Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
hemostat
U
عامل بند اورنده جریان خون
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
marking current
U
جریان نشان دهنده مسیرعبور جریان الکتریسیته جریان مشخص کننده مدار
cyanogen agent
U
عامل لخته کننده خون عامل شیمیایی سیانوژن
leakage current
U
جریان خطا جریان خزنده جریان پراکندگی
reserved character
U
حرف مخصوص درسیستم عامل یا حرفی که تابع خاصی برای کنترل سیستم عامل داردوبرای مصارف دیگربه کارنمیرود
bearer
U
اورنده
bearers
U
اورنده
actuator
U
محرک بازوی عامل مکانیسم عامل
sustainer
U
تاب اورنده
acquirer
U
بدست اورنده
provider
U
بدست اورنده
providers
U
بدست اورنده
grower
U
عمل اورنده
gatherer
U
گرد اورنده
aliquant
U
باقی اورنده
compiler
U
گرد اورنده
irritants
U
به خشم اورنده
shaper
U
بشکل در اورنده
regenarate
U
از نو بوجود اورنده
colleotor
U
جمع اورنده
resuscitator
U
بهوش اورنده
securer
U
بدست اورنده
growers
U
عمل اورنده
collector
U
گرد اورنده
collector
U
فراهم اورنده
collectors
U
گرد اورنده
irritant
U
به خشم اورنده
catcher
U
بدست اورنده
collectors
U
فراهم اورنده
presager
U
خبر اورنده
procurer
U
بدست اورنده
processor
U
عمل اورنده
irritants
U
بخشم اورنده ازارنده
wrangler
U
گرد اورنده احشام
curing compound
U
مایه عمل اورنده
irritant
U
بخشم اورنده ازارنده
self tightening
U
برنفس خویش فشاروارد اورنده
producer
U
عمل اورنده سازنده باراورنده
snoopy
U
بعمل اورنده تحقیقات محرمانه
producers
U
عمل اورنده سازنده باراورنده
capital intensive goods
U
کالاهایی که سهم عامل سرمایه در انها بیش از سهم عامل کار یا سایر عوامل تولید است
derived demand
U
تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود .
shell
U
نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
shelling
U
نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
shells
U
نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
resumptive
U
ادامه دهنده دوباره بدست اورنده
reviver
U
تجدید حیات کننده بهوش اورنده
cancelled cheque
U
چکی که وجه ان را بانک به اورنده چک پرداخته است
piggybacks
U
سیستم عامل که از سوی سیستم عامل دیگر اجرا میشود
blood agent
U
عامل شیمیایی لخته کننده خون عامل ضدحرکت خون
class a agent officer
U
افسر عامل پرداخت حقوق وجیره نقدی افسر عامل
piggyback
U
سیستم عامل که از سوی سیستم عامل دیگر اجرا میشود
flow
U
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flowed
U
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
all mains receiver
U
گیرنده جریان دائم و جریان متناوب رادیوی برق و باطری
flows
U
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
push pull
U
وابسته بدولوله الکترونی که جریان برق در انها دردوجهت متضاد جریان یابد
room circuit
U
جریان الکتریکی که دردستگاههای رمزکردن وکشف مورد استفاده میباشد جریان دستگاه رمز
current
U
جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
inverts
U
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
inverting
U
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
invert
U
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
currents
U
جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
ampere
U
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
amps
U
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
amp
U
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
heterodyne
U
ترکیب دو جریان متناوب برای تولید جریانی با فرکانسی برابر مجموع یا تفاضل فرکانس دو جریان مزبور
genemotor
U
مبدل جریان دائم به جریان دوار دیناموتور
constrictor
U
گرفتگی در یک لوله یا جریان سیال که دارای سوراخ کوچکی میباشد و جریان معینی را در ازای هر واحداختلاف فشاراز خود عبورمیدهد
EXE file
U
در یک سیستم عامل مشخصه سه حرفی نام فایل که بیان میکند فایل حاوی داده دودویی برنامه است . فایل مستقیم از طریق سیستم عامل قابل اجراست
induction current
U
جریان القاء شده جریان تحریک
constant current
U
جریان مستقیم جریان ثابت باطری
counter current
U
جریان مخالف دریایی جریان متضاد اب
MS DOS
U
سیستم عامل کامپیوترهای شخصی IBM PC که داده ذخیره شده روی دیسک را مدیریت میکند و خروجی و ورودی کاربر را نمایش میدهد.DOS-MS سیستم عامل تک کاربر و تک کار کاره است و توسط واسط خط دستور در کنترل میشود
runoff coefficient
U
ضریب جریان که برابراست باارتفاع اب جریان یافته درزمین به ارتفاع بارندگی این ضریب کوچکتر از واحدمیباشد
reynold's number
U
این عددنشاندهنده رژیم جریان است یعنی اگر این عدد کمتراز 032باشد جریان متلاطم میباشد
parasitic current
U
جریان نشتی جریان خارجی
current flow
U
سیلان جریان فلوی جریان
current compensation
U
کمپنزاسیون جریان تعدیل جریان
three phase current
U
جریان سه فاز جریان دوار
gresham's law
U
پول بد پول خوب را از جریان خارج میکند از دو نوع پول با ارزش قانونی یکسان انکه پشتوانه اش طلاست در جریان می ماند
unstart
U
انفجاری جریان صحیح هوا داخل ورودی مافوق صوت موتورمکنده هوا که بطور بارزی باپیدایش ناگهانی موجهای ضربهای و معکوس شدن انی جریان همراه است
circuitry
U
شدت جریان برق اجزاء ترکیب کننده جریان برق
idle current meter
U
دستگاه اندازه گیری جریان کور امپرمتر جریان کور
vortex ring state
U
حالت کاری رتور اصلی رتورکرافت که در ان جهت جریان رتور در خلاف جریان نسبی قائم خارج دیسک رتور وتراست رتور میباشد
fet
U
وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
d.c. transformer
U
ترانسفورماتور جریان دائم مبدل جریان دائم
alternator
U
ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
alternators
U
ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
d.c. machine
U
ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
electromagnetism
U
پدیده ایجاد قوه اهن ربایی بوسیله جریان الکتریسته وهمچنین تاثیر قوه اهن ربایی بر جریان برق
isotach
U
خطوط میزان منحنی سرعت جریان اب خطوط جریان هم سرعت
heavy current engineering
U
مهندسی جریان قوی مهندسی قدرت تکنولوژی جریان قوی
attorney
U
عامل
attorneys
U
عامل
v factor
U
عامل وی
operatives
U
عامل
functionery
U
عامل
operative
U
عامل
operating
U
عامل
agent representative
U
عامل
agencies
U
عامل
device
U
عامل
devices
U
عامل
factors
U
عامل
factor
U
عامل
acting
U
عامل
agency
U
عامل
assignee
U
عامل
actions
U
عامل
principals
U
عامل
parameter
U
عامل
parameters
U
عامل
agent
U
عامل
active
U
عامل
principal
U
عامل
element
U
عامل
elements
U
عامل
propellent
U
عامل
procurators
U
عامل
procurator
U
عامل
doers
U
عامل
doer
U
عامل
operant
U
عامل
agents
U
عامل
action
U
عامل
coagent
U
هم عامل
operators
U
عامل
operator
U
عامل
propellants
U
عامل
propellant
U
عامل
operating systems
U
سیستم عامل
passive
U
غیر عامل
safety factor
U
عامل تامین
factor
U
عامل مشترک
OS
U
سیستم عامل
reactors
U
عامل واکنش
passives
U
غیر عامل
operating system
U
سیستم عامل
masking agent
U
عامل پوشاننده
noise
U
عامل مخل
limiting factor
U
عامل محدودکننده
pesticide
U
عامل ضد طاعون
precipitant
U
عامل رسوب
precipitating factor
U
عامل اشکارساز
parasiticide
U
عامل طفیلی کش
oxidizing agent
U
عامل اکسنده
oxidizing agent
U
عامل اکسیداسیون
pesticides
U
عامل ضد طاعون
operating system/
U
سیستم عامل دو
psychochemical agent
U
عامل عصبی
pull device
U
عامل کششی
operating handle
U
دستگیره عامل
operating agency
U
شعبه عامل
agent
U
واسطه عامل
self execuiting
U
عامل فی نفسه
agent
U
عامل اطلاعاتی
insurance agent
U
عامل بیمه
agents
U
عامل اطلاعاتی
interleave factor
U
عامل جاگذاری
prime movers
U
عامل محرک کل
reducer
U
عامل کم کننده
prime mover
U
عامل محرک کل
reducing agent
U
عامل کاهنده
sense organ
U
عامل احساس
agents
U
واسطه عامل
preventive
U
عامل جلوگیری
sealant
U
عامل درزگیر
mouthpiece
U
سخنگو عامل
managing directors
U
مدیر عامل
managing director
U
مدیر عامل
noises
U
عامل مخل
leaven
U
عامل کارگر
leavening
U
عامل کارگر
factors
U
عامل مشترک
releasing agent
U
عامل رهاکننده
leavens
U
عامل کارگر
mouthpieces
U
سخنگو عامل
lacrimatory factor
U
عامل اشک زا
igniting agent
U
عامل احتراق
extrinsic factor
U
عامل خارجی
growth factor
U
عامل رشد
general factor
U
عامل عمومی
biological agent
U
عامل میکربی
biological agent
U
عامل زیستی
galactogogue
U
عامل شیرزایاشیرافزا
bleaching agent
U
عامل رنگبر
factor of production
U
عامل تولید
unique factor
U
عامل یگانه
executive agent
U
عامل اجرایی
idle characters
U
کاراکترهای عامل
presses
U
عامل موثر
hypo
U
عامل محرک
absorbent
U
عامل جذب
potential
<adj.>
U
عامل بالقوه
anticrop agent
U
عامل ضد غلات
factor of safety
U
عامل تامین
fusing agent
U
عامل ذوب
factoring agent
U
عامل تنزیل
factorization
U
عامل بندی
foaming agent
U
عامل کف زای
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com