Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
incomputability
U
عدم امکان شمرده شدن بیشماری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
innumerableness
U
بیشماری
innumerability
U
بیشماری
infiniteness
U
بیشماری
edlin
U
در DOS-MS امکان سیستمی که به کاربر امکان می ددهد تغییرات را خط به خط در هر لحظه بر فایل اعمال کند
scheduler
U
امکان نرم افزاری که به کاربر امکان مدیریت جلسات , قرار ملاقاتها یا استفاده از منابع میدهد.
multiplicand
U
بس شمرده
distinct
U
شمرده
articulately
U
شمرده
measured
U
شمرده
tabu
U
حرام شمرده
postulating
U
بدیهی شمرده
postulates
U
بدیهی شمرده
postulated
U
بدیهی شمرده
postulate
U
بدیهی شمرده
taboo
U
حرام شمرده
taboos
U
حرام شمرده
he read other than distinctly
U
شمرده نخواند
uncounted
U
شمرده نشده
to be reputed
U
شمرده شدن
incalculable
U
شمرده نشدنی
We would like to take this opportunity to …
U
مواقع را مغتنم شمرده ...
articulate
U
شمرده سخن گفتن
To talk in measured terms . To talk slowly.
U
شمرده صحبت کردن
syllabic
U
دارای هجاهای شمرده
articulating
U
شمرده سخن گفتن
he read other than distinctly
U
همه جورخوانده جز شمرده
incalculably
U
بطور شمرده نشدنی
articulates
U
شمرده سخن گفتن
articulation
U
تلفظ شمرده طرز گفتار
To speak slowly.
U
آهسته صحبت کردن (شمرده)
head counts
U
تعداد مردم شمرده شده
head count
U
تعداد مردم شمرده شده
Windows Explorer
U
امکان نرم افزاری در ویندوز که به کاربر امکان مشاهده پرونده ها و فایل ها روی دیسک سخت فلاپی دیسک , ROM-CD , و هر درایو اشتراکی شبکه را میدهد
Winsock
U
امکان نرم افزاری برای کنترل مودم هنگام اتصال به اینترنت تحت DOS-MS یا ویندوز که به کامپیوتر امکان ارتباط تحت پروتکل TCP/IP میدهد
one of the most respected families
U
یکی از خانواده های بسیار محترم شمرده
de minimis
U
خیلی جزئی
[که به حساب شمرده شود]
[قانون]
worded
U
طول کلمه کامپیوتری که به صورت تعداد بیتها شمرده میشود
word
U
طول کلمه کامپیوتری که به صورت تعداد بیتها شمرده میشود
window
U
تنظیم بخشی از صفحه نمایش با مشخص کردن مختصات گوشههای آن که امکان نمایش موقت اطلاعات را میدهد و نیز امکان نوشتن مجدد روی اطلاعات قبلی ولی بدون تغییر اطلاعات محیط کاری
fire capabilities
U
چارت امکان تیر توپخانه نمودار امکان تیر یکانهای توپخانه
possible
U
امکان
posse
U
امکان
eventualities
U
امکان
posses
U
امکان
eventuality
U
امکان
possibilities
U
امکان
possibility
U
امکان
feasibility
U
امکان
visibility
U
امکان دید
viability
U
امکان عملی
feasibility
U
امکان اجرا
impossibility
U
امکان ناپذیری
defensibility
U
امکان مدافعه
if possible
U
در صورت امکان
feasible
U
امکان عملی
financial feasibility
U
امکان مالی
damping power
U
امکان استهلاک
conceivable
U
امکان پذیر
conceivability
U
امکان پذیری
asap
U
به محض امکان
feasibility study
U
امکان سنجی
optimum
U
بهترین امکان
feasibilty
U
امکان پذیری
credit line
U
حد امکان خریدنسیه
executable
<adj.>
U
امکان پذیر
practicable
<adj.>
U
امکان پذیر
possible
[doable, feasible]
<adj.>
U
امکان پذیر
manageable
<adj.>
U
امکان پذیر
facility
U
امکان وسیله
makeable
<adj.>
U
امکان پذیر
feasible
<adj.>
U
امکان پذیر
doable
<adj.>
U
امکان پذیر
contrivable
<adj.>
U
امکان پذیر
workable
<adj.>
U
امکان پذیر
achievable
<adj.>
U
امکان پذیر
makable
<adj.>
U
امکان پذیر
may
U
امکان داشتن
can
U
امکان داشتن
makable
[spv. makeable]
<adj.>
U
امکان پذیر
canning
U
امکان داشتن
cans
U
امکان داشتن
as may be the case
<adv.>
U
بطور امکان پذیر
conceivably
<adv.>
U
بطور امکان پذیر
incombustibility
U
عدم امکان احتراق
impossibility of performance
U
عدم امکان در اجرا
to be able to solve
U
امکان به حل شدن داشتن
possibly
<adv.>
U
بطور امکان پذیر
practicableness
U
امکان قابلیت اجرا
conceivably
U
بطور امکان پذیر
hazard signs
U
علایم امکان تولیدخطر
free maneuver
U
امکان حرکت ازاد
feasibility study
U
مطالعه امکان سنجی
contingently
<adv.>
U
بطور امکان پذیر
possible
U
امکان پذیر میسر
feasible
U
امکان پذیر میسر
to throw open the door to
U
امکان پذیر کردن
at the earliest p moment
U
در نخستین وهله امکان
visibility chart
U
طرح امکان دید
impossible
U
امکان نا پذیر نشدنی
acquirability
U
امکان بدست اوردن
viability
U
امکان ادامه حیات
freeze
U
محدودیت عدم امکان تغییر
fullest
U
پر کردن درون چیزی تا حد امکان
readout
U
وسیلهای که امکان نمایش اطلاعات
freezes
U
محدودیت عدم امکان تغییر
impossibility
U
عدم امکان کار نشدنی
as little as possible
U
اینقدر کم که امکان پذیر باشد
to turn upside down
U
هر تلاش امکان پذیری را کرن
availability
U
سهولت و امکان تحصیل اعتبار
output
U
امکان نمایش اطلاعات میدهد
QuickTime
U
گرافیکی امکان نمایش میدهد.
estoppel
U
عدم امکان انکار پس از اقرار
accessibility
U
امکان نزدیکی وسیله وصول
there is no p of his going
U
رفتن وی هیچ امکان ندارد
outputs
U
امکان نمایش اطلاعات میدهد
full
U
پر کردن درون چیزی تا حد امکان
capability study
U
مطالعه امکان انجام کار
bad dept
U
طلبی که امکان وصول ان کم باشد
plugs
U
امکان نصب در سوکت یکسان میدهد
impassablility
U
امکان ناپذیری عدم قابلیت عبور
astronautics
U
مطالعهء امکان مسافرت بکرات دیگر
biological half time
U
زمان امکان فعالیت عامل میکربی
plugging
U
امکان نصب در سوکت یکسان میدهد
compromises
U
امکان کشف داشتن به خطر افتادن
MIDI sequencer
U
1-نرم افزاری که به کاربر امکان ضبط
lightest
U
نانومتر nm که به شخص امکان دیدن میدهد
lighted
U
نانومتر nm که به شخص امکان دیدن میدهد
plug
U
امکان نصب در سوکت یکسان میدهد
light
U
نانومتر nm که به شخص امکان دیدن میدهد
compromising
U
امکان کشف داشتن به خطر افتادن
compromise
U
امکان کشف داشتن به خطر افتادن
parallelling
U
که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
parallels
U
که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
script
U
که به کاربر امکان انجام خودکار برنامه میدهد
datacom
U
امکان ارتباط دادهای مخابره ارزان قیمت
port
U
یچ ای که به کاربر امکان میدهد که وسیله جانبی که کامپیوتر
application study
U
بررسی امکان کاربرد اقلام جدید اماد
margins
U
فضا یا زمان که به چیزی امکان امنیت میدهد
margin
U
فضا یا زمان که به چیزی امکان امنیت میدهد
parallelled
U
که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
software
U
که امکان اجرای کار مشخص را فراهم میکند
paralleled
U
که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
to be a dead duck
U
امکان موفق شدن را نداشتن
[چیزی یا کسی]
parallel
U
که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
remotest
U
یسیتمی که به کاربر راه دور امکان کنترل
remoter
U
یسیتمی که به کاربر راه دور امکان کنترل
remote
U
یسیتمی که به کاربر راه دور امکان کنترل
twx
U
Service TeletypewriterExchange امکان تبادل تله تایپ
to be at full stretch
U
تا اندازه امکان پذیر کشیده شده بودن
lock up
U
وضعیتی که در ان امکان انجام عمل دیگری نمیباشد
paralleling
U
که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
texts
U
انتخابی دربرنامه که امکان ویرایش متن را فراهم میکند
port
U
اتصال به کامپیوتر که امکان ارسال داده آسنکرون میدهد
to look round
U
اطراف کار را دیدن یا پاییدن امکان چیزیی راسنجیدن
deque
U
یک صف دو سر که امکان درج و حذف را در هر دو انتهای لیست به وجود می اوردردیف
circuits
U
مداری که امکان ارتباط داده دو جهته برقرار میکند
circuit
U
مداری که امکان ارتباط داده دو جهته برقرار میکند
enhancement
U
امکان جانبی که خروجی یا کارایی یک وسیله را افزایش میدهد
ES IS
U
امکان مکان یابی router سیستم میانی بدهند
users
U
کدشناسایی یکتا که به کامپیوتر امکان تشخیص کاربر را میدهد
user
U
کدشناسایی یکتا که به کامپیوتر امکان تشخیص کاربر را میدهد
text
U
انتخابی دربرنامه که امکان ویرایش متن را فراهم میکند
telephony
U
سیستم ساخت ماکروسافت ,intel که به PC امکان کنترل تلفن را میدهد
adapter
U
کارت واسط جانبی که به وسایل ناهماهنگ امکان ارتباط میدهد
recoverable error
U
نوع خطا که امکان ادامه اجرای برنامه پس ازرویدادن ان میدهد
remote
U
اتصالی که به کاربر امکان دستیابی به کامپیوتر راه دور میدهد.
structures
U
ساختار داده که به هر گره امکان اتصال به گرههای دیگر میدهد
panels
U
یچ ها که به اپراتور امکان کنترل عملیات کامپیوتر یا وسیله جانبی را میدهد
panel
U
یچ ها که به اپراتور امکان کنترل عملیات کامپیوتر یا وسیله جانبی را میدهد
remoter
U
اتصالی که به کاربر امکان دستیابی به کامپیوتر راه دور میدهد.
remotest
U
اتصالی که به کاربر امکان دستیابی به کامپیوتر راه دور میدهد.
there is no p of doing it
U
کردن انکارهیچ امکان ندارد هیچ نمیتوان انکار راکرد
bayonetting
U
سیستم الکترونیکی که به هواپیما امکان رسیدن به اهداف زمینی را میدهد
manager
U
امکان نوشتن متن به ذخیره سازی و بازیابی ویرایش و چاپ
managers
U
امکان نوشتن متن به ذخیره سازی و بازیابی ویرایش و چاپ
user
U
سوکت که امکان نصب وسایل جانبی به کامپیوتر را فراهم میکند
users
U
سوکت که امکان نصب وسایل جانبی به کامپیوتر را فراهم میکند
joysticks
U
وسیلهای که به کار امکان میدهد نمایشگر را اطراف صفحه بچرخاند
joystick
U
وسیلهای که به کار امکان میدهد نمایشگر را اطراف صفحه بچرخاند
language
U
سیستم کلمات و نشانه ها که امکان ارتباط با کامپیوترها را فراهم میکند.
languages
U
سیستم کلمات و نشانه ها که امکان ارتباط با کامپیوترها را فراهم میکند.
magnetic
U
و امکان ذخیره سازی آنها را در رسانه مغناطیسی فراهم میکند
structure
U
ساختار داده که به هر گره امکان اتصال به گرههای دیگر میدهد
structuring
U
ساختار داده که به هر گره امکان اتصال به گرههای دیگر میدهد
VRML
U
سیستمی که به سازندگان امکان ایجاد کلمات سه بعدی در صفحه وب میدهد
bayonet
U
سیستم الکترونیکی که به هواپیما امکان رسیدن به اهداف زمینی را میدهد
bayonets
U
سیستم الکترونیکی که به هواپیما امکان رسیدن به اهداف زمینی را میدهد
bayonetted
U
سیستم الکترونیکی که به هواپیما امکان رسیدن به اهداف زمینی را میدهد
port
U
مدار و اتصالی که امکان ارسال و دریافت داده موازی میدهد
serial
U
فضای ذخیره سازی که فقط امکان دستیابی ترتیبی میدهد
paralleling
U
مدار و اتصال که امکان دریافت و ارسال داده موازی میدهد
serials
U
فضای ذخیره سازی که فقط امکان دستیابی ترتیبی میدهد
wizard
U
امکان نرم افزاری که در ساختن چیزی به شما کمک میکند
parallelled
U
مدار و اتصال که امکان دریافت و ارسال داده موازی میدهد
wizards
U
امکان نرم افزاری که در ساختن چیزی به شما کمک میکند
auto
U
امکان بار کردن خودکار برنامه پس از روشن شدن کامپیوتر
selector
U
وسیله مکانیکی که به کاربر امکان انتخاب تابع یا موضوعی را میدهد
parallel
U
مدار و اتصال که امکان دریافت و ارسال داده موازی میدهد
parallelling
U
مدار و اتصال که امکان دریافت و ارسال داده موازی میدهد
paralleled
U
مدار و اتصال که امکان دریافت و ارسال داده موازی میدهد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com