Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
annotation symbol
U
علامت حاشیه نویسی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
annotation
U
حاشیه نویسی
annotations
U
حاشیه نویسی
tot
U
سرجمع حاشیه نویسی
tots
U
سرجمع حاشیه نویسی
notations
U
بخاطر سپاری حاشیه نویسی
notation
U
بخاطر سپاری حاشیه نویسی
scholium
U
حاشیه نویسی برمتن کتاب شرح وتفسیر
asterisk
U
که در برنامه نویسی علامت ضرب است
asterisks
U
که در برنامه نویسی علامت ضرب است
idegraphy
U
علامت نویسی نمایش فکر یا تصور با نشان
rosette border
U
حاشیه گل و بوته
[اینگونه حاشیه ها هم بوصرت کاملا متقارن با استفاده از گل های باز شده بزرگ و کوچک و هم بصورت پیچشی قسمت حاشیه را تزئین می کند.]
Zipper selvage
U
حاشیه زیپ شکل
[در مناطق کرد نشین شرق ترکیه عده ای از بافندگان حاشیه های فرش خود را بصورت دندانه زیپ می بافند بطوری که کل حاشیه شکل یک زیپ بسته را نشان می دهد.]
minor border
U
حاشیه فرعی
[حاشیه کناری]
[این طرح بصورت نواری باریک در کنار حاشیه اصلی قرار دارد و تعداد آن بستگی به محل بافت و نوع طرح متفاوت است. معمولا بین دو تا هشت عدد متغیر است.]
Kufic border
U
حاشیه کوفی
[این نوع حاشیه بافی دیگر کمتر رایج بوده و اقتباسی است از خط کوفی]
ragged
U
متن چاپ شده با حاشیه سمت راست هم سطح و حاشیه سمت چپ غیر مسط ح
ragged
U
متن چاپ شده با حاشیه سمت چپ هم سطح , حاشیه سمت راست غیر مسط ح
frieze
U
حاشیه تزیینی حاشیه کتیبه
friezes
U
حاشیه تزیینی حاشیه کتیبه
turtle border
U
حاشیه سماوری
[در بعضی از فرش های ساروق، هراتی و مناطق دیگر در حاشیه از طرححی سماور کل استفاده می کنند که عده ای آنرا شبیه لاک پشت نیز دانسته اند.]
pascal
U
زبان برنامه نویسی ساخت یافته سطح بالا که برای میکروها و آموزش برنامه نویسی به کار می رود
procedure
U
زبان برنامه نویسی سطح بالا که امکان برنامه نویسی تابعی را فراهم میکند
stenography
U
مختصر نویسی کوتاه نویسی
modula
U
زمان برنامه نویسی سطح بالا مشتق شده از پاسکال که از روشهای برنامه نویسی تابعی و انتزاع داده استفاده میکند
structured programming
U
برنامه نویسی ساختار یافته برنامه نویسی ساختاری برنامه نویسی ساخت یافته
symbol
U
اختصار علامت اختصاری علامت تجسمی
cloud band border
[حاشیه ترکیبی از شکل نعل اسب و ابر آسمان بصورت امواج و شکل اس لاتین که کل فضای حاشیه را پر می کند . این طرح در قالی بافته شده در قرن شانزدهم میلادی در ایران نیز مشاهده شده است.]
forth
U
نوعی برنامه نویسی جهت استفاده در برنامه نویسی وفیفهای
symbol
U
علامت ترسیمی علامت فرمولی
character
U
نشانه گرافیکی که به صورت یک علامت چاپ شده یا نمایش داده شده مثل یکی از حروف الفبا یک عدد یا یک علامت فاهر میشود
characters
U
نشانه گرافیکی که به صورت یک علامت چاپ شده یا نمایش داده شده مثل یکی از حروف الفبا یک عدد یا یک علامت فاهر میشود
reciprocal border
U
حاشیه قرینه
[گاه لبه انتهایی فرش بصورت اشکال قرینه و تکراری جفتی تزئین می شود و نوع شکل انتخابی گردا گرد فرش را می پوشاند. تنوع رنگی این نوع حاشیه در مراکز بافت مختلف، متفاوت می باشد.]
c
U
رقمی در سیستم عدد نویسی مبنای شانزده که متنافر باعدد 21 در سیستم دهدهی است نام یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که مناسب برای حل مسائل است
Herati border
U
طرح حاشیه هراتی
[این حاشیه یا با استفاده از گل های شاه عباسی و یا بصورت پیچشی از گل ها، شکوفه ها و پیچک های اسلیمی که برگ های شاه عباسی از آن آویزان شده اند جلوه گر شده.]
gadroon
U
اشکال تزئینی محدب حاشیه بشقاب و فروف قدیمی اشکال تزئینی محدب حاشیه یقه
modular programming
U
برنامه نویسی پیمانهای برنامه نویسی واحدی
bingo
U
علامت رمز برای اعلام حداقل سوخت برای فرود علامت رمزابلاغ فرود در فرودگاه یدکی
rainbow border
U
حاشیه رنگین کمان
[در فرش های چینی گاه در پایین فرش و گاه اطراف حاشیه فرش را با رنگ های مختلف تزئین می کنند که حالتی از رنگین کمان را نشان میدهد.]
apl
U
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا زبان برنامه نویسی رویه گرای سطح بالا برای محاسبات علمی و ریاضی
automatic programming
U
روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار
automatic coding
U
برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه نویسی خودکار
border line
U
خط حاشیه
skirted
U
حاشیه
skirt
U
حاشیه
border
U
حاشیه
draft
U
حاشیه
draught
U
حاشیه
skirts
U
حاشیه
apostil
U
حاشیه
skirter
U
حاشیه رو
gloss
U
حاشیه
postil
U
حاشیه
frilling
U
حاشیه
fringes
U
حاشیه
verges
U
حاشیه
verge
U
حاشیه
fimbriation
U
حاشیه
outskirt
U
حاشیه
marginal
U
حاشیه
braided
U
حاشیه
rim
U
حاشیه
listel
U
حاشیه
rims
U
حاشیه
selvage
U
حاشیه
fringe
U
حاشیه
list
U
حاشیه
braid
U
حاشیه
brimming
U
حاشیه
selvedge
U
حاشیه
brims
U
حاشیه
margent
U
حاشیه
brink
U
حاشیه
brimmed
U
حاشیه
brim
U
حاشیه
braids
U
حاشیه
marge
U
حاشیه
marginally
U
در حاشیه
rand
U
حاشیه
margine
U
حاشیه
marginate
U
حاشیه
marginal note
U
حاشیه
border
U
حاشیه زه
bordered
U
حاشیه
bordered
U
حاشیه زه
bordering
U
حاشیه
margin
U
حاشیه
bordering
U
حاشیه زه
margins
U
حاشیه
kerb=curb
U
حاشیه
circumstantiality
U
حاشیه پردازی
kerb
U
حاشیه پیاده رو
anconis
U
حاشیه تزئین
annotator
U
حاشیه نویس
bordered
U
حاشیه گذاشتن
frieze
U
حاشیه ارایشی
emarginate
U
برداشتن حاشیه از
marginalised
U
در حاشیه قراردادن
to leave a margin
U
حاشیه گذاشتن
friezes
U
حاشیه ارایشی
border
U
حاشیه فرش
unresolved corners
U
حاشیه متقاطع
profit margin
U
حاشیه سود
profit margins
U
حاشیه سود
buffer distance
U
حاشیه امنیت
scholiast
U
حاشیه نویس
fixing
U
حاشیه ریشه
border
U
حاشیه گذاشتن
gloss
U
حاشیه نوشتن بر
bleeding edge
U
حاشیه نقشه
kerbs
U
حاشیه پیاده رو
ancon
U
حاشیه تزئین
sewing
U
حاشیه دوزی
drawnwork
U
حاشیه دوزی
bordering
U
حاشیه گذاشتن
divagation
U
حاشیه روی
rims
U
لبه حاشیه
annotated
U
حاشیه نوشتن
braid
U
نوار حاشیه
annotates
U
حاشیه نوشتن
frill
U
حاشیه دوختن بر
impluse margine
U
حاشیه ایمپولز
annotating
U
حاشیه نوشتن
marginalized
U
در حاشیه قراردادن
marginalize
U
در حاشیه قراردادن
margent
U
حاشیه کتاب
annotate
U
حاشیه نوشتن
marginalizes
U
در حاشیه قراردادن
marginalizing
U
در حاشیه قراردادن
braided
U
نوار حاشیه
edging
U
حاشیه یابی
offset
U
حاشیه صحافی
limbate
U
حاشیه دار
braids
U
نوار حاشیه
edgings
U
حاشیه یابی
laciniated
U
حاشیه دار
offsetting
U
حاشیه صحافی
lister
U
حاشیه دوز
frizzy
U
حاشیه دار
frizzly
U
حاشیه دار
laciniate
U
حاشیه دار
fringy
U
حاشیه دار
marginally
U
بطور حاشیه
fimbriated
U
حاشیه دار
fimbriate
U
حاشیه دار
hems
U
حاشیه دارکردن
marginal
U
وابسته به حاشیه
hemming
U
حاشیه دارکردن
hemmed
U
حاشیه دارکردن
hem
U
حاشیه دارکردن
fringed
U
حاشیه دار
rim
U
لبه حاشیه
rimmed
U
حاشیه دار
marginalising
U
در حاشیه قراردادن
marginalises
U
در حاشیه قراردادن
marginalia
U
یادداشتهای حاشیه
marge
U
حاشیه دارکردن
frilled
U
حاشیه دار
frills
U
حاشیه دوختن بر
purfle
U
حاشیه راتزئین کردن
purfle
U
حاشیه دوزی کردن
drawnwork
U
حاشیه توری پارچه
chitterlings
U
حاشیه چین دار
friezes
U
حاشیه زینتی دادن به
tat
U
حاشیه توری گذاشتن
frills
U
حاشیه چین دار
cylinder skirt
U
حاشیه یا دامنه سیلندر
frill
U
حاشیه چین دار
chitlings
U
حاشیه چین دار
tatting
U
توری حاشیه لباس
candlewick
U
نخ پنبهای حاشیه دوزی
crisfate
U
دارای حاشیه موجی
repand
U
دارای حاشیه موجی
purfle
U
ارایش حاشیه دوزی
frieze
U
حاشیه زینتی دادن به
chitlins
U
حاشیه چین دار
edge of rug
U
لبه و حاشیه فرش
border
U
حاشیه دار کردن
sheetlines
U
خطوط حاشیه نقشه
tat
U
توری حاشیه بافتن
crab border
U
حاشیه خرچنگی
[فرش]
solvency margin
U
حاشیه عدم اعسار
binding offset
U
حاشیه جبران شیرازه
to margin the text of a book
U
در حاشیه گذاشتن کتاب
fringe
U
حاشیه دار کردن
cushion-course
U
[حاشیه تزئینی نازبالش]
fringes
U
حاشیه دار کردن
anathyrosis
U
تراشیدن حاشیه سنگ
bordering
U
حاشیه دار کردن
sinuate
U
دارای حاشیه موجی
bordered
U
حاشیه دار کردن
furbelow
U
حاشیه چین دار
fuller
U
حدیده حاشیه دار
tat
U
دارای حاشیه توری کردن
border break
U
ادامه محوطه نقشه تا حاشیه ان
margins
U
مشخص کردن اندازه و حاشیه
margins
U
اندک حاشیه دار کردن
margin
U
مشخص کردن اندازه و حاشیه
fretwork
U
برجسته کاری حاشیه گذاری
margin
U
اندک حاشیه دار کردن
faggot
U
ریشه کردن حاشیه پارچه
faggots
U
ریشه کردن حاشیه پارچه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com