Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
magnification factor
U
عامل درشت نمایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
magnification
U
درشت نمایی
magnifications
U
درشت نمایی
boldfacing
U
درشت نمایی
lateral magnifying power
U
درشت نمایی جانبی
magnifications
U
بزرگ سازی درشت نمایی
powering
U
درشت نمایی قدرت دوربین
powered
U
درشت نمایی قدرت دوربین
power
U
درشت نمایی قدرت دوربین
powers
U
درشت نمایی قدرت دوربین
magnification
U
بزرگ سازی درشت نمایی
resolution
U
قدرت تفکیک اجزا یا درشت نمایی
resolutions
U
قدرت تفکیک اجزا یا درشت نمایی
spectroscopic binary
U
دوتایی طیف نمایی دوتایی بیناب نمایی
cyanogen agent
U
عامل لخته کننده خون عامل شیمیایی سیانوژن
reserved character
U
حرف مخصوص درسیستم عامل یا حرفی که تابع خاصی برای کنترل سیستم عامل داردوبرای مصارف دیگربه کارنمیرود
actuator
U
محرک بازوی عامل مکانیسم عامل
close up view
U
نمای درشت نمای نزدیک عکس درشت
capital intensive goods
U
کالاهایی که سهم عامل سرمایه در انها بیش از سهم عامل کار یا سایر عوامل تولید است
derived demand
U
تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود .
shelling
U
نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
shells
U
نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
shell
U
نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
blood agent
U
عامل شیمیایی لخته کننده خون عامل ضدحرکت خون
piggyback
U
سیستم عامل که از سوی سیستم عامل دیگر اجرا میشود
piggybacks
U
سیستم عامل که از سوی سیستم عامل دیگر اجرا میشود
class a agent officer
U
افسر عامل پرداخت حقوق وجیره نقدی افسر عامل
EXE file
U
در یک سیستم عامل مشخصه سه حرفی نام فایل که بیان میکند فایل حاوی داده دودویی برنامه است . فایل مستقیم از طریق سیستم عامل قابل اجراست
shabbiness
U
نخ نمایی
squalidity
U
بد نمایی
seediness
U
بد نمایی
modals
U
نمایی
modal
U
نمایی
male protest
U
نر نمایی
bimodal
U
دو نمایی
exponential
U
نمایی
squalidness
U
بد نمایی
aberration
U
کج نمایی
effeminacy
U
زن نمایی
unimodal
U
یک نمایی
MS DOS
U
سیستم عامل کامپیوترهای شخصی IBM PC که داده ذخیره شده روی دیسک را مدیریت میکند و خروجی و ورودی کاربر را نمایش میدهد.DOS-MS سیستم عامل تک کاربر و تک کار کاره است و توسط واسط خط دستور در کنترل میشود
exponential rate
U
اهنگ نمایی
playing dead
U
مرده نمایی
masculine protest
U
نرینه نمایی
master stroke
U
هنر نمایی
foreshortening
U
کوته نمایی
tokenism
U
نمونه نمایی
slow motion
U
کند نمایی
notoriety
U
انگشت نمایی
pearliness
U
مروارید نمایی
pleading
U
برهان نمایی
pretentiousness
U
خود نمایی
prewetting
U
پیش تر نمایی
exponential distribution
U
توزیع نمایی
puppydom
U
خود نمایی
maculation
U
ملوث نمایی
characterization
U
منش نمایی
holographic image
U
نمایی از شی سه بعدی
exponential rate
U
نرخ نمایی
exponential function
U
تابع نمایی
exponential curve
U
منحنی نمایی
exponent bias
U
پیشقدر نمایی
illusionism
U
عمق نمایی
illusionism
U
سه بعد نمایی
dichroism
U
دو رنگ نمایی
death feigning
U
مرده نمایی
data display
U
داده نمایی
ostentation
U
خود نمایی
grandiosity
U
بزرگ نمایی
transparency
U
پشت نمایی
transparencies
U
پشت نمایی
puppyhood
U
خود نمایی
sanctimony
U
مقدس نمایی
sightliness
U
خوش نمایی
showiness
U
خود نمایی
saber rattling
U
قدرت نمایی
transparecy
U
پشت نمایی
grins
U
دندان نمایی
grinning
U
دندان نمایی
verisimilitude
U
راست نمایی
magnifications
U
بزرگ نمایی
transparence
U
پشت نمایی
sanctified airs
U
مقدس نمایی
sanctimoniousness
U
مقدس نمایی
spectroscopy
U
طیف نمایی
flares
U
خود نمایی
flare
U
خود نمایی
exhibitionism
U
عورت نمایی
spectroscopy
U
بیناب نمایی
grinned
U
دندان نمایی
magnification
U
بزرگ نمایی
stereoscopics
U
برجسته نمایی
grin
U
دندان نمایی
likelihood
U
درست نمایی
prink
U
خود نمایی کردن
characterising
U
منش نمایی کردن
characterize
U
منش نمایی کردن
characterized
U
منش نمایی کردن
characterizes
U
منش نمایی کردن
parades
U
خود نمایی کردن
maximum liklihood
U
درست نمایی بیشینه
characterizing
U
منش نمایی کردن
masterstroke
U
هنر نمایی شاهکار
characterises
U
منش نمایی کردن
characterised
U
منش نمایی کردن
ebullioscopy constant
U
ثابت غلیان نمایی
direction indicator
U
دستگاه جهت نمایی
likelihood ratio
U
بهر درست نمایی
to prank out oneself
U
خود نمایی کردن
masterstrokes
U
هنر نمایی شاهکار
parade
U
خود نمایی کردن
to cut a dash
U
خود نمایی کردن
paraded
U
خود نمایی کردن
parading
U
خود نمایی کردن
circular dischroism
U
دو رنگ نمایی دورانی
woolliness
U
پشم نمایی پرپشمی
time constant of an exponential quantity
U
ثابت زمانی یک کمیت نمایی
perspectives
U
عمق نمایی چشم انداز
perspective
U
عمق نمایی چشم انداز
floating point calculation
U
محاسبات اعداد نمایی یا علمی
panchromatic emulsion
U
امولسیون تمام رنگ نمایی
maximum likelihood method
U
روش حداکثر درست نمایی
pedantic
U
وابسته به عالم نمایی وفضل فروشی
sandbar
U
جزیره نمایی که دردهانه رودخانه یا بندر گاه باشد
rough hewn
U
درشت
coarser
U
درشت
coarse
U
درشت
coarsest
U
درشت
coarse grained
U
درشت
grosser
U
درشت
macro generator
U
درشت زا
rough-hewn
U
درشت
grained
U
درشت
sturdier
U
درشت
sturdiest
U
درشت
rough
U
درشت
jumbo
U
درشت
roughest
U
درشت
jumbos
U
درشت
harsh
U
درشت
harsher
U
درشت
gross
U
درشت
harshest
U
درشت
macro
U
درشت
grossed
U
درشت
grosses
U
درشت
hulking
U
درشت
grossest
U
درشت
grossing
U
درشت
macrosomatic
U
درشت تن
of a coarse fibre
U
نخ درشت
majuscular
U
درشت
sturdy
U
درشت
magnifier
U
درشت کن
gruff
U
درشت
shank
U
درشت نی
shin bone
U
درشت نی
abrupt
U
درشت
tibias
U
درشت نی
coarse fibred
U
نخ درشت
crass
U
درشت
tibia
U
درشت نی
engross
U
درشت نوشتن
roughest
U
درشت ناهموار
exaggerated stereoscopy
U
درشت نما
magnify
U
درشت کردن
grit
U
ماسه درشت
rough
U
درشت ناهموار
lumped
U
تکه درشت
boldface
U
حرف درشت
gaint molecule
U
درشت مولکول
gritting
U
ماسه درشت
grits
U
ارد درشت
cobnut
U
فندق درشت
costard
U
سیب درشت
lump
U
تکه درشت
magnified
U
درشت کردن
buckshot
U
ساچمه درشت
gritted
U
ماسه درشت
coarse gravel
U
شن درشت دانه
crus
U
درشت نی ساق
magnifies
U
درشت کردن
hulking
U
درشت استخوان
lumps
U
تکه درشت
magnifying
U
درشت کردن
bumble bee
U
زنبور درشت
grained
U
درشت باف
macromolecule
U
درشت مولکول
magnifier
U
درشت نما
macro library
U
درشت کتابخانه
macro instruction
U
درشت دستورالعمل
macro instruction
U
درشت دستور
grosses
U
درشت بافت
macro difinition
U
درشت تعریف
brutish
U
بی شعور درشت
grosser
U
درشت بافت
grossed
U
درشت بافت
gross
U
درشت بافت
macro declaration
U
درشت اعلان
largest
U
درشت لبریز
shower
U
درشت باران
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com