English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
idiopathy U علاقه خاص ناخوشی جداگانه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
an intercurrent disease U ناخوشی که توی ناخوشی دیگر میافتد
disinterest U بی علاقه کردن بی علاقه شدن
pathologically U از لخاظ ناخوشی شناسی ازروی علم ناخوشی شناسی
separately U جداگانه
separate U جداگانه
separated U جداگانه
separates U جداگانه
aside U جداگانه
asides U جداگانه
severally U جداگانه
in proper U جداگانه
several U جداگانه
had health U ناخوشی
morbidness U ناخوشی
morbidity U ناخوشی
pathogenetic U ناخوشی زا
invalidism U ناخوشی
indisposedness U ناخوشی
sicknesses U ناخوشی
sickness U ناخوشی
illness U ناخوشی
diseases U ناخوشی
ill health U ناخوشی
disease U ناخوشی
unhealthiness U ناخوشی
trichosis U ناخوشی مو
malady U ناخوشی
maladies U ناخوشی
illnesses U ناخوشی
send on U جداگانه فرستادن
antiseptics U جداگانه پادگند
separate opinion U رای جداگانه
several covenants U تعهدات جداگانه
internal U و نه یک برنامه جداگانه
antiseptic U جداگانه پادگند
mal de mer U ناخوشی دریا
laryngopathy U ناخوشی خرخره
maldemer U ناخوشی دریا
impaludism U ناخوشی مردابی
microzym U میکرب ناخوشی
liver U ناخوشی جگر
morbid anatomy U از لحاظ ناخوشی
enteropathy U ناخوشی رودهای
morbid U ویژه ناخوشی
morbific U ناخوشی اور
livers U ناخوشی جگر
altitude sickness U ناخوشی ارتفاع
diseases of this nature U اینگونه ناخوشی ها
spell U حمله ناخوشی
estival U ناخوشی تابستانی
dermatopathy U ناخوشی پوست
spelled U حمله ناخوشی
spells U حمله ناخوشی
hepatic disease U ناخوشی جگر
liver trouble U ناخوشی جگر
bulimy U ناخوشی گرسنگی
biliousness U ناخوشی زردابی
morbific U تولیدکننده ناخوشی
out break of a disease U شیوع ناخوشی
pathognomomical U نماینده ناخوشی
pathognomic U نماینده ناخوشی
to be infected with disease U ناخوشی راواگیرکردن
pathogeny U پیدایش ناخوشی
diagnosis U تشخیص ناخوشی
diagnoses U تشخیص ناخوشی
myopathy U ناخوشی ماهیچه
to act independently of others U مستقلانه یا جداگانه کارکردن
allopatric U جداگانه اتفاق افتاده
substantively U با داشتن هستی جداگانه
interests U علاقه .
interests U علاقه
tie U علاقه
stomachy U بی علاقه
interest U علاقه .
interest U علاقه
affection U علاقه
ties U علاقه
unresponsive U بی علاقه
uninterested U بی علاقه
disinterested U : بی علاقه
fondness U علاقه
nonchalant U بی علاقه
binds U علاقه
bind U علاقه
penchant U علاقه
attacks U اصابت یا نزول ناخوشی
epidmic disease U ناخوشی همه جا گیر
attacked U اصابت یا نزول ناخوشی
attack U اصابت یا نزول ناخوشی
sickleave U مرخصی بابت ناخوشی
epizootic U ناخوشی همه گیرحیوانی
to swing the lead U خود را به ناخوشی زدن
psychopathic U وابسته به ناخوشی دماغی
bunt U ناخوشی قارچی گندم
arthropathy U ناخوشی بند یا مفصل
pestilence U ناخوشی همه جاگیر
psychiater U پزشک ناخوشی دماغی
diagnostic U وابسته به تشخیص ناخوشی
mycotic U دچار ناخوشی قارچی
morbidly U بطور ناخوشی یا فاسد
paragrahia U ناخوشی غلط نویسی
unhealthy U ناخوش ناخوشی اور
pathogenesis U مبحث پیدایش ناخوشی
metastasis U جابجا شدن ناخوشی
laryngopathy U ناخوشی خشک نای
immune from disease U مصون از گرفتن ناخوشی
cirrhosis U ناخوشی الکی جگر
pellagrous U دچار ناخوشی که در بالااشاره شد
contagion U سرایت ناخوشی واگیر
foot rot U ناخوشی پا در گاو و گوسفند
contagions U سرایت ناخوشی واگیر
he is liable to become sick U اماده ناخوشی است
qualms U ناخوشی همه جاگیر
qualm U ناخوشی همه جاگیر
pandemics U ناخوشی همه گیر
illness faded her beauty U ناخوشی زیبایی اوراکاست
pandemic U ناخوشی همه گیر
separately excited U مولد با راه انداز جداگانه
We'd like to pay separately. ما میخواهیم جداگانه پرداخت کنیم.
put up with <idiom> U علاقه مند
necrophagia U علاقه به اجساد
consuming U علاقه-عشق
focal point U علاقه - سرگرمی
(not one's) cup of tea <idiom> U علاقه ویژه
going for (someone) <idiom> U علاقه کسی
self concern U علاقه بنفس
it is of interest to me U من در ان علاقه مندم
calf love U علاقه دمدمی
laceman U علاقه بند
interestedness U علاقه مندی
renunciation U قطع علاقه
enthusiasts U علاقه مند
tendencies U علاقه مختصر
disinterest U علاقه نداشتن
interested U علاقه مند
property U علاقه مایملک
tendency U علاقه مختصر
disaffection U عدم علاقه
beloved U مورد علاقه
enthusiast U علاقه مند
concerned U علاقه مند
liking U ذوق علاقه
enthusiastic U علاقه مند
fondly U از روی علاقه
otological U وابسته به گوش یا ناخوشی هاان
nephritic U درمان کننده ناخوشی گرده
pathognomic U وابسته به تشخیص ناخوشی یا احساسات
mycetoma U یکجور ناخوشی فرچی در دست و پا
hydropathic U وابسته به درمان کردن ناخوشی با اب
pyretotherapy U معالجه ناخوشی بوسیله تولیدتب
link U دستور ترکیب یک لیست از فایلهای جداگانه با هم
spreader rig U میلهای که نخها جداگانه به ان وصل میشود
diphthongize U تلفظ کردن دو صدای جداگانه در یک وهله
discrete U که در واحدهای جداگانه کوچک روی میدهد
double barreled shotgun U تفنگ دولول برای تیراندازی جداگانه
To sever ones ties . to lose interest. U قطع علاقه کردن
fancy free U بی علاقه عاری از عشق
disaffect U از علاقه و محبت کاستن
unconcern U عدم علاقه خونسردی
To be interested in ( keen on ) some thing . U به چیزی علاقه داشتن
fancies U تفننی علاقه داشتن به
fancied U تفننی علاقه داشتن به
You have piqued my interest in ... U تو من را به ... علاقه مند کردی.
fanciest U تفننی علاقه داشتن به
fancy U تفننی علاقه داشتن به
fancying U تفننی علاقه داشتن به
shebang U امر مورد علاقه
spelunking U علاقه به غار شناسی
heterosexuality U علاقه بجنس مخالف
uniterested U بی علاقه بی دخل وتصرف
to pique U علاقه مند کردن
hydrargyia or rism U مسموم شدگی از جیوه ناخوشی سیمابی
To pretend sickness(ignorance). U تظاهر به ناخوشی ( بی اطلاعی وناآگاهی ) کردن
foot and mouth U یکجور ناخوشی واگیردار با تب در جانوران شاخدار
pathognomonic U وابسته بتشخیص ناخوشی شاخص مرض
to i. the germs of a disease U میکربهای یک ناخوشی را به کسی تلقیح کردن
polygeny U پیدایش نوع بشراز چند ازدواج جداگانه
interleaved U دو باک حافظه جداگانه که به ترتیب و با هم استفاده می شوند
parishes U قسمتی از شهرستان که کلیسا و کشیش جداگانه دارد
parish U قسمتی از شهرستان که کلیسا و کشیش جداگانه دارد
interested parties U اشخاص ذی نفع یا علاقه مند
I have lost my interest in football . U دیگر به فوتبال علاقه ای ندارم
He takes ( heels) much interest in politics. U به سیاست خیلی علاقه دارد
earnest U سنگین علاقه شدید به چیزی
framboesia U ناخوشی واگیرداری که درپوست سیاهان پیدامیشودواماسهایی میاورد
orthopaedy U معالجه ناخوشی بی انکه دارویی بکار برند
the disease threatens to sprea U این ناخوشی خطر منتشر شدن دارد
gathered U نوشتن یک گروه از رکوردهای جداگانه به صورت بلاک داده
gather U نوشتن یک گروه از رکوردهای جداگانه به صورت بلاک داده
adhocism U [طراحی کامل و جداگانه قسمت های مختلف یک ساختمان]
It is of no interest to me at all. U من به این موضوع اصلا"علاقه ای ندارم
uncommunicative U بی علاقه به مکالمه و تبادل فکر و خبر
turfman U صاحب اسب و علاقه مند به اسبدوانی
wanderlust U علاقه مند به سیاحت سفر دوستی
prosodemic U درباب ناخوشی ای که ازشخص به شخص دیگری انتقال می یابد
germtheory U فرض اینکه میکروب وسیله واگیره ناخوشی است
intercurreace U مداخله وقوع درمیان ورود یک ناخوشی درناخوشی دیگر
linkages U ترکیب برنامههای جداگانه با هم و استاندارد کردن فراخوانی ها و ارجاع ها در آنها
floppies U مغناطیسی که توسط کامپیوتر جداگانه قابل آدرس دهی است
floppy U مغناطیسی که توسط کامپیوتر جداگانه قابل آدرس دهی است
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com