English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
achate U عقیق خرید
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
close price U دز خرید وفروش سهام حالتی را گویندکه قیمت خرید و فروش به هم خیلی نزدیک باشد
purchase request U درخواست خرید جنس تقاضای عقد پیمان خرید
agate U عقیق
agates U عقیق
field buying U خرید کردن در صحرا خرید محلی
agatize U عقیق نماکردن
chrysoprase U عقیق سبز
carnelian U عقیق جگری
onyx U عقیق رنگارنگ
sardius U عقیق سرخ
sardonyx U یکجور عقیق یمانی
pebbles U شیشه عینک نوعی عقیق
agateware U سفال یافروف عقیق نما
pebble U شیشه عینک نوعی عقیق
onyx U عقیق سلیمانی سنگ باباقوری
sard U نوعی عقیق قرمز سیر
carnelian U رنگ عقیق جگری یا سرخ مسی
cornelian U عقیق جگری درخت زغال اخته
purchase price variance U سپرده اختلاف قیمت خرید سپرده تضمینی خرید
order U خرید سفارش خرید
central purchase U خرید اماد به طور تمرکزی خرید اماد به طور یکجا
bondwoman U زن زر خرید
buy U خرید
buys U خرید
underwritten U خرید
procurement U خرید
underwrite U خرید
underwrites U خرید
underwriting U خرید
purchasing U خرید
underwrote U خرید
bond servant U زر خرید
purchased U خرید
purchases U خرید
purchase U خرید
shopping U خرید
buying U خرید
buyers market U بازار خرید
forward purchase U خرید سلف
field buying U خرید در صحرا
dear bought U گران خرید
credit purchase U خرید نسیه
nundination U خرید و فروش
buying price U قیمت خرید
buying rate U نرخ خرید
buyer's market U بازار خرید
blanket buying U خرید کلی
coemption U خرید کل محصول
conditions of purchase U شرایط خرید
buying and selling U خرید و فروش
counter purchase U خرید متقابل
advance purchase U خرید سلف
forward purchase U پیش خرید
short covering U پیش خرید
purchase requisition U درخواست خرید
purchase rate U نرخ خرید
purchase order U سفارش خرید
purchase order U دستور خرید
purchase notice agreements U پیمان خرید
purchase notice agreements U قراردادهای خرید
purchasable U باب خرید
purchasing analyst U تحلیل گر خرید
purchasing department U قسمت خرید
purchasing office U قسمت خرید
regional purchase U خرید محلی
redemption yield U بازده خرید
rebuy U خرید مکرر
purchasing patterns U الگوی خرید
purchasing officer U مسئول خرید
purchasing officer U مامور خرید
purchasing office U دفتر خرید
to make a purchase U خرید کردن
procurement cycle U دوره خرید
local purchase U خرید از محل
local purchase U خرید محلی
local procurement U خرید محلی
impulse buying U خرید بی مقدمه
futures exchange U خرید اتی
bargain U خرید ارزان
lump sum purchase U خرید کلی
oniomania U جنون خرید
open purchase U خرید ازاد
offer to purchase U پیشنهاد خرید
monopsony U انحصار خرید
monopolist U انحصار خرید
lump sum purchase U خرید یکجا
forward purchasing U پیش خرید
bulk buying U خرید فله
shopping cart U گاری خرید
purchasing department U دفتر خرید
real estate U خرید زمین
buys U خرید کردن
dealing U خرید و فروش
corner U خرید یکجا
cornering U خرید یکجا
corners U خرید یکجا
businesses U خرید یا فروش
hire purchase U خرید اقساطی
acquisition authority U اجازه خرید
business U خرید یا فروش
shopping basket U سبد خرید
purchasing power U توان خرید
redemption U باز خرید
buy U خرید کردن
bid U پیشنهاد خرید
bids U پیشنهاد خرید
purchasing power U قدرت خرید
value for money U قدرت خرید پول
procuance U تحصیل چیزی خرید
preclusive buying U خرید پیشگیری کننده
procuration U تحصیل چیزی خرید
overbuy U در خرید افراط کردن
open indent U سفارش خرید باز
open purchase U خرید از بازار ازاد
oligopsony U خرید نیمه انحصاری
offer to purchase U پیشنهاد جهت خرید
Examine it first before buying. U قبل از خرید امتحانش کن
off-market purchases U خرید در بیرون از بورس
the longs U پیش خرید کنندگان
real purchasing power U قدرت خرید واقعی
real account U حساب خرید املاک
purchases U خرید خریداری کردن
purchased U خرید خریداری کردن
purchase U خرید خریداری کردن
stock trading U خرید و فروش سهام
demands U تقاضای خرید کالا
salable U قابل خرید معاملهای
saleable U قابل خرید معاملهای
demanded U تقاضای خرید کالا
purchasing research U تحقیق در خصوص خرید
purchasing power parity U برابری قدرت خرید
procurement lead time U زمان انجام خرید
purchase journal U دفتر روزنامه خرید
purchase ledger U دفتر بزرگ خرید
hedges U خرید و فروش تامینی
hedged U خرید و فروش تامینی
hedge U خرید و فروش تامینی
bulk buying U خرید درحجم زیاد
crediting U خرید وفروش اعتباری
credited U خرید وفروش اعتباری
institute of purchasing and supply U موسسه خرید و عرضه
credit U خرید وفروش اعتباری
demand U تقاضای خرید کالا
shops U کارخانه خرید کردن
current purchasing power U قدرت خرید فعلی
course of dealing U دوره مذاکرات خرید
course of dealing U دوره خرید و فروش
handle U خرید و فروش کردن
blanket buying U خرید بصورت عمده
handles U خرید و فروش کردن
collaborative purchase U خرید با تشریک مساعی
bulk buying U خرید بصورت عمده
call option U خرید به شرط خیار
shop U کارخانه خرید کردن
shopped U کارخانه خرید کردن
hedging U خرید و فروش تامینی
buy in advance U پیش خرید کردن
brokerage U کارمزد خرید سهام
average purchase rate U نرخ متوسط خرید
automated purchasing U خرید بصورت اتوماتیک
irredeemable U باز خرید نشدنی
duopsony U انحصار دو قطبی خرید
duopsony U انحصار دو جانبه خرید
home trade U خرید وفروش داخلی
income effect U تناسب خرید با درامد
purchasing power of money U قدرت خرید پول
on approval U خرید کالا به شرط
furriery U خرید وفروش خز خزدوزی
credits U خرید وفروش اعتباری
shopping centre [British] U مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
shopping mall [American] U مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
mall U مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
commercial center [American] U مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
ship broker U دلال خرید و فروش کشتی
shopping center [American] U مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
strip mall U مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
strip mall U مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
shopping mall [American] U مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
mall U مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
commercial center [American] U مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
retail centre [British] U مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
shopping centre [British] U مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
shopping center [American] U مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
retail park U مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
retail park U مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
retail centre [British] U مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
retail shopping centre [British] U مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
retail shopping centre [British] U مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
i cannot a to buy that U استطاعت خرید انرا ندارم
offer to buy something U حاضر به خرید چیزی شدن
credit card U کارت یاورقه خرید نسیه
bargaining U قرارداد معامله خرید ارزان
oligopsony U انحصار چند جانبه خرید
bargained U قرارداد معامله خرید ارزان
bargain U قرارداد معامله خرید ارزان
boycotts U ازشرکت یا کشوری خرید نکردن
boycotting U ازشرکت یا کشوری خرید نکردن
package deal U مقاطعه در بست و خرید یکجا
package deals U مقاطعه در بست و خرید یکجا
futures market U بازار خرید و فروش سلف
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com