English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2976 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
worid U عبارت پیغام خبر قول عهد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
search and replace U خصوصیتی در کلمه پرداز که به کاربر امکان یاتن کلمه یا عبارت خاص میدهد وآنرا با کلمه یا عبارت دیگری جایگزین میکند
message U پیغام
messages U پیغام
dispatches U پیغام
intelligencer U پیغام بر
despatched U پیغام
errand U پیغام
despatches U پیغام
despatching U پیغام
dispatched U پیغام
errands U پیغام
dispatch U پیغام
d. of a message U رسانیدن پیغام
telephone message U پیغام تلفنی
pigeongram U پیغام کبوتر
messenger U پیغام اور
send word U پیغام دادن
beginning of message U شروع پیغام
errand U پیغام رسانی
messengers U پیغام اور
masseuse U پیغام رسان
to send word U پیغام دادن
errands U پیغام رسانی
message U پیغام دادن
messages U پیغام دادن
mercury U پیک پیغام بر
word U پیغام خبر
to send a message U پیغام د ادن
error massage U پیغام خطانما
worded U پیغام خبر
errands U فرمان پیغام بری
errand U فرمان پیغام بری
message [of something ] [to somebody] U پیغام [از چیزی] [به کسی]
send word for him U پیغام برای او بفرستید
cable U پیغام تلگرافی تلگراف زدن
cabled U پیغام تلگرافی تلگراف زدن
multiplexing U انتقال چندتایی پیغام ها تسهیم
error message U پیام خطا پیغام اشتباه
to send for a person U پیغام برای کسی فرستادن که بیا
mailbox U انباره پیغام های پستی صندوق پست
mailboxes U انباره پیغام های پستی صندوق پست
What should I do when I get the following message: The connection to the server has failed U چکاری لازم هست انجام بدهم وقتی که پیغام زیر را دریافت کردم: ارتباط با سرور میسر نمیباشد؟
terming U عبارت
statement U عبارت
clause U عبارت
clauses U عبارت
wordage U عبارت
phrases U عبارت
phrased U عبارت
phrase U عبارت
word U عبارت
experssion U عبارت
worded U عبارت
cl U عبارت
termed U عبارت
term U عبارت
expressions U عبارت
expression U عبارت
statements U عبارت
context style of a expression U سیاق عبارت
prolixity U عبارت زاید
Namely …viz …it consists of… U عبارت است از ...
paragrapher U عبارت نویس
trinomial U دارای سه عبارت
phraseologist U عبارت پرداز
To phrase. U به عبارت در آوردن
Verbosity. Rhetoric. U عبارت پردازی
an exclamatory phrase U عبارت تعجبی
an idiomatic experssion U عبارت اصطلاحی
relational expression U عبارت رابطهای
range expression U عبارت دامنه
in fact U به عبارت دیگر
videlicet U به عبارت دیگر
protext U عبارت پیشین
to wit <adv.> U به عبارت دیگر
doxology U عبارت تسبیحی
the letter of the law U عبارت قانون
namely <adv.> U به عبارت دیگر
involution U پیچدارکردن عبارت
put into words U به عبارت دراوردن
assignment statement U عبارت گمارشی
term U جمله عبارت
affirmative U عبارت مثبت
phraseology U عبارت پردازی
terming U جمله عبارت
termed U جمله عبارت
colloquialisms U عبارت مصطلح
mathematical term U عبارت [ریاضی]
colloquialism U عبارت مصطلح
term U عبارت [ریاضی]
wording U عبارت سازی
passage U عبارت فقره
expressions U افهار عبارت
in other words <adv.> U به عبارت دیگر
quotation U اقتباس عبارت
expression U افهار عبارت
passages U عبارت فقره
quotations U اقتباس عبارت
metaphraze U به عبارت دیگر در آوردن
mixed mode experssion U عبارت امیخته یاب
qualificative U کلمه یا عبارت توصیفی
locus classicus U عبارت نمونه ادبی
facies U عبارت مشخص یک طبقه
to express in worde U به سخن یا عبارت دراوردن)
limitation clause U عبارت تعیین حدود
escalation U ماده یا عبارت تعدیل
pull out quote U عبارت استخراج شده
it consists mainly U بیشتر عبارت است از
verbalism U عبارت بی معنی پرحرفی
i.e U مخفف به عبارت دیگر
phrase U فراز عبارت سازی
phrased U فراز عبارت سازی
phrases U فراز عبارت سازی
passages U عبارت منتخبه از یک کتاب
passage U عبارت منتخبه از یک کتاب
locutions U سبک عبارت پردازی
locution U سبک عبارت پردازی
landed a U که عبارت از زمین است
anastrophe U تعویض کلمات یک عبارت
restrictive U جمله یا عبارت حصری یا محدودکننده
anastrophe U قلب عبارت کلمات مقلوب
anaphora U تکرار یک یا چند عبارت متوالی
lambs wool U که عبارت از ابجوامیخته با سیب و قند
B.Sc U مخفف عبارت 'Science of Bachelor'
b. and b U مخفف عبارت 'breakfast and bed'
fisher equation U این رابطه عبارت است از :
phraseography U نشان گذاری بجای عبارت
equation of exchange U به این ترتیب معادله عبارت از : PQ=V
invert U قلب عبارت معکوس کردن نسبت
inverting U قلب عبارت معکوس کردن نسبت
inverts U قلب عبارت معکوس کردن نسبت
irishism U عبارت یا اصطلاح یا رسوم مشخص ایرلندی
Afro-American U نژاد آفریقایی آمریکایی [عبارت قدیمی]
word order U ترتیب وقوع کلمه در عبارت یا جمله
C.A.B U مخفف عبارت ادارهی هواپیمایی کشوری
tongue-twister U کلمه یا عبارت دارای تلفظ دشوار
florulent U خوش عبارت دارای صنایع بدیعی
tongue twister U کلمه یا عبارت دارای تلفظ دشوار
tongue-twisters U کلمه یا عبارت دارای تلفظ دشوار
C.A.B.s U مخفف عبارت ادارهی هواپیمایی کشوری
well turned U خوب ادا شده خوش عبارت
to knock head U چیزی که عبارت ازگذاشتن پیشانی بر روی زمین
C.I.A U مخفف عبارت سازمان مرکزی اطلاعات آمریکا
parachronism U اشتباهی که عبارت است ازدیرترقراردادن تاریخ یک رویداد
functional shift U تغییر یک کلمه یا عبارت برحسب مقتضیات دستوری
diction U عبارت انتخاب لغت برای بیان مطلب
kowtow U سجودچینی که عبارت است ازگذاشتن پیشانی بر روی زمین
legal U عبارت یا دستوری که در قوانین زبان قابل پذیرش است
statements U خط ی در برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد
statement U خط ی در برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد
machine address U مقدار یک عبارت که تحت تاثیر جابجایی در برنامه نباشد
vigmette U ارایشی که عبارت است ازبرگها و پیچکهای تاک سرلوحه
semicolon U که انتهای خط برنامه یا عبارت را در برخی زبان ها نشان میدهد.
kotow U سجودچینی که عبارت است ازگذاشتن پیشانی بر روی زمین
Bye and take care of yourself! [leaving phrase] U خداحافظ و مواظب خودت باش! [عبارت هنگام ترک ]
branch U یک یا چند مسیر که می توانند پس از یک عبارت شرطی انجام شوند
haplography U اشتباهی که عبارت است ازیکبارنوشتن چیزی که بایددوبارنوشته شود
mutatis mutandis U عبارت لاتینی به معنی تغییرات لازم را انجام دادن
branches U یک یا چند مسیر که می توانند پس از یک عبارت شرطی انجام شوند
multi statement line U خط ی از برنامه کامپیوتری که حاوی بیشتر از یک دستور یا عبارت است
ends U عبارت یا حرفی که آخرین کلمه فایل اصلی را نشان میدهد
gongs U زنگی که عبارت است ازکاسه و چکشی که اهسته بران میزنند
demurrer U عبارت از ان است که خوانده ضمن تصدیق اصل افهارات خواهان
end U عبارت یا حرفی که آخرین کلمه فایل اصلی را نشان میدهد
gong U زنگی که عبارت است ازکاسه و چکشی که اهسته بران میزنند
ended U عبارت یا حرفی که آخرین کلمه فایل اصلی را نشان میدهد
hatched moulding U گچ بری که عبارت است ازدورشته خطهای متوازی که همدیگر راقطع کر
paragram U جناسی که عبارت است ازتغییرحرف یا حروفی ازیک واژه تصحیف
indirect objects U داده در یک عبارت که توسط اپراتور اجرا میشود. مراجعه شود به ARGUMENT
good offices U عبارت است ازدخالت دولت ثالث به منظورپایان دادن به اختلافات دودولت
object U داده در یک عبارت که توسط اپراتور اجرا میشود. مراجعه شود به ARGUMENT
kedgeree U خوراک فرنگی که عبارت است ازماهی سردوبرنج جوشانده وتخم مرغ
ignoratio elenchi U سفسطه منطقی که عبارت است از رد بیان یا افهار مخالف بابیان خود
AFAIK U خلاصه عبارت انگلیسی: تا آنجایی که خبر دارم که در ایمیل یا چت استفاده می شود
objected U داده در یک عبارت که توسط اپراتور اجرا میشود. مراجعه شود به ARGUMENT
objecting U داده در یک عبارت که توسط اپراتور اجرا میشود. مراجعه شود به ARGUMENT
objects U داده در یک عبارت که توسط اپراتور اجرا میشود. مراجعه شود به ARGUMENT
direct objects U داده در یک عبارت که توسط اپراتور اجرا میشود. مراجعه شود به ARGUMENT
optimize U برنامهای که از بهینه ساز عبور کرده است تا هر که یا عبارت ناکارا را حذف کند
predicate U تابع یا عبارت که در برنامههای مبتنی بر قانون مثل سیستمهای خبره به کار می رود
predicating U تابع یا عبارت که در برنامههای مبتنی بر قانون مثل سیستمهای خبره به کار می رود
predicates U تابع یا عبارت که در برنامههای مبتنی بر قانون مثل سیستمهای خبره به کار می رود
predicated U تابع یا عبارت که در برنامههای مبتنی بر قانون مثل سیستمهای خبره به کار می رود
labels U 1-کلمه یا نشانه دیگری در برنامه کامپیوتری برای مشخص کردن تابع با عبارت . 2-حرف
IF statement U عبارت برنامه نویس کامپیوتری به معنای انجام یک عمل در صورتی که یک موقعیت درست است .
labelled U 1-کلمه یا نشانه دیگری در برنامه کامپیوتری برای مشخص کردن تابع با عبارت . 2-حرف
labeling U 1-کلمه یا نشانه دیگری در برنامه کامپیوتری برای مشخص کردن تابع با عبارت . 2-حرف
label U 1-کلمه یا نشانه دیگری در برنامه کامپیوتری برای مشخص کردن تابع با عبارت . 2-حرف
leitmotif U عبارت برجسته وملودی درموسیقی درام واگنر که چنددفعه تکرار میشود موضوع مهم تکراری
IF statement U عبارت زبان برنامه نویسی سطح بالا به معنای اینکه IF چیزی قابل انجام نیست
leitmotive U عبارت برجسته وملودی درموسیقی درام واگنر که چنددفعه تکرار میشود موضوع مهم تکراری
boolean algebra U قوانین مربوط به معرفی ساده کردن و تغییر توابع منط قی بر پایه عبارت درست و نادرست
algebra U ساده کردن و تغییر دادن توابع منط قی بر پایه عبارت درست و نادرست ایجاد شده اند
desktop U ترکیب نمایش گرافیکی . نشر رومیزی و چند رسانهای . این عبارت ابتدا توسط سیستم Apple استفاده شد
cross elasticity of demand U درصدتغییر تقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت کالای دیگر فرمول کشش متقاطع عبارت است از :
statement U دستور برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد
statements U دستور برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد
assertion U 1-عبارت برنامه از یک قاعده یا قانون 2-قاعدهای که درست است یا درست فرض میشود
equitable mortgage U در CL عبارت است ازرهنی که در شرایط خاص خود به خود
wife's equity U عبارت است از مقدار مناسب و معقولی ازاثاث البیت و ..... که زن میتواند برای خود و اطفالش نگهدارد و شوهر حق تصرف در ان یا انتقال دادنش راندارد
Recent search history Forum search
1tink and grow rich
1 just got to figure out where to headمعنی این عبارت چیست؟
1life cycle ceremonies
1معادل عبارت، رویدادهای حاشیه ای چیست.
1من میخواهم خانواده داشته باشم اگر تو هم میخواهی پیغام بفرست
1معنی کلمه outliner در مکانیک خودرو (اتوبوس)
1استخدام عبارت از پرکردن و پرنگهداشتن پست های خالی درتشکیل سازمان به اساس اهلیت، لیاقت و شایستگی میباشد
2credit score
1like a beautifully wrought setting
1Can't send messages to non-contact (Telegram F.A.Q)
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com