
full stops
U
وقفه کامل
massed practice
U
تمرین بی وقفه
nerve block
U
وقفه عصبی
full stop
U
وقفه کامل
sticking voltage
U
ولتاژ وقفه
run on
U
بدون وقفه
program interrupt
U
وقفه برنامه
priority interrupt
U
وقفه اولویت
massed learning
U
یادگیری بی وقفه
vectored interrupt
U
وقفه برداری
interrupt driven
U
وقفه گرا
interrupt handler
U
گرداننده وقفه
work stoppage
U
وقفه در کار
wind rocked out
U
وقفه تنفسی
interrupt vector
U
بردار وقفه
uninterrupted duty
U
کار بی وقفه
system interrupt
U
وقفه سیستم
machine interupption
U
وقفه ماشین
interrupts
U
ناتوان کردن وقفه
interrupts
U
حرکت دادن وقفه
clock interrupt
U
وقفه زمان سنجی
interrupting
U
حرکت دادن وقفه
scanned interrupt
U
وقفه پویش شده
short time rating
U
کار کردن با وقفه
interrupting
U
ناتوان کردن وقفه
arm
U
خط وط وقفه فعال شده .
interrupt
U
حرکت دادن وقفه
interrupt
U
ناتوان کردن وقفه
disarm
U
ثیرات وقفه شدن
parabiosis
U
وقفه رسانش عصبی
interrupt serrice routine
U
روال سرویس وقفه
machine check interrupt
U
وقفه بررسی ماشین
disarms
U
ثیرات وقفه شدن
ups
U
تامین برق بی وقفه
fall into abeyance
U
درحال وقفه افتادن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com