English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 87 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
collegian U عضو دانشکده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
fresher U نواموزدانشکده یادانشگاه دانشجوی نخستین سال دانشکده یادانشگا
freshers U نواموزدانشکده یادانشگاه دانشجوی نخستین سال دانشکده یادانشگا
school U دانشکده
schools U دانشکده
professor U معلم دبیرستان یا دانشکده
professors U معلم دبیرستان یا دانشکده
dramatics U کارهای هنری وخارج ازبرنامه دبیرستان و دانشکده روش نمایش
cadet U دانشجوی دانشکده افسری
cadets U دانشجوی دانشکده افسری
campus U زمین دانشکده ومحوطه کالج پردیزه
campuses U زمین دانشکده ومحوطه کالج پردیزه
bursar U گنجور دانشکده
bursars U گنجور دانشکده
caddie U دانش اموز دانشکده افسری پسر کهتر
caddied U دانش اموز دانشکده افسری پسر کهتر
caddies U دانش اموز دانشکده افسری پسر کهتر
caddying U دانش اموز دانشکده افسری پسر کهتر
freshman U دانشجوی سال اول دانشکده
freshmen U دانشجوی سال اول دانشکده
prom U مجلس رقص رسمی دبیرستان یا دانشکده
proms U مجلس رقص رسمی دبیرستان یا دانشکده
junior U دانشجوی سال سوم دانشکده یا دبیرستان
juniors U دانشجوی سال سوم دانشکده یا دبیرستان
don U رئیس یا استاد یا عضو دانشکده پوشیدن
donned U رئیس یا استاد یا عضو دانشکده پوشیدن
donning U رئیس یا استاد یا عضو دانشکده پوشیدن
dons U رئیس یا استاد یا عضو دانشکده پوشیدن
matriculate U در دفتر دانشگاه یا دانشکده نام نویسی کردن
matriculate U در دانشکده یادانشگاه پذیرفته شدن
matriculate U در دانشکده یا دانشگاه پذیرفته شدن
matriculated U در دفتر دانشگاه یا دانشکده نام نویسی کردن
matriculated U در دانشکده یادانشگاه پذیرفته شدن
matriculated U در دانشکده یا دانشگاه پذیرفته شدن
matriculates U در دفتر دانشگاه یا دانشکده نام نویسی کردن
matriculates U در دانشکده یادانشگاه پذیرفته شدن
matriculates U در دانشکده یا دانشگاه پذیرفته شدن
matriculating U در دفتر دانشگاه یا دانشکده نام نویسی کردن
matriculating U در دانشکده یادانشگاه پذیرفته شدن
matriculating U در دانشکده یا دانشگاه پذیرفته شدن
principal U رئیس دانشکده یا دبیرستان
principals U رئیس دانشکده یا دبیرستان
polytechnic U دانشکده صنعتی
polytechnics U دانشکده صنعتی
medical U دانشکده پزشکی سرپزشک
technical college U دانشکده فنی
technical colleges U دانشکده فنی
provost U نافم دانشکده
provosts U نافم دانشکده
faculties U استادان دانشکده یا دانشگاه استعداد
faculties U اولیای مدرسه دانشکده
faculties U نیروی ذهنی دانشکده
faculty U استادان دانشکده یا دانشگاه استعداد
faculty U اولیای مدرسه دانشکده
faculty U نیروی ذهنی دانشکده
academian U عضو دانشکده یادانشگاه
colleger U دانشجویی که ازبنگاه خیریه دانشکده بهرمند میشود
collegial U مربوط به دانشکده
command and general staff college U دانشکده فرماندهی وستاد دانشگاه جنگ
deanship U مقام ریاست دانشکده یا کلیسا
eton U دانشکده ایتون درانگلستان برای پسران
faculty of law U دانشکده حقوق
gaudyday U روزمهمانی دانشکده روزشادی
general staff college U دانشکده فرماندهی و ستاد دانشگاه جنگ
gymnasiast U دانشجوی دانشکده یاگیمنازدرالمان یاکشورهای دیگر
intercollegiate U بین دانشکده ها
intrant U کسی که وارد انجمن یا دانشکده یامقامی میشود
junior college U دانشکده مقدماتی تا دو ساله اموزشکده
law faculty U دانشکده حقوق
lawfaculty U دانشکده حقوق
school of law U دانشکده حقوق
major seminary U دانشکده علوم روحانی جماعت کاتولیک
mattriculation U دخول در دانشکده یادانشگاه
medical college U دانشکده طبی
medical college U دانشکده پزشکی
midshipman U افسر پایین رتبه نیروی دریایی دانشجوی سال دوم دانشکده دریایی
military college U دانشکده افسری
mortar board U کلاه چتر گوش دانشکده
non collegiate U در باب شاگردی گفته میشود بی دانشکده
polytechnical U دانشکده صنعتی
presentation day U روز دادن درجات در دانشکده
rah rah U دارای روحیه دانشجویی شعار دهنده برای دانشکده هورا هورا گفتن
rectorate U مقام ریاست دانشکده یااموزشگاه
state college U دانشکده دولتی
student of law U شاگرد دانشکده حقوق
trencher cap U کلاه چهار گوش دانشکده
varsity U تیم اول دانشگاه یا دانشکده دانشگاهی
Partial phrase not found.
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com