English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 180 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
mica dielectric U عایق میکا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
asbestos mica U عایق پنبه نسوز و میکا
Other Matches
insulation U عایق کاری یا عایق بندی ایزولاسیون
insulators U جسم عایق ماده عایق
insulators U عایق کننده روکش عایق
insulator U جسم عایق ماده عایق
insulator U عایق کننده روکش عایق
insulated instrument transformer U ترانسفورماتور عایق کننده ترانسفورماتور اندازه گیری عایق شده
mica undercutter U میکا بر
mica U میکا
mica capacitor U خازن میکا
mica dielectric U دی الکتریک میکا
isinglass U ورقه میکا
mica strip U باریکه میکا
mica paper U کاغذ میکا
mica plate U ورق میکا
mica sheet U ورق میکا
mica schist U میکا شیست
mica tape U نوار میکا
mica washer واشر میکا
mica substrate U ماده اصلی میکا
griesen U نوعی سنگ گرافیتی که کوارتز و میکا دارد
insulation strength U استحکام ایزولاسیون استحکام عایق بندی استحکام عایق کاری
insulation testing apparatus U دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
insulators U عایق
cloggy U عایق
detent U عایق
dielectric U عایق
insulation U عایق
drag chain U عایق
floor insulator U عایق کف
insulant U عایق
waterproof U عایق اب
non conductor U عایق
insulator U عایق
waterproofs U عایق اب
impediments U عایق
impediment U عایق
pawl U عایق
waterproofed U عایق اب
drag hook U قلاب عایق
electrical insulator U عایق الکتریکی
fish paper U عایق کاغذی
insulated wall U دیواره عایق
rachet U گیره عایق
slot insulation U عایق شیار
sound insulation U عایق صدا
wall insulator U عایق دیوار
dielectric isolation U جداسازی با عایق
cleat U عایق انگلیسی
circular loom U نای عایق
battery insulator U عایق باتری
insulant U ماده عایق
rainproof U عایق باران
non conducting U عایق برق
ideal dielectric U عایق کامل
insulation board U صفحه عایق
insulation testing apparatus U عایق سنج
insulating material U جسم عایق
insulative U عایق کردن
insulating material U ماده عایق
insulating compound U مواد عایق
insulating bushing U بوش عایق
insulated wire U سیم عایق
insulated tongs U انبر عایق
insulated plier U انبر عایق
insulated layer U لایه عایق
laggin U عایق بندی
insulating material U مواد عایق
non conducting U عایق گرما
insulating varnish U لعاب عایق
braking U عایق مانع
insulated U عایق دار
insulating U عایق کردن
brakes U عایق مانع
insulating U عایق سازی
braked U عایق مانع
insulate U عایق سازی
brake U عایق مانع
insulate U عایق کردن
insulates U عایق سازی
insulation U عایق گذاری
obstruction U مانع عایق
insulating cement U سیمان عایق
resistance U عایق مقاومت
weatherproof U عایق هوا
obstructions U مانع عایق
insulates U عایق کردن
adiabatic U عایق گرما
soundproof U عایق صدا
insulation U عایق کاری
damper U عایق تعدیل کننده
insulated bearing U یاطاقان عایق شده
insulate U با عایق مجزا کردن
isolating U عایق دار کردن
form insulation U عایق کاری قالب
insulation loss U تلف عایق بندی
insulation resistance U مقاومت عایق بندی
insulation class U کلاس عایق بندی
insulation defect U نقص عایق بندی
mess kit U فرف عایق غذاخوری
flameproof U عایق شعله ضد اتش
isolates U عایق دار کردن
lead in insulator U عایق سیم انتن
isolate U عایق دار کردن
insulation protection U حفافت عایق بندی
insulation voltage U ولتاژ عایق بندی
insulation fault U نقص عایق بندی
insulation fault U نقص عایق کاری
insulation breakdown test U ازمایش شکست عایق
thermal insulation U عایق کاری گرمایشی
insulating brick U اجر عایق بندی
heat insulation U عایق کاری حرارتی
to deafen a wall U عایق کردن دیوار
utilidor U لوله عایق کننده
electrical insulation U عایق سازی الکتریکی
insulation of concrete U عایق کاری بتن
weatherbeater <adj.> U عایق رطوبتی، آب بند
insulating U با عایق مجزا کردن
to deaden a wall U عایق کردن دیوار
insulating asphalt U اسفالت عایق بندی
insulates U با عایق مجزا کردن
acoustic ceiling سقف عایق پوش
insulated intermediate layer U لایه میانی عایق
acoustical sound enclosure U محفظه عایق صوتی
insulated gate field effect transistor U ترانزیستور اف ای تی باگیت عایق
insulated conduit tube U لوله عایق شده
tightening material U مواد عایق کننده
insulated cable U کابل عایق شده
insulated conductor U هادی عایق شده
winding insulation U عایق بندی سیم پیچی
post-insulated connection U پس از پیوند عایق دار شده
storm door U درب عایق هوای توفانی
insulation tester U دستگاه ازمایش عایق بندی
ferroxcube U مواد مغناطیسی عایق غیرفلزی
dewar U محفظه عایق حرارتی با دوجداره
insulated bearing housing U پوسته یاطاقان عایق شده
bushing U عایق غلاف حیله گردان
clothing U عایق بندی روکش کشیدن
insulated cable U کابل عایق بندی شده
insulation indicator U دستگاه ازمایش عایق بندی
insulation U روپوش کشی عایق کردن
insulation power factor U ضریب قدرت عایق بندی
quads U سیم چهارلای بهم پیچیده عایق
quad U سیم چهارلای بهم پیچیده عایق
ratchet [گیره عایق چرخ ضامن دار]
insulation shielding U زره پوش کردن عایق بندی
cold plug U شمعی با الکترود عایق شده کوتاه
ratchets U گیره عایق چرخ ضامن دار
weathertight U محفوظ در برابر باد و باران عایق هوا
reefers U خودرویی که اطاقک عایق حرارت داشته باشد
quadrangles U سیم چهار لای بهم پیچیده عایق
insulation detector U دستگاه ازمایش عایق بندی اشکارساز ایزولاسیون
reefer U خودرویی که اطاقک عایق حرارت داشته باشد
quadrangle U سیم چهار لای بهم پیچیده عایق
kapton U نوعی پلاستیک عایق حرارتی باپوشش طلایی در فضاپیما
shield U کابل با دو سیم مسی عایق که دورهم پیچیده شده اند
shields U کابل با دو سیم مسی عایق که دور هم پیچیده شده اند
blankets U لایهای از عایق حرارتی برای حفافت یک جزء یا قطعه معین
shields U کابل با دو سیم مسی عایق که دورهم پیچیده شده اند
blanketed U لایهای از عایق حرارتی برای حفافت یک جزء یا قطعه معین
blanket U لایهای از عایق حرارتی برای حفافت یک جزء یا قطعه معین
shield U کابل با دو سیم مسی عایق که دور هم پیچیده شده اند
shields U , این جفت سیستم ها پس وارد یک لایه عایق می شوند تا بیشتر تصادم را کم کنند
glass wool U تودهای ازرشتههای شیشهای که بعنوان عایق گرما یا درتصفیه هوا بکار میر ود
shield U , این جفت سیستم ها پس وارد یک لایه عایق می شوند تا بیشتر تصادم را کم کنند
cross flow U دو سیال که بصورت عمود برهم جریان دارند و توسط ورقه نازکی از هم عایق شده اند
braid shield U روکشی از الیاف بافته شده ولاستیک روی یک یا چند هادی عایق شده از یکدیگر
gastight U غیر قابل نفوذ در مقابل گاز عایق گاز
thickest U طرح مدار الکترنیکی فریف که قط عات فریف آن روی یک پایه عایق قرار دارند و در صورت نیاز وصل می شوند
thicker U طرح مدار الکترنیکی فریف که قط عات فریف آن روی یک پایه عایق قرار دارند و در صورت نیاز وصل می شوند
thick U طرح مدار الکترنیکی فریف که قط عات فریف آن روی یک پایه عایق قرار دارند و در صورت نیاز وصل می شوند
insulation test U ازمایش ایزولاسیون ازمایش عایق بندی
wire U روش ساده اتصال الکتریکی قط عات ترمینال , هم با استفاده از سیمهای عایق که دور هم پیچیده شده اند در هرترمینال و سپس وارد یک محل می شوند با استفاده از سیستمهای نمونه
wires U روش ساده اتصال الکتریکی قط عات ترمینال , هم با استفاده از سیمهای عایق که دور هم پیچیده شده اند در هرترمینال و سپس وارد یک محل می شوند با استفاده از سیستمهای نمونه
insulator U جدا کننده عایق کننده
insulators U جدا کننده عایق کننده
shields U هسته ساخته شده از هسته هادی با یک پوشش عایق و سپس یک لایه هادی برای اینکه سیگنال ارسالی از واسط ها درامان نگهدارد
shield U هسته ساخته شده از هسته هادی با یک پوشش عایق و سپس یک لایه هادی برای اینکه سیگنال ارسالی از واسط ها درامان نگهدارد
shaggy ugs U فرش های با پرز بلند [این گونه فرش علاوه بر داشتن پرز بلند در سطح فرش، دارای مقداری پرز در پشت فرش نیز می باشد و در مناطق سردسیر بافته می شود تا گرم بوده و عایق سرما در کف اتاق باشد.]
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com